روز ۱۹ سپتامبر به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد کشتار زندانیانسیاسی در سال ۶۷ و در مجموع کشتارهای ده ۶۰ در ایران، برنامه ای از طرف کمیته برگزاری یادمان بیست و هفتمین سالگرد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در تورنتو کانادا با حضور جمعی از ایرانیان برگزار شد و ضمن گرامی داشت یاد عزیزان جانباخته دهه ۶۰بر حقا نیت ارمانشان تاکید شد. در ابتدا مجری برنامه شیدا ضمن خوشامد گویی به میهمانان چنین ابراز داشت:
” ۷ ۲ سال پیش در چنین روزهایی هزاران زندانی سیاسی بی دفاع به دستور شخص خمینی در برابر آنچه که بعدها “هیئت های مرگ” نا میده شد، قرار گرفتند و با سوال هایی که رنگ و بوی توحش قرون وسطایی انها اشکار بود به جوخه های مرگ سپرده شدند. بسیاری از این زندانیان قبلا محاکمه شده و دوران محکومیت را در زندان طی می کردند. بسیاری از آن مبارزین نیز محکومیت شان به پایان رسیده و منتظر آزادی بودند. آنچه روشن است گستره این توحش محدود به تهران نبوده و شماری از شهرها و شهرستانها را نیز در بر گرفته است. رقم دقیق قربانیان مشخص نیست ولی فهرستهای موجود نشان از هزاران قربانی دارد. اکنون بعد از گذشت بیست و هفت سال از ان جنایت هولناک نه تنها خانواده جانباخته گان از محل دفن عزیزان خود بی اطلاعند بلکه حتی قادر به گرامیداشت یاد آنان نیز نیست .”
سپس به پاس احترام به این عزیزان یک دقیقه سکوت اعلام شد . در ادامه پیام هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) قرائت شد. در قسمتی از پیام امده است:
“ماه های مرداد و شهریور، یادآور یکی از بزرگترین فجایع تاریخ معاصر ایران است. بیست و هفت سال پیش در چنین روزهایی، به دستور روح الله خمینی رهبر وقت جمهوری اسلامی، هزاران زندانی سیاسی به دار آویخته شدند. هیئت های مرگ از زندان به زندان رفتند تا با طرح چند پرسش، درباره فرستادن زندانیان به پای چوبه دار تصمیم بگیرند. سئوال ها چنان تنظیم شده بودند که شمار تا حد ممکن زیادی از اسرا طبق معیارهای تعیین شده از سوی خمینی، به کام مرگ فرستاده شوند. ظرف چند هفته، اکثر زندانیان مجاهد و صدها زندانی چپ توسط جوخه های اعدام جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. شمار اعدام شدگان آن قدر زیاد بود که سازماندهان این کشتار، از کامیون های حمل گوشت برای انتقال اجساد به مکان های حفر گورهای دسته جمعی استفاده کردند. همه این عملیات در نهایت پنهان کاری انجام شد. از چند هفته پیش از کشتار، ملاقات زندانیان با بستگانشان قطع شده بود. برخلاف سال١٣۶٠ که رسانه های رژیم اخبار اعدام های دسته جمعی را برای ارعاب پخش می کردند، جمهوری اسلامی در قتل عام ١٣۶٧ از ابتدا بنا را بر مخفی کاری گذاشته بود. تا کنون نیز اکثر کسانی که آن روزها بنا به موقعیتشان در حکومت، از کشتار خبردار شدند در این باره سخنی نمی گویند. قتل عام ١٣۶٧ زمانی در آگاهی عمومی ایرانیان به یک حقیقت انکارناپذیر تبدیل شد که انبوه شواهد و مدارک گردآوری شده از سوی زندانیان سیاسی پیشین، بستگان جان باختگان، سازمان های سیاسی و مدافعان حقوق بشر، جایی برای انکار نگذاشت.”
سپس بخشهای از پیام کمیته مرکزی حزب توده ایران در این رابطه خوانده شد در این پیام ار جمله چنین امده است:
” با فرارسیدن مرداد و شهریورماه ۱۳۹۴، از جنایتِ تکاندهندهٔ سران رژیم ولایتفقیه در قتل هزاران زندانی سیاسی، فرزندان اسیر خلق، رهبران و کادرهای برجسته جنبش آزادیخواهی میهن ما و همچنین شمار زیادی از قهرمانان سنگرهای انقلاب بهمن ۵۷، که تنها جرمشان عشق به آزادی، عدالت، و دفاع از حقوق مردم و محرومان بود، بیستوهفت سال میگذرد. رژیم ولایتفقیه، بیستوهفت سال پیش، پس از شکستِ خفتبار سیاست خانمانبراندازِ ”جنگ جنگ تا پیروزی“ در برابر ارادهٔ مردم ایران به پایان گرفتنِ جنگ و برقراری صلح، و بهدنبالِ آن، نوشیدن ”جامِ زهرِ صلح“ و پذیرش ناگزیرِ برقراری آتشبس از سوی ولیفقیه وقت رژیم، در جنگ با عراق- که با نوشیدن ”جامِ زهرِ نرمش قهرمانانه“ ولیفقیه کنونی درجریان مذاکرات هستهای با آمریکا شباهت بسیار داشت- و باهدفِ انتقامگیری از نیروهای آزادیخواه و میهندوست کشورمان، دست به جنایتی بزرگ و کمسابقه زد. ددمنشی و شیوهٔ سازماندهیِ این جنایت هولناک- که آن را تنها با کشتارجمعیِ قربانیان سیاسی نازیها در جنگ دوم جهانی میتوان قیاس کرد، و تکرار چنین تبهکاریای را بهدست پیروان ”اسلام سیاسی“[داعش] و دیگر روندگان راه برپاییِ ”خلافت اسلامی“ را نیز این روزها در منطقه میتوان شاهد بود- ننگی تاریخی است که از خاطرهٔ مردم و افکارعمومیِ جهان هرگز زدوده نخواهد شد.”
و در بخش دیگری تاکید می کند:
” میهن ما در حالی در بیستوهفتمین سالگرد فاجعهٔ ملی خاطرهٔ جانباختگانِ آن را گرامی میدارد که سایهٔ شوم خفقان و استبداد همچنان بر حیات سیاسی و اجتماعی میهن ما سنگینی میکند. از کودتای انتخاباتی خردادماه ۱۳۸۸ و سرکوب خونین اعتراض میلیونها ایرانی به پایمال شدن رأیشان، تا وعدههای دولت ”تدبیر و امید“ روحانی دربارهٔ دگرگون کردن فضای سیاسی کشور و ”رفعِ حصر“ از شماری از رهبران جنبش سبز- باوجود برخی تغییرهای سطحی در گفتمان دولتی- ”در همچنان بر همان پاشنه میچرخد“ و دلیل آن را نیز در ادامهٔ یورش به فعالان جنبش کارگری، معلمان، فعالان و مبارزان زن و پیگرد آنان، و نیز ادامه یافتن روند دستگیری و شکنجه دانشجویان مبارز و همچنین تکرارِ هجوم به مطبوعات مستقل باید مشاهده کرد.”
در ادامه پیام اتحاد کومله خوانده شد. در این پیام ضمن گرامی داشت همه جانباخته گان دهه ۶٠ ، جمهوری اسلامی ایران مسبب و مسئول این جنایات عنوان گردید و یکی از موثرترین راههای برون رفت و کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران اتحاد عمل نیروهای مترقی و مردمی عنوان شد.
سپس سرود های افتاب کاران و زندانی که با هنرنمایی گلاویژ و یاری هنرمندان مشهور و محبوب شهر تورنتو اجرا شد مورد توجه و تشویق بسیار زیاد حاضرین قرار گرفت بطوریکه که اکثر حاضرین این دو هنرمند گرامی را در طول اجرای سرود ها همراهی نمودند.
در ادامه شعر ” سوگ سیاوشان” توسط خانم مژگان دکلمه شد که مورد تو جه همه حضار قرار گرفت.
ای خاک! فرزندم چه شد؟ آن رفته در بندم چه شد؟
ای باد! بوی او کجاست؟ آن مِهرِ دلبندم چه شد؟
آن مادران، شیرآوران در شهرِ سوگِ خاوران
چهره فرو بُرده به خاک در جستجوی کشتگان
ای خاک! فرزندم چه شد؟ آن رفته در بندم چه شد؟
ای باد! بوی او کجاست؟ آن مِهرِ دلبندم چه شد؟
سر میکشم چون سرکشان هم در عیان، هم در نهان
یابم مگر از او نشان در این زمین، یا آسمان
آن ماه خوبانم چه شد؟ فرزند ایرانم چه شد؟
آن ماهِ روشن، آن بلند؟ آن مهرِ تابانم چه شد؟
آن مادران، شیرآوران سیمرغ های این جهان
چهره به سوی خاوران در جستجوی عاشقان
فرزند خونین جامه را شاهین پَر افشانده را
…
سپس مریم قسمت هایی از نوشته های خاطرات زندان برخی از عزیزان زندانی دهه ۶۰ را خواند و یاد انها را دوباره زنده نمود.
“………هیبت الله معینی چاغروند از انها بود که هر کس در زندان دید احترامش کرد. وقتی که شنیدیم جوانشیر، بهزادی و … را به قتلگاه می خوانند، آه از نهاد همه زندانیان برخاست … در همین گروه، رهبران بزرگ و اخگران فدایی: صمد اسلامی، حمید منتظری و … هم روانه اند که در این ماه های اخرین هیچ کس را ندیده اند و همدیگر ندیده اند. این دیدارشان پس از ماه های طولانی تنهایی اخرین دیدار بود. اما دریغ که نگذاشتند حتی لحظه ای سر به شانه های دیگری بگذارند و بوسه اخرین بر گونه های رفیق بزنند.” فضای سالن با خواندن این خاطرات متاثرشد چهره های مهربان این عزیزان که گناهی جز دفاع از حقوق زحمتکشان در دل نداشتند، لحظه ای از ذهن ها بیرون نمی رفت.
بخش دوم برنامه به سخنرانی و پرسش و پاسخ آقای احمد جواهریان از نویسندگان و فعالین سیاسی مقیم شهر تورنتو اختصاص داشت. ایشان در سخنرانی خود تحت عنوان “آن ها که خاک وطنشان شدند” از جمله چنین اظهار داشتند:
“در تاریخ پر ستیز و رنج کشور ما ، جنایت های سازمان یافته علیه انسان های ترقیخواه و بخصوص نیروهای سیاسی متشکل لحظه ای متوقف نشده است. کشتار هزاران تن از زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷قطعا یکی از فجیع ترین و هولناک ترین این جنایت هاست که نه تنها در تاریخ کشور ما بلکه در جهان کم نظیر است.”
وی در ادامه تاکید کرد:
“ماجرای این کشتار برای مخاطبان امشب من قطعا روشن است. قصد من این است که بگویم چرا این نسل کشی صورت گرفت و انهایی که به قتل رسیدند، مگر چه می گفتند و چه میخواستند که «جانشان خاک وطنشان می شود.»
و اضافه نمود:
” شک نیست که سرکوب خونین چنین فریادهایی نتیجه غلبه نیروهای تاریک اندیش و شکست تلاش های مردمی ما بود. شکستی که دلیل اصلی اش را باید بیش از هر چیز در هنوز نا پخته و نا کامل بودن ” نو ” برای غلبه بر” کهنه” سراغ گرفت.”
و در ادامه تاکید نمود:
“خواست نیروهای ترقیخواه کشور یک چیز بیشتر نبود و هنوز هم نیست “فضایی شایسته برای یک زندگی انسانی ” انها تنها به همین جرم شکنجه شدند، اعدام شدند یا در هم شکستند زمینگیر و دچار انواع ناهنجاری ها شدند.”
در قسمت پرسش و پاسخ، پرسشهایی در رابطه با کشتار دهه ۶۰ مطرح شد که اقای جواهریان به این آنها پاسخ گفتند.
در پایان قعطنامه ای که توسط کمیته برگزاری تهیه شده بود به اطلاع حاضرین رسید که مورد تایید همه قرار گرفت .
قعطنامه
جنایت سال ۶٧ نه اولین جنایت در جمهوری اسلامی بوده است و نه آخرین آن. چند صباحی بعد از پیروزی انقلاب حمله به کردستان و ترکمن صحرا، در سال های بعد از انقلاب و به ویژه در دهه ۶٠ اعدام هزاران تن از مخالفین رژیم، در دهه ٧٠ “قتل های زنجیره ای” و ترور فعالین و رهبران سیاسی در داخل و خارج از کشور، و بالاخره جنایات و اعمال شنیعی که در جریان انتخابات سال ٨٨ صورت گرفت، نشان از ان دارند که رژیم در اقدام به جنایت هیچ حد و حدودی را به رسمیت نمی شناسد. در این رژیم هر سال صدها تن اعدام می شوند و ایران در رده کشورهائی با بالاترین رقم اعدام قرار دارد.
به نظر ما آنچه به دستور رهبر وقت جمهوری اسلامی در تابستان سال ١٣۶٧ انجام گرفت، باید به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شود. جنایت علیه بشریت، با تعریف حقوقی پذیرفته شده برای آن، مشمول مرور زمان نمی شود. پیگیری جنایت علیه بشریت به مرزهای جغرافیایی محدود نیست. سازوکارهای معینی در عرصه بین المللی برای رسیدگی به جنایات علیه بشریت وجود دارد. لازم است با استفاده از این معیارها و ابزارهای حقوقی، پیگیری جنایت بزرگ بیست و شش سال پیش در زندان های ایران وارد مرحله عملی و جدید شود.
سوال اصلی و اساسی این است که رژیم چگونه می تواند با مردم چنین کند و انها را مفعول عقاید و نظرات و مقاصد قرون وسطایی خود قرار دهد.
پاسخ به این سوال روشن است و ان چیزی نیست جز عدم وجود یک اراده واحد مترقی، مردمی و دمکراتیک که بتواند بر جنون مالیخولیایی رهبران رژیم مهار زند. نمونه مبارزات مردم در کشورهایی که زیر مهمیز دیکتاتوری زندگی کرده اند و موفق به مهار ان شده اند نشان می دهد که امکان بوجود آمدن چنین اراده ی مردمی و دمکراتیکی در کشور ما ایران نه تنها وجود دارد بلکه تنها راه رهایی است.
بر این اساس است که سازمانها و احزاب برگزارکننده مراسم امروز در رابطه با جنایت کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ مبارزه در راه اهداف زیر را ضروری می شمارند:
– تشکیل گروه های مستقل برای بررسی ابعاد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷
– اجازه برگزاری مراسم سوگواری به خانواده ها و بازماندگان عزیزان جانباخته
– اعلام اسامی و محل دفن تمامی اعدام شدگان و همچنین محل و چگونگی محاکمه و اعدام و دفن انها
– بررسی مصیبت ها و آسیب های وارده به خانواده های جان باختگان
– محاکمه علنی و مجازات امران و عاملان فاجعه کشتار
– آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی
– لغو شکنجه و اعدام در ایران