حملۀ مسکو و مهمترین کلمات در جامعۀ اطلاعاتی بینالمللی
چند روز طول کشید تا رسانههای امریکایی عبارت «وظیفهٔ دادنِ هُشدار» را در اخبار ذکر کنند؛ که امروزه بدون شک سه تا از مورد احترامترین واژهها در فرهنگ لغت جامعۀ اطلاعاتی است. در صورت استناد به آنها، اطلاعات خاصی در مورد یک حملۀ تروریستی قریبالوقوع برای ارسال به کشورهای آسیبپذیر و در معرض تهدید، از جمله روسیه و اوکراین، نیاز دارند. تعهد امریکا به هشدار حتی به سایر دشمنان بالقوه مانند ایران نیز تعمیم مییابد، و آن دولتها نیز تعهد مشابهی برای هشدار دادن به همه دارند. این الزام شامل عملیات رزمی اجرا شده توسط این کشورها نمیشود.
جامعۀ اطلاعاتی دولت امریکا هجده روز قبل از حمله به سالن کنسرت مسکو که منجر به کشته شدن حداقل ۱۳۷ نفر و مجروح شدن بیش از صد نفر شد، هشدار حملۀ احتمالی با حضور افراطگرایان مذهبی از پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان را صادر کرد. چنین هشداری همواره از رهگیریهای آژانس امنیت ملی و گزارشهای ماموران از آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) میآید.
امریکاییها کار خود را انجام دادند، اما جامعۀ اطلاعاتی روسیه، با توجه به (نوع نگاه) رئیس خود، این کار را نکرد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، سه روز قبل از حمله، علناً این هشدار را «بیانیههای تحریک آمیز» خواند و سرویسهای امنیتی روسیه آن را نادیده گرفتند. از نظر کارشناسان اطلاعاتی امریکا، آنها مسئولیت انجام ندادن اقدامات لازم برای محافظت از تماشاگران کنسرت را بر عهده دارند.
عاملان خودخواندۀ حمله وابسته به امارت اسلامی (ولایت خراسان) موسوم به (داعش-خ) بودند. این گروه افراطی یکدهه پیش پس از ترساندن مردم محلی با سر بریدن و سایر اقدامات وحشیانه، در شرق افغانستان مورد توجه قرار گرفت. داعش-خ پس از جان به در بردن از حملۀ شدید امریکاییها و افغانستانیها در سال ۲۰۱۶ از سوی واشنگتن به عنوان یک گروه تروریستی جهانی ملقب شد، این گروه در پاییز ۲۰۲۲ زمانی که به سفارت روسیه در کابل حمله کرد و شش نفر را کشت، برای مدت کوتاهی به شهرت رسید. داعش-خ پیشتر مسئولیت کشته شدن ۱۷۰ افغان را که در جریان خروج بینظم از کابل در اواسط سال ۲۰۲۱ همراه با سیزده پرسنل نظامی امریکایی در تلاش برای فرار از کشور توسط بمب و شلیک گلوله هدف قرار گرفتند، بر عهده گرفته بود. عقبنشینی از یک جنگ شکستخورده تصمیم جسورانۀ پرزیدنت بایدن بود، که بیش از اسلاف خود آمادۀ پذیرش شکست بود. اما حملۀ داعش-خ تصمیمی دشوار را به تصمیمی غمانگیز تبدیل کرد.
در افغانستان، داعش-خ اکنون -اگر نگوییم در جنگ داخلی آشکار- در حال رقابت با طالبان است و به شدت در میان پیروان ناراضی طالبان عضوگیری میکند. داعش-خ، همراه با گروههای تروریستی مشابه که از کشورهای همسایۀ تاجیکستان و ازبکستان فعالیت میکنند، به شدت مورد توجه سازمان اطلاعات امریکا قرار گرفته است. یکی از ماموران سیا به من گفت که این خبرچینی یک توانایی است که روسیه در طول جنگش در افغانستان در دهۀ ۱۹۸۰ فاقد آن بود: توانایی نظارت بر اطلاعات سیگنال و ارتباطات داعش -خ و گروههای تروریستی مرتبط. فرض من بر این است که دادهها از طریق تجهیزات امریکایی که در آن زمان در رشته کوهی در پاکستان نصب شده بود، به دست آمده است.
این مامور بازنشسته گفت که او و سایرین در جامعۀ اطلاعاتی «واقعاً معتقدند که وظیفه دارند» به کشورهای دیگر -حتی روسیه- در مورد حملات تروریستی قریب الوقوع هشدار دهند. او همچنین وحشیگری گروههای افراطی در منطقه را یادآور شد که اغلب دشمنان خود را بلافاصله نمیکشتند، اما از اینکه آنان را در معرض مرگ آهسته قرار میدادند، لذت میبردند. او گفت: «آنان دوست داشتند دست و پای مردم را ببرند و اجازه دهند تا از خونریزی طولانی بمیرند.» او به من گفت که روس ها از همان زمان هدف ویژۀ آنان هستند.
یکی دیگر از مقامات درگیر با سالها تجربه، توضیح داد که «اولویت شماره یک جامعۀ امریکایی ردیابی همۀ این گروههای داعش است – هم رهبران و هم جوخههای ضربه. ما در این تلاش، همکاری بینالمللی فوقالعاده ای داریم و آشکارا دادهها را با کشورهای آسیبپذیر از جمله روسیه و اوکراین به اشتراک میگذاریم. وقتی این فرصت را داریم – یعنی دسترسی نظامی – آنان را با امکانات خودمان، اغلب بدون تبلیغات، نابود میکنیم.
این مقام توضیح داد که وقتی اطلاعات فوری دربارۀ یک حمله تروریستی برنامهریزی شده وجود دارد و نیروهای امریکایی در دسترس نیستند، «ما با آنچه میدانیم به هدف خارجی آسیبپذیر هشدار می دهیم.» این مقام افزود: «اگر داعش به اوکراین نقلمکان کرده بود، ما آن را میدانستیم و آنها را حذف میکردیم. آنها این کار را نکردند و ما هم انها را هدف نگرفتیم.» او ادامه داد: «به دلایل سازمانی و فرهنگی بسیاری، روسیه به سادگی توانایی انجام آنچه را که ما میتوانیم در این دنیای سایه انجام دهیم، ندارد. ما به آنها به موقع و دقیق هشدار دادیم، اما آنها همچنان آسیبپذیر بودند و بهای وحشتناکی را پرداخت کردند.»
«تهدید روسیه از جانب افراطگرایان مسلمان مدتها قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت.» کشتار چچن – در سال ۱۹۹۹ که پوتین دستور تخریب گروزنی، پایتخت چچن را صادر کرد -و مشکل در گرجستان، که دو استان آنجا بیهوده به دنبال جدا شدن از کنترل روسیه در سال ۲۰۰۸ بودند- نمونههایی از مبارزهای هستند که ادامه خواهد یافت و هیچ ربطی به اوکراین ندارد جز اینکه تمرکز [پوتین] بر اوکراین او را به زدن یک اتهام نادرست سوق داد -اشاره ای به اصرار مداوم پوتین مبنی بر دست داشتن اوکراین در قتل عام داعش-خ در کنسرت.
هشدار منتشر شده توسط سفارت ایالات متحده در مسکو در ۷ مارس توضیح داد که سفارت «در حال نظارت بر گزارشهایی است که افراطگرایان برنامههای قریبالوقوعی برای هدف قرار دادن تجمعات بزرگ در مسکو، شامل کنسرتها دارند، و به شهروندان امریکایی توصیه کرد که از تجمعات بزرگ در ۴۸ ساعت آینده خودداری کنند.»
با هر معیاری، اطلاعات امریکا کافی بود. پرزیدنت پوتین اما تصمیم گرفت که هشدارها را نادیده بگیرد و در ادامه آن به آنچه ظاهراً و به اشتباه معتقد است «حملهای بود که به نوعی توسط دولت اوکراین سازماندهی شده یا از قبل شناخته شده بود.» متمرکز شد.
همانطور که در مقالهای در “پولیتیکو” آمده است، انکار واقعیت باعث شد، که رئیسجمهور روسیه فرض کند که رابطهاش با حماس و موضعگیری در مورد جنگ اسرائیل در غزه به این معناست که روسیه هدف داعش نخواهد بود. او تا آنجا پیش رفت که با لفاظی پرسید: «آیا سازمانهای اسلامی رادیکال و حتی تروریستی واقعاً علاقهمند به حمله به روسیه هستند که امروز برای راهحلی عادلانه برای تشدید مناقشۀ خاورمیانه ایستاده است؟»
واقعیت غمانگیز، همانطور که رهبر روسیه همچنان بر دخالت اوکراین پافشاری میکند، این است که او و بوروکراسی عظیم وی در بحبوحۀ انتخابات ان کشور وظیفۀ حفظ مردم روسیه و فرزندانش را نادیده گرفت. در بسیاری از کشورها، چنین اشتباه فاجعهباری پیامدهای سیاسی خواهد داشت.