زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد ، در فاصلهء رخوتناک دو
همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید “صبح بخیر”
بخشی از شعر “تولد دیگر” فروغ فرخزاد
کودک قبل از اینکه فرصت لذت پایان بخشیدن به خواب شبانه را با خمیازها و کش و قوس دادن صبحگاهی به پایان رساند، کیسه ژنده خود را به کول میاندازد و برای تسکین شکم خالیش تکه نانی را از سفره چماله شده افتاده در گوشه اتاق بیرون آورده و آن را به دندان می کشد. آنگاه با سرعتی وصف ناپذیر به خیابان میزند، جایی که زباله های شهر انتظارش را میکشند. باید شتاب کرد تا قبل از اینک رفتگران شهر روزی او را به یغما برند.
بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تایید شده است.
آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار در ایران را ۷ میلیون نفر تخمین میزنند. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تعداد کودکان کار در ایران را ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرده بود. گفته میشود که ۴۰ درصد از این رقم را کودکان مهاجر تشکیل میدهند.
چهره کریه سرمایداری در قامت استبداد فقاهتی تنها به چپاول ثروت ملی بسنده نکرده و برای عطش سیری ناپذیری ولایت مداران هزاران هزار کودک که سرمایه اجتماعی و آینده کشور می باشند را نیز در این راه به نابودی می کشاند.
آقایان رفسنجانی و روحانی! فرصتی که شرایط کنونی جامعه برای تغییرفراهم ساخته است را از دست ندهید. شما مسئول هستید.