ـ اگر ما این وضع عمومی را قبول داشته باشیم بیگمان زاویه نقد ما به این طرح نیز فرق خواهد کرد. اما حاملان این زاویه نیز خود در نفی شعار رفراندوم به چندین گروه تقسیم میشوند: تحول طلبان غیر مسالمت آمیز و تحول طلبان مسالمت آمیز. و درحد فاصل این دو منتقدان غیر نفی گرایی هستندکه ضمن قبول طرح رفراندم سعی میکنند به آن وضوح بیشتری بخشیده و تمهیدات عملی آن را آماده سازند.
ـ راست است که نظریه تحول طلبی در آخر مسیر خود به نظریه انقلاب منتج میشود؛ اما ضرورتا طرح تحول طرح انقلاب نیست. همچنانکه لزوما طرح اصلاحات طرح دفاع از جمهوری اسلامی نبود. و درست طرح رفراندم میتواند یکی از آن نقاطی باشد که ضمن حفظ فاصله خود با انقلاب( انقلابی که هنوز شرایط آن آماده نیست) بنوعی وضوح گر سایههای میان دو دوران متفاوت اصلاح طلبی و تحول طلبی باشد.
ـ پذیرش دوران تحول طلبی بیگمان صحنه سیاسی جامعه را به قبول ریسک میکشاند و متناسب و در هماهنگی با برآمد نیروهای بطن جامعه؛ صحنه سیاسی وارد گود طرح راهکارهای تحول میشود. و طرح رفراندم اکنون آن طرحی است که بنابر وضعیت آرایش نیروهای داخل جامعه از درون خود جامعه امکان بروز یافته است و اپوزیسیون را به پشتیبانی از خود فرا خوانده است. البته هیچ طرحی از قبل تضمین شده نیست. همچنانکه طرح فوری بیست و پنج ساله سرنگونی رژیم هیچ ضمانتی نداشت ولی باز یک طرح بوده و هنوز هم هست! و فراتر از آن؛ هماهنگی با طرحهای درون کشوری امکان مانور احزاب اپوزیسیون را شدت بخشیده و بدین وسیله به حضور آنان در جامعه یاری رسانیده و آنان را زنده تر و شادابتر میکند.
ـ آنانی که میگویند رفراندم زمینه عینی رئالیزه کردن خود را ندارد و در عین حال به همان شعار قدیمی سرنگون طلبی خود چسبیدهاند آیا از خود پرسیده اند که در طول این همه سال چه زمینه های عینی برای رئالیزه کردن این طرح وجود داشت که هنوز که هنوز است نازا مانده است؟
ـ و نیز باید به غرور حزبی اشاره کرد. در تاریخ ما جنبش ها حرکت ها و فعالیت های اجتماعی که هنوز هیچ حزب سیاسی صاحب آن نیست احزاب ما را فورا به خود میکشاند و در هماهنگی و فعالیت مشترک با آنها هیچ شرط از پیش تعین شده ای ندارند. اما به محض اینکه این جنبشها و حرکات سازمان یافته شوند و احزاب مذکور خود در آن حضور نداشته باشند فورا شرط و شروطها آغاز میشوند. و این درست همان غرور حزبی و یا به گفته بهتر منافع سازمانی است که تعین کننده میشود نه منافع آن جنبش و حرکت اجتماعی. و در مورد رفراندم نیز ما شاهد تکرار همین برخوردهستیم.