مشت و فریادی زنانه و ادبی از روستاها
خانم گئورگه الیوت* ، نویسنده انگلیسی را حساس ترین و روشنفکرترین زن رمان نویس درقرن ۱۹ بشمار می آورند. او یکی از پایه گزاران داستان سرایی روانشناسانه است که مکتب رئالیسم ادبی” جانه آوستن” را ادامه داد. آثار او تصویری اجتماعی از زندگی روستایی و شهرستانها هستند. او توانست رمان رئالیستی را آینه تمام عیار جامعه نماید. رمانانهای اجتماعی او در قرن ۱۹ رئالیسم ادبی را بطور عمیق تغییر دادند. وی میگفت که نزد ا، عشق به کتاب قوی تر از عشق به مردان بود و به این دلیل هیچگاه اردواج ننمود. گرچه او بانام مستعار مذکر گئورگ الیوت نوشت ، ولی نام حقیقی اش “ماریان اوانس” بود . آنزمان در انگلیس هنوز فرهنگ مردسالارانه حاکم بود .
وی ۲۵سال بدون ازدواج رسمی با ژورنالیست،نویسنده و منتقد ادبی مشهور، گئورگ لویز زندگی نمود . لویز اور تشویق به نوشتن رمان کرد. همخانگی بدون اردواج وی در دوره ویکتوریایی ودرمیانه قرن ۱۹ درانگلیس گناهی نابخشودنی میان محافل ارتجاعی بحساب می آمد. به این دلیل او وهمسرش سالها ازطرف جامعه طرد شدند. گئورگه الیوت درآثارش میان عشق اخلاقی و عشق اروتیک فرق می گذاشت.عشق نیزیکی ازموضوعات آثاراواست. بوتیقای رمان نویسی اوترکیبی است از ایده آلیسم اخلاقی ورئالیسم تجربی. غالب قهرمانان آثارش کارگرروستایی، پیشه ور، دهقان، و دختران شیرفروش هستند. وی می گفت که هدف ادبیات وهنراخلاقی باید آموزش وتربیت اخلاقی خواننده باشد. اوبه غالب موضوعات زمان خود بانگاهی رئالیستی اجتماعی انتقادی و نوستالژیک می نگریست. گئورگه الیوت تا امروز یکی از مهمترین نویسندگان رمان درادبیات انگلیس است. او نه تنها خالق رمان های سیاسی بود بلکه یکی از روشنفکرترین وباسوادترین زنان قرن ۱۹ اروپا نیز بشمار می آید.
آثاراخلاقی او تحت تاثیرشکاکی فلسفی وی بود. منقدین چپ مینویسند که گئورگه الیوت زیرتاثیر پوزیویتیسم آگوست کنت؛ فیلسوف فرانسوی، به توصیف زندگی روزمره خرده بورژوازی دهات و شهرستانها پرداخت، وتوصیف انسان روستایی او غالبا بصورت مکانیکی و اغراق در جزئیات عینی است، گرچه اودررمانهایش به هواداری ازدمکراتهای رادیکال آنزمان جامعه انگلیس پرداخت. شخصیت های رمانش معمولا میان تضاد فردگرایی شخصی و ازخودگذشتگی اجتماعی هستند. ویرجینیا وولف می گفت که بعضی ازرمانهایش برای انسانهایی نوشته شده اند که به سن بلوغ رسیده باشند. هربرت اسپنسر نوشت که او تنها زنی است که درآن دوره در بحث های فلسفی شرکت می کرد. گئورگه الیوت دررمانهای چند صدایی اش با طنز به استفاده از اسطوره های کهن می پردازد. او در مقالات و داستانهایش علاقه خاصی به رفرم اجتماعی و تحولات سیاسی نشان می دهد.
ازنظرفلسفی اونماینده فلسفه “لاادری” وازنظر اجتماعی یک ژورنالیست لیبرال بود. رمانهای رئالیستی روانشناسانه او حلقه اتصال رمان عملگرایانه دیکنز ورمان روانشناسانه هنری جیمز و لاورنس هستند. اوآنزمان باقلم توانایش به شرح و توصیف رئالیستی زندگی روستاها و شهرهای کوچک انگلیس پرداخت. رمانهایش با عمق و هیجان اخلاقی خاصی آینه ای از زندگی ولایات آنزمان انگلیس رانشان میدهند. هدف او تربیت رفتارنیک جوانان برای همدردی وتفاهم بادیگران است. گئورگ الیوت یکی از مترجمین مهم زمان خودبود.اوعلاقه خاصی به ادبیات آلمان ازآنجمله اشعار هاینه وآثارنویسنده زن فرانسوی یعنی خانم “گئورگه زند” داشت. اوآنزمان بامحافل روشنفکری اروپا ازجمله با مشاهیری مانند هنری جیمز، چارلز دیکنز، هربرت اسپنسز، حاریت بشر استو،جان استوارت میل، ویلیام تاکری ، و زن واگنر، رابطه داشت. یکی از دلایل رویگردانی اوازمسیحیت وپروسه سکولارشدنش تماس بامحافل مردان روشنکرزمان خودبود. او آشنایی نزدیکی با هگلی های جوان تبعیدی داشت. دررابطه با مسئله زناشویی او، فقط محافل روشنگری، زندگی بدون ازدواج وی را پذیرفتند. گئورگه الیوت چون خود یکی از روشنفکران دوره ویکتوریایی بود، یکی ازوظایف رمان را مبارزه با ریشه های قضاوتهای غلط و پیشداوری های حق به جانب می دانست .
ازجمله آثاراو – آدم برده، آسیاب کنار پل چوبی ، سیلاس مارنر، میدل مارچ، صحنه هایی از زندگی روحانیت، کارگررسیندگی، دانیل دروندا، فلیکس هولیت، رمان تاریخی رومولا، و تصاویری اززندگی کلیسایی انگلیس، هستند. او یکی از نویسندگان ومتفکرانی است که به ترجمه آثار ضدمذهبی به زبان انگلیسی پرداخت؛ از آنجمله – ترجمه زندگی مسیح؛ اثر داوید اشتراوس – و ماهیت مسیحیت ؛ اثر لودویک فویرباخ . درآثارش او به شغلهای روستایی مانند – دروکردن، ریسندگی، کشت سیب زمینی، و لبنیات سازی، نیز می پردازد.
گئورگه الیوت میان سالهای ۱۸۸۰-۱۸۱۸ درانگلیس زندگی نمود. پدرش یک زمیندار مرفه بود. وی از طریق کوششهای شخصی و خودآموزی مطالب متنوع به مطالعه ادبیات، فلسفه، وزبانهای خارجی مانند یونانی،عبری،ایتالیایی،لاتین،آلمانی، پرداخت.اوچون تشنه دانش بود،در سن ۳۰ سالگی روستا و شهرستان کوچک خودرا ترک کرد و به لندن رفت تاازطریق نقدادبی وژورنالیسم زندگی نماید. وی بعدها نوشت که باعلاقه خاصی به مطالعه کتابهای تاریخی ویادگیری زبانها پرداخت و علاقه خاصی به بحث و پژوهش داشت. وی همراه همسرش؛لویز، به نقاط مختلف اروپا ازجمله کشورهای آلمان، فرانسه، ایتالیا، و اسپانیا سفرنمود.
درزمان او حق طلاق برای زنان شدیدا زیرتاثیرفرهنگ ویکتوریایی بود . نظرات اجتماعی و اخلاقی او چون سنت گرایانه هستند،خلاف نرمهای اجتماعی زنان زمان خود میباشند. او میگفت چون زنان هنوز توانایی بعهده گرفتن مسئولیت سیاسی راندارند، نباید درسیاست نامزد شوند. گئورگه الیوت آنزمان توصیه میکرد که پیرامون خواسته های زنان باید قدری احتیاط آمیز اندیشید . درآثاراوخود خواهی معمولا تنبیه میشود – و کوشش اجتماعی پاداش میگیرد. به هرحال اهل کتاب به گئورگه الیوت درپایان عمر همچون الهه ای روشنگر احترام میگذاشتند.
———————————————————————————–
George Eliot (1819-1880)*