سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۴:۳۰

سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۴:۳۰

بدون حداقل درجه‌ای از قطبی شدن، یک دموکراسی احتمالاً کارایی نخواهد داشت.
چه چیزی پشت تشخیص روند «جامعه قطبی‌شده» نهفته است؟ نیلز سی کومکار در کتاب جدید خود نگاهی روشنگرانه به این اصطلاح خیره‌ کننده ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که قطبی‌شدن...
۱ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
کودتا بود یا نبود؛ از زبان خودشان:به اسباب‌چینی‌هایشان بنگریم
پس از کودتا، آمریکایی‌ها جای انگلیس‌ها را در ایران تصاحب کردند. و این بهای گزافی بود که بریتانیا بایستی بابت سال‌ها رفتار آمرانه، تکبرآمیز و غیر قابل تحمل خود در...
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی شاکری زند
نویسنده: علی شاکری زند
می‌یون‌چنر
تمرینِ زندگی همچون تمرین کوه‌نوردی است. قله را می‌بینی که باشکوه است و سرافراز تو را به خود فرامی‌خواند، کفش و کلاه می‌کنی و به قصد رسیدن به آن آماده...
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
پیام اجلاس شانگهای برای نظم آینده؛ حکمرانی جهان چندقدرتی
هم‌اکنون نقش سازمان همکاری شانگهای در بازتعریف نظم چندقدرتی بسیار مهم است. این سازمان به ابزاری برای همکاری سیاسی، اقتصادی و نظامی قدرت‌های عضو بدل شده است.
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
در مواجهه‌ با بی‌نظمی و جنگ‌های کنونی چه باید کرد؟
جنگ ارتجاعی و امپریالیستی ترامپ برای «بازگرداندن عظمت آمریکا» آیا تداعی کننده ظهور نیروی اهریمنی در فاصله مرگ دنیای سابق و زایش دنیای جدید نیست؟ آیا امریکا در تلاش عبث...
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسن نادری
نویسنده: حسن نادری
مروری بر سنت های جامعه شناسی | بخشی دوم : ساختارگرایی
تا اینجا چند پرسش مطرح می‌شود. اول اینکه چرا و تا کجا باید رهیافت جامعه‌شناختی ما آینه‌ای از رهیافت زبانشناختی باشد، مثلاً چرا باید همان دوگانه‌های زبان‌شناختی در بررسی اجتماعی...
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی
حسرت اوّل مهر و آینده‌ای که پشت در مدرسه جا می‌ماند!
اوّل مهر، تا وقتی که آموزش برای همه کودکان این سرزمین فراهم نباشد؛ تا وقتی که هر کودک نتواند با قلبی پر از شور و شوق و بی‌دغدغه از فقر...
۳۰ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری

در مواجهه‌ با بی‌نظمی و جنگ‌های کنونی چه باید کرد؟

جنگ ارتجاعی و امپریالیستی ترامپ برای «بازگرداندن عظمت آمریکا» آیا تداعی کننده ظهور نیروی اهریمنی در فاصله مرگ دنیای سابق و زایش دنیای جدید نیست؟ آیا امریکا در تلاش عبث به دوران برتری جهانی«ابرقدرت» سابق نیست؟

«دنیای قدیم در حال مرگ است،  دنیای جدید به کندی پدیدار می‌شود، دراین حالت «گرگ و میش» است که هیولاها پدیدار می‌شوند». آنتونیو گرامشی.

چه کسی در مواجهه با بی‌نظمی جهانی کنونی نقل‌قول معروف گرامشی را به یاد نمی‌آورد؟

با فروپاشی کشورهای «سوسیالیستی» بلوک اروپایی مرکزی و شرقی، انتظار می‌رفت مدعیان نظم «نوین جهانی»،‌ تنش‌ها در روابط بین‌المللی را با برچیده شدن پیمان نظامی بلوک شرق موسوم به پیمان ورشو و انتخاب نظم سرمایه‌داری، سازمان نظامی کشورهای سرمایه‌داری با نام «ناتو» هم به نفع صلح جهانی برچیده شود‌. اما این تصور و انتظار عمومی صلح‌خواهان و غفلت نیروهای صلحخواه و «چپ»ها درتعارض منافع طرفندهای سرسخت سرمایه جهانی، به هوا رفت‌. طرح‌های پنتاگون به سناریویی تبدیل شد که اگر دنیای رقیب و«جهان سوم و درحال رشد» میل به تبعیت بی‌چون‌وچرا ‌از رهبری نظم «نوین‌ جهانی»را ندارند،‌ پس باید ابزار نظامی پیشرفته درقالب ناتو را بیش از پیش گسترش و زخم‌های التیام نیافته از جنگ سرد را عمیقتر کرد‌.

بنابراین، دامنه ناتو به کشورهای اروپای شرقی، اروپای مرکزی و شمالی گسترش و حلقه محاصره روسیه ‌از مرزهای فنلاند به کشورهای بالت‌.  تآلبانی و بلغارستان رسید‌.  درسالهای ۲۰۰۶، ۲۰۰۴ نوک حمله با کمک مامورین ویژه وزارت خارجه آمریکا، از جمله‌ خانم «ویکتوریا نولاند» و آقای جان مک کین در«میدان» کی یف اوکراین آغاز و سپس اوج حملات نظامی علیه روس زبانان شرق اوکراین درسالهای ۲۰۰۱۴، ۲۰۱۳،‌ با سرنگونی هواپیمای مسافربری هلندی در جولای ۲۰۱۴ تشدید و وارد فاز جدیدی ‌از جنگ شد‌.

فزون بر این، جدایی‌طلبان شرق اوکراین با برگزاری همه‌پرسی، الحاق خود به جمهوری فدراتیو روسیه را اعلام نمودند‌. در درازای این بازه زمانی بمباران علیه این مناطق تشدید و منجر به کشته و زخمی هزاران نفر شد‌. روسیه نتایج همه‌پرسی را به رسمیت شناخت و با توسل به نظریه« مسئولیت در حفاظت*» از مردمی که توانایی مقاومت سرکوب دولت مرکزی را ندارندعملأ وارد جنگ شد و سپس با برگزاری همه پرسی جزیره استراتژیکی کریمه را که می‌توانست پایگاه نظامی آمریکا در زمان اوباما باشد، به روسیه فدراتیو الحاق کرد‌.

آیا وضعیت کنونی جنگ روسیه ـ اوکراین بیانگر نوستالژی برای یک قدرت گذشته نیست که خود ناشی از تحقیرهایی است که غربی‌های مغرور پس ‌از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به مردم روسیه تحمیل کردند؟

جنگ ارتجاعی و امپریالیستی ترامپ برای «بازگرداندن عظمت آمریکا» آیا تداعی کننده ظهور نیروی اهریمنی در فاصله مرگ دنیای سابق و زایش دنیای جدید نیست؟ آیا ایالات متحده با حفظ ابزارهای عظیم جنگی، در تلاش عبث به دوران برتری جهانی«ابرقدرت» سابق نیست؟ درمواجهه با این «جهان پیر درحال مرگ» چگونه می‌توانیم کشورهای بزرگ نوظهور، همانهای که دراجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای (SCO) گردهم آمدند را توصیف کنیم؟

واضح است که با توجه به شرح حال برخی از شرکت‌کنندگان، آنها در این مرحله نماینده «دنیای جدید» نیستند‌.  ‌از سوی دیگر، این واقعیت که نمایندگان نیمی از بشریت – فراتر از اختلافات و گاهی اوقات درگیری‌هایشان -همکاری خود را خارج از کانال‌های تحت سلطه قدرت‌های غربی سازماندهی می‌کنند، نشان‌دهنده تحول عمده نظم جهانی است که در مقابل چشمان ما در حال وقوع است‌. به ویژه‌ ظهور ابرقدرت نوین چین بمثابه “رقیب سیستم برتر”‌.  دراجلاس سازمان همکاری شانگهای، چین کشورهای جنوب جهانی را برای مقابله با دونالد ترامپ متحد می‌کند‌. درمواجهه با یک‌جانبه‌گرایی واشنگتن،‌ کشورهای جنوب جهانی به سرعت در حال گرد هم آمدن و ساختاردهی خود هستند‌. هم ‌از نظر اقتصادی،‌ پس از اجلاس سازمان همکاری شانگهای و هم از نظر دیپلماتیک،‌ به مناسبت هشتادمین سالگرد پیروزی چین در سال ۱۹۴۵‌.

درمقابل تلاش دو قطب فوق، رهبران اتحادیه اروپا که قرار است برای صلح تلاش کنند،‌ چه می‌کنند؟

سه مورد از انتخاب‌های استراتژیک آنها بسیار سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد:

نخستین مورد تصمیم به پاسخ و پایان چگونه چنگ روسیه ـ اوکراین با تشدید جنگ ‌از طریق تسلیحات بیشتر اوکراین به بهای ریاضت اتصادی اروپاییان‌.  حتی اگر در نشست استانبول درنوامبر ۲۰۲۲ «یک راه حل سیاسی وجود داشت که در آن روس‌ها عقب‌نشینی کنند»، همانطور که ژنرال مارک میلی،‌ رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده، درآن زمان استدلال کرده بود! ‌از آن زمان، تشدید اوضاع بدون هیچ چشم‌اندازی ادامه دارد‌. این بن‌بست فاجعه‌آمیز به بهای کشته و زخمی شدن دوطرف درگیر،‌ دومین سری از انتخاب‌های فاجعه‌بار را دامن می‌زند‌.  نخست انتخاب یک مسابقه تسلیحاتی دیوانه‌وار‌. سپس انتخاب«خود تحقیرکردن به هر قیمتی»، تلاش و استغاثه برای متقاعد کردن دونالد ترامپ به موافقت با ادامه تضمین دفاع اروپا در مقابل روسیه‌.

در نهایت، اتحادیه اروپا به جای آماده شدن رویارویی نظامی با روسیه و تلاش آلمان و لهستان برای پس گرفتن سرزمین فرا مرزی کالینگراد‌از روسیه، باید زمینه گفتگوی مستقیم و ادغام روسیه به سازمان امنیت و صلح اروپا ((OSCE) وهمچنین با گشودن گفتگوهای سازنده با کشورهای”جنوب جهانی” بدون طفره رفتن ‌از اختلافات، بلکه با خطاب قرار دادن آنها به عنوان شریک، باید راه تبعیت بی پون و چرا ‌از ترامپ را کنار بگذارد‌. به عبارت دیگر جنگیدن علیه امپریالیست روس تا آخرین قطره خون، جان و مال مردم اوکراین‌. بنابراین، تصویری که به ذهن می‌رسد، تصویر دو ماشین جنگی است که با تمام سرعت به سمت یکدیگر می‌تازند و هر کدام خود را متقاعد می‌کنند که دیگری در آخرین لحظه تسلیم شده و خود پیروز خواهد شد‌. اینگونه است که فاجعه‌ها آماده می‌شوند‌.

برای پیشگیری ‌از این فاجعه جهانی باید جنبش‌های صلح‌ جهانی و خلع تسلیحات کشتار جمعی را بار دیگر به حرکت درآورد‌.

گرچه قابل درک است که تکنولوژی‌های نوین با«هوش مصنوعی» توانای تولید وسیع «ایدئولوژی»پرخاشگر اما بی هدف را در قالب أنواع شبکه‌های اجتماعی را دارد‌.  و احزاب و سازمانهای سیاسی کلاسیک ابزار بسیج نیروهای اجتماعی صلحخواه و عدالت گرا را ندارند‌. چه به خاطر عملکرد منفی گذشته خود و چه به خاطر نداشتن طرح نوین‌.  جهان امروز مانند پنجاه سال گذشته نیست اما صلح و عدالت اجتماعی و آزادی همچنان در دستور روز قرار دارند‌.

باید این منطق مبتنی بربلوک را که امروزه به نقطه مرجع اجباری برای رهبران فرانسوی و اروپایی تبدیل شده است را کنار گذاشت‌.  زیرا این منطق سرمایه جهانی به تشدید مرگ دامن می‌زند‌.

آیا منطق داشتن سلاح اتمی بمثابه «برحذر داشتن»دشمن و پیشگیری ‌از جنگ اتمی حتی استفاده ‌از “اولین ضربه” برای درهم شکستن دشمن بدون اینکه بتواند پاسخ دهد، کارساز است؟ ما در آستانه هشتادمین سالگرد هیروشیما و ناگازاکی هستیم‌.  واکنون،‌ به جای حرکت به سمت خلع سلاح‌های هسته‌ای، بی‌اهمیت جلوه داده می‌شوند‌.  آلمان،‌ لهستان و فرانسه همگی در مورد این موضوع صحبت می‌کنند! و پوتین ژست‌های بیشتری در مورد زرادخانه روسیه می‌گیرد! در صورت وقوع‌ جنگ اتمی، نتایج مخرب آن محدود به کشورهای بکارگیرنده نمی‌شود، بلکه عواقب جهانی دارد‌.  آنهایی که جنون استفاده احتمالی ‌از سلاح‌های هسته‌ای در میدان نبرد را بی‌اهمیت جلوه می‌دهند، غیرمسئولانه است‌.

گرچه دربازه زمانی جنگ سرد، سازمان ملل متحد در قلب توافق‌نامه هلسینکی به توافق‌نامه‌های کاهش سلاح‌های اتمی مشارکت فعال داشت، امروزه اما با پیوستن هلسینکی بمثابه کشور بی‌طرف به پیمان ناتو، خود به مهره‌ای از تعارض جهانی تبدیل شده است‌.

با این حال نباید ناامید شد و با تقویت سازمان ملل متحد، این سازمان می‌توان دوباره نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند. کشورهای عضو بریکس، به همراه اکثر کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی، تنها کشورهایی هستند که پیشنهادهای چندجانبه‌ای را برای حل این مناقشه ارائه داده‌اند، درحالی که از اصول اساسی سازمان ملل قاطعانه دفاع می‌کنند‌. آنها نیز به درجات مختلف از پیامدهای سیاست‌های بلوکبندی جدید رنج می‌برند‌. باید بر تلاش‌های آنها برای یافتن راه‌حلی درراستای منافع مشترک جهانی و تمام بشریت تکیه کنیم‌.

اگر پیش ‌از فروپاشی بلوک شرق،‌ میل عمومی برای تنش‌زدایی و صلح نقش تعیین‌کننده‌ای درظهور توافق هلسینکی داشت اما امروزه این میل با تشدید جنگ رهبران جنگ‌طلب و محافظه‌کاران و راست‌های افراطی،‌ بسیج مردم مستاصل ‌از بحران اقتصادی و بی‌عدالتی و اتمیزه شدن جوامع، مشکل به‌نظر می‌آید اما نباید تحت تاثیر تبلیغات اندیشه واحد نومحافظه کاران قرار گرفت‌.

اکثر رهبران اروپایی و آمریکایی درتلاش برای نظامی کردن ذهن‌ها هستند‌.  باید این آموزش ماکیاولی آماده شدن برای جنگ را محکوم کنیم‌. کشوری مانند اسپانیا،‌ که دولتش افزایش دیوانه‌وار هزینه‌های نظامی مورد تأیید ناتو درآخرین اجلاس خود درپایان ژوئن ۲۰۲۵ را رد کردند زیرا به وضوح پیامدهای مضر چنین انتخاب‌هایی را درک کرده است‌. در آلمان، بیانیه‌ای که توسط رهبران ارشد حزب سوسیال دموکرات (SPD) تصویب شده است، براهمیت مقاومت در برابرهجوم بی‌پروا به سمت نظامی ‌گری که توسط دولت ائتلافی آنها اجرا می‌شود، تأکید دارد‌.  توسعه‌ی آموزش صلح امروزه یک مسئله‌ی حیاتی برای تمام جهان است‌.

کمک به خروج ‌از این حالت« گرگ و میش » دراسرع وقت برای هموار کردن راه برای “دنیای جدید”: این مسئولیت تاریخی است که باید نیروهای مترقی جنوب و شمال را با تنوع زیادشان گرد هم آورد‌. آینده متعلق به آنهاست‌.

 

زیرنویس:

*یادآوری: نظریه «مسئولیت در حفاظت» توسط‌ کشورهای استعماری و امپریالیستی با هدف دخالت درامورداخلی کشور تازه به استقلال رسیده همچون نیجریه و تجزیه مناطق بیافرا(Bịafra) نفت خیز از طریق جنگ داخلی بود‌.  یک ایالت جدایی‌طلب بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰در بخش جنوب شرقی نیجریه، غنی‌ترین منطقه از نظر ذخایر نفتی‌. نیجریه در سال ۱۹۶۰ ‌از بریتانیا استقلال یافت‌. سپس این کشور به سه منطقه با درجه زیادی از خودمختاری تقسیم شد‌.  در ژانویه ۱۹۶۶نخستین کودتا توسط گروه‌های نظامی با حمایت بریتانیا تحریک شد‌. درماه‌های بعدی، این واقعیت که کودتا توسط ایگبوها رهبری شده بود و قدرت دردست آنهاست، به نفرت فزاینده علیه این گروه قومی دامن زد و لفاظی‌های نژادپرستانه افزایش یافت‌.  ژنرال آیرونسی پیشنهاد لغو منطقه‌ای شدن را به نفع یک دولت واحد داد که به مثابه تمایلی برای ایجاد سلطه ایگبو برسایر گروه‌های قومی نیجریه تفسیر شد‌.  در ۲۹ ژوئیه ۱۹۶۶، کودتای دوم رخ داد‌. این بار به رهبری سربازانی ‌از شمال نیجریه‌. این کودتا خشونت‌آمیز بود: ۲۴۰ سرباز (از جمله ژنرال آیرونسی)عمدتاً ایگبو به همراه هزاران غیرنظامی ‌از قبایل جنوب ترور شدند‌. پس از این، سرهنگ یاکوبو گوون، از شمال،‌ دولت نظامی را به دست گرفت‌. نابودی جمعیت ایگبو و ساکنین جنوبی در شمال از ماه مه تا سپتامبر ۱۹۶۶ صورت گرفت‌. در تلافی، هزاران نفر‌از قبایل هوسا،‌ ایدوما، تیو ودیگر غیرنظامیان شمالی توسط ایگبوها در شرق به قتل رسیدند و باعث مهاجرت دسته جمعی شدند‌. رسانه‌های ملی و بین‌المللی مسئول بروز خشونت بودند: نخبگان شمالی اطلاعات نادرستی را جعل کردند و حملات علیه جمعیت‌های شمالی درشرق را بزرگنمایی کردند تا ‌از طریق رادیو کوتونو و ‌از طریق سرویس هوسای «بی‌بی‌سی لندن» با هدف ایجاد نفرت پخش شد‌.

طبق گزارش مطبوعات بریتانیایی،‌ نزدیک به ۳۰۰۰۰ ایگبو در سپتامبر ۱۹۶۶ کشته شدند‌. این کشتارها توسط عاملان آنها تأیید نشد اما منجر به جنگ داخلی شد‌. ایگبوها تصمیم گرفتند خود را ‌از قدرت رژیم فدرال که توسط دو گروه قومی دیگر اداره نیجریه را در دست داشتند، قدرت را رها کنند و با اعلام استقلال جمهوری «بیافرا» توسط رهبر آن، «اودومگو»و «امکا اوجوکوو» در ۳۰ مه ۱۹۶۷، جنگ داخلی راآغاز کردند‌.  یکی از دلایل جدایی این بود که این گروه عمدتاً مسیحی و آنیمیست هستند، می‌خواستند خود را از قیمومیت فدرال هوسا،‌ که عمدتاً مسلمان و از قومی ایگبو رهاکنند‌. این جنگ مرگبار سیاسی،‌ مذهبی و قومی در ۱۵ ژانویه ۱۹۷۰ پایان یافت‌.

گرچه امروزه دیگر جمهوری بیافرا وجود ندارد، اما امتیازاتی را که قبلاً به شرکت‌های نفتی خارجی درمورد منابع زیرزمینی بیافرا اعطا شده بود، زیر سوال نبرد‌. در این جنگ داخلی پای کشورهای استعماری فرانسه، بریتانیا و آمریکا در تسلیح و آموزش نظامی گروههای متخاصم دیده می‌شود‌.  طرفند این کشورها براساس منافع مورد انتظار ‌از بهره‌برداری ‌از نفت، چهار کشور آفریقایی (تانزانیا،‌ گابن،‌ ساحل عاج،‌ زامبیا) و هائیتی تحت سلطه استعماری را تشویق به شناختن «جمهوری نوپای بیافرا» کردند‌. فرانسه با احتیاط با سلاح و مزدور به آن کمک کرد‌. اما این باربا چرخش غیر قابل انتظار، نیجریه با اعلام محاصره و آغاز جنگ،‌ با کمک بریتانیا،‌ اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده،‌ به این اقدام پاسخ داد‌. این خصومت‌ها منجر به مرگ بیش از یک میلیون نفر، به ویژه دراثر قحطی شد‌.  درطول محاصره،‌ حداقل یک هواپیمای صلیب سرخ توسط نیجریه سرنگون شد که نقض کنوانسیون‌های بین‌المللی اعلام شد‌.  به گفته رونی برومن(Rony Brauman)، یکی از بنیانگذاران «پزشکان بدن مرز»:«در پاییز ۱۹۶۸[…] دولت فرانسه صلیب سرخ را بسیج کرد و همزمان یک سیستم کمک نظامی مخفی راه‌اندازی کرد‌. خلبانان فرانسوی،‌ رودزیایی، آفریقای جنوبی و پرتغالی تحت هدایت یک مزدور آمریکایی، سلاح‌ها را ازپرتغال به پایگاه بیافرا ‌از طریق سائوتومه منتقل کردند، جایی که «تیم‌های بشردوستانه» دارو و موادغذایی را سوار می‌کردند‌.  فرانسه و آفریقای جنوبی به طور مشترک این پل هوایی را تأمین مالی کردند‌. سرانجام اینکه بعد ‌از این همه کشتار و مرگ و میر ناشی از قحطی، بیافرا در ۱۵ ژانویه ۱۹۷۰ دوباره به نیجریه ملحق شد‌.

تاریخ انتشار : ۳۱ شهریور, ۱۴۰۴ ۱۰:۱۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بدون حداقل درجه‌ای از قطبی شدن، یک دموکراسی احتمالاً کارایی نخواهد داشت.

کودتا بود یا نبود؛ از زبان خودشان:به اسباب‌چینی‌هایشان بنگریم

می‌یون‌چنر

پیام اجلاس شانگهای برای نظم آینده؛ حکمرانی جهان چندقدرتی

در مواجهه‌ با بی‌نظمی و جنگ‌های کنونی چه باید کرد؟

مروری بر سنت های جامعه شناسی | بخشی دوم : ساختارگرایی