گلها از اینکه روزی پژمرده شوند؛ نگران نیستند!
از نهایت جلوهگری دست نمیکشند!
زیباییهایشان، از عطر و بو و تا تجلی سحرانگیز را بدون هیچ کینهای پیشکش میکنند. چون درسرشتشان است. ماندگار و نمودی آشکار و بیبدیل شاید …
انسانها با وجود حقیقت مرگ، رویا پردازند… وبسیارند انسانهایی که برای زیست بهتر همگان، دست از تلاش برنمیدارند. به دنبال نیکویی پندار و کردارند …
تاریخ در خود اینچنین افرادی را بسیار دیده که با وجود همهی کاستیها و مرارتها، همواره در کوشش و ممارستاند. این همان رمز حیاتبخشی است که پویایی جامعه را به دنبال دارد. وهنرمندان با چنین راز و رمزی و فلسفهای و پشتکاری افزون دارند این گدازهی خاموش نشدن هستی را قابل نمایش و پیدایی نمایند. احساسی که اغلب در فیلمها، نمایشها، نقاشیها، عکسها، صداها، آوازها و آواها تلقی واقعی مییابد…
^ نابغه رنسانس لئوناردو داوینچی، هنر انسانی را فرزند آسمان و زمین میدانست. ترکیبی از جسم و جان، عشق و احساس، درون و بیرون، اندیشه و تفکر و…
مفسران بزرگ هنر هم پیگیر این نگرش … هم نقد میکنند وهم تفسیر … دو فن کهن.
یکی موافق انگارهها و پیمانه های آشکارشده (غبث وسمین^^) و دیگری روشنگری و تفسیر اشارات و نمادهای پنهان و پیدا …
و جلوههای بهار از زمین تا آسمان، ستاره ها و جالیزها، سکوت دشتها، هیاهوی کار در شالیزارها ، صدای آب، از خواب برخاستن درختان در کوهساران و بازشدن شکوفهها، همه و همه نویدبخش این احساس درونی نادیدنیست. زیبایی و جذابیتی که روایت پایانناپذیر دارد و پر از تکرار… اینان بهانههای محکم زیستن است برای آزادی، برای پیروزی وبرای انسانیت…
پینوشت:
^. لئوناردو دی سر پیرو داوینچی Vinci da Piero ser di Leonardo ( ۱۵ آوریل ۱۴۵۲– ۲مه ۱۵۱۹) نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، مهندس، آناتومیست و … در دوره رنسانس…
^^. غبث وسمین= ترکیب عطفی، کنایه از نیک و بد. کنایه از دو چیز نقیض یکدیگر، سره از ناسره، درست و نادرست …
فروردین -۱۴۰۳ – پهلوان