تونی موریسن، نویسنده، ناشر، منقد ادبیات و فرهنگ، یک زن سیاهپوست آمریکایی است که در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه نوبل درادبیات شد. او یکی از مهمترین نویسندگان زمان حال ادبیات سیاه و تاریخ نویسی ادبی آمریکا است. او در رمانهایش به دفاع از هویت وفرهنگ آمریکایی های سیاهپوست میپردازد. موریسن تاکید خاصی روی ادبیات سیاهان ومسایل و شرایط اجتماعی زنان آمریکا دارد. ازجمله موضوعات آثار او – نژادپرستی، برده داری، بی وطنی، خشونت، تحقیرنژادپرستانه، و یادآوری کابوس های گذشته تاریخ آمریکا است.
طبق ادعای بعضی از مورخین در طول ۳۰۰ سال گذشته آمریکا، بیش از ۶۰ میلیون سیاهپوست جان خود را از دست داده اند. یکی از کوششهای موریسن احترام به این قربانیان نژادپرستی است. او در رمانهایش به تجربه آمریکایی های سیاهپوست در جامعه ای که سفیدپوستان حاکم هستند، می پردازد. یکی از تئوریهای او این است که بدون سیاهان، سفیدپوستان آمریکا همچون کشورهای بالکان به جان هم می افتادند. احساس سفید بودن و تحقیر مشترک سیاهان موجب شد که آنان با هم وحدت کنند و اعلان ملتی بنام آمریکا بنمایند. او می کوشد با کمک قلم اش صدای ادبی سیاهان مظلوم باشد و تاریخ سیاهان را بخش مهمی ازتاریخ جامعه آمریکا بنماید. او در رمانهایش به شرح و تفسیر و نمایش زندگی سیاهان می پردازد. درنظر او هویت سیاهان آمریکایی شامل – ارثیه آفریقایی فرهنگ آنان، دوره برده داری، مبارزه برای آزادی وتساوی حقوق، می باشد. اودر جای دیگری نشان میدهد که چگونه نرم های اجتماعی سفیدپوستان به ضرر سیاهپوستان در ساختارهای خانواده گی نفوذ کرده اند. او از دختران جوان سیاهی میگوید که به سبب تضاد، نفوذ معیارهای استتیک سفیدپوستان از طریق آرزو، مد، راسیسم، سینما، و تبلیغات، دچار دوگانگی، بیگانگی، و بیماری تنفر از خود میشوند. او به انتقاد از قوانین و ارزشهای سفیدپوستان میپردازد که به ضرر سیاهپوستان بکار گرفته میشوند.
چون آثار او شامل زنان مبارز ومستقل و جالب است، اورا فمنیست وگاهی مارکسیست نامیده اند. او با اعتماد به نفس خاص خود میگوید که افتخار میکند که زنی سیاهپوست است. رمانهای او اشاره ای به ۲ نوع تحقیر در جامعه سرمایه داری آمریکا است – سیاه بودن و زن بودن. مبارزه مهم او ولی علیه حاکمیت مردان سفیدپوست جامعه آمریکا است. او یکی از صداهای روشنگر، خلاق، و مستقل ادبیات زمان حال آمریکا میباشد. وی با اشاره به اهمیت دوستی و رفاقت میان زنان و اهمیت آن برای ادامه زندگی، مدعی است که جامعه مردسالار فاقد زبان رابطه برای دوستیابی است.
از جمله آثار تونی موریسن – بچه آدم، چشمان بسیار آبی، سولا، سرود سلیمان، جاز، بهشت، بچه تیر، بلوود، و مجموعه مقاله ها است. از او غیر از ۷ رمان، دهها سخنرانی و مقاله نیز منتشر شده اند. غالب آثار او به واقعیات اجتماعی آمریکا در نیمه اول قرن بیست میپردازند. مقوله های عشق، مرگ، فراموشی، خاطره، رنج، جوانمرگی، و مقاومت، در آثار او جای خاصی دارند. رمان “سولا” داستان بیگانگی و ازخودبیگانگی یک دختر جوان سیاهپوست را نشان میدهد. کتاب “بچه آدم” او کوشش مهمی است روی تاریخ برده داری در آمریکا. کتاب ” سیاه ” او تاریخ ۳ قرن رنج سیاهان را مورد نظر دارد. او پایاننامه دانشگاهی اش را درباره آثار ادبی فاکنر و ویرجینیا ولف نوشت.
تونی موریسن درسال ۱۹۳۱ دریک خانواده فقیرکارگری درشهری وابسته به صنایع فولاد واقع در ایالت اوهایو با نام واقعی ” خلوئه آنتونی وفورد ” بدنیا آمد. دوران کودکی اش مصادف شد با بحران اقتصادی نیمه اول قرن بیست درآمریکا. اواز خردسالی بافرهنگ فولکلور سیاهان آمریکا ازنزدیک آشنا گردید. اودردانشگاه به تحصیل علوم انسانی وزبان وادبیات انگلیسی پرداخت. وی با یک معمار جامائیکایی ازدواج نمود ولی بعداز چند سال از وی طلاق گرفت. حاصل این ازدواج دو کودک هستند. وی سالها به شغل تدریس وهمکاری با بنگاههای نشر پرداخته است. او بعداز تحصیل مدتی کلاس آموزش نویسندگی برقرار نموده بود.
وی غیر از فرهنگ شفاهی سیاهان، تحت تاثیر مدرنیسم ادبی فاکنر در رمان است. او را اغلب با فاکنر مقایسه میکنند ؛ که پدر رمان نو در آمریکا بحساب می آید. روایت آهنگین آثارش تحت تاثیر ساختار موسیقی سیاهان است. نویسندگان مورد علاقه او غیر از فاکنر، تولستوی و جان آوستن هستند. او در آثارش از فولکلوریک دوران کودکی اش نیز استفاده زیادی می نماید. وی خلاف هاریت بشر استو، نویسنده رمان ” کلبه عمو تام “، جامعه را دو قطبی و سیاهان را قهرمان نمی نماید، بلکه توصیفی واقعگرایانه از شرایط می نماید. زمانی که او همکار یک بنگاه نشر بود، کوشش زیادی برای معرفی ادبیات سیاهان و ادبیات آمریکا نمود.
عناصر رئالیسم جادویی آثار او ناشی از فرهنگ خرافاتی وبومی سیاهان است. سه عنصر مهم آثار او، موسیقی جاز، سنت ادبیات شفاهی، و ادبیات پیشین سیاهان، میباشد. در تاریخ بردهها عناصر تاریخی با عناصر خیالی درهم آمیخته اند. او با مخالفت با ادبیات سرگرم کننده و ادبیات جامعه شناسانه سفیدپوستان آمریکا، مدافع ادبیات تاریخی وسیاسی است. قهرمانان بعضی از آثارش برای جستجوی هویت تاریخی خودآمریکا را ترک میکنند و به قاره آفریقا باز میگردند. او میگوید که آگاهی ملی سفیدپوستان آمریکا، انگل وار متکی به نفی هم میهنان سیاه پوست شان بوده است. منقدین ادبی پیش بینی میکنند که آثار او در قرن ۲۱ نیز خوانندگان قابل توجهی خواهد داشت. بعضی از آثار او از جمله رمان بچه آدم تاکنون بصورت فیلم درآمده اند.