مهدی سامع از پریشانی اندیشه به چالشهای سیاسی رسید
«مردان صحرایی کمتر میل به خدمت دارند و آسایش خود را در بیتوجهی به دیگران میجویند، اما دریانوردان، دلیرانه با امواج میجنگند تا کشتینشینان را به ساحل امن برسانند.»*۱
اخیراً آقای مهدی سامع دیدگاههایی را مطرح کردهاند. ایشان گفتهاند که «پروژه هستهای برای ایران فاجعهبار بوده است؛ تولید تسلیحات موشکی پیشرفت محسوب نمیشود» و پیشنهاد دادهاند که «ایران با فروش فناوری هستهای خود، سود ببرد». این دیدگاه از فردی بیان شده که سالها خود را در صف مبارزان فدایی خلق میدانست، اما دشواریهای طولانی مبارزه، او را به تغییر نگرش سوق داده و به سوی دیدگاههای متفاوتی کشانده است.*
۲
قابل تأمل است که نسخه پیشنهادی آقای سامع برای ایران، شباهت زیادی به سیاستی دارد که در لیبی پیگیری شد. ایشان برچیدن تأسیسات هستهای توسط قذافی را مثبت ارزیابی میکنند و به جمهوری اسلامی ایران نیز چنین توصیهای دارند. با این حال، باید توجه داشت که این تجربه در لیبی نتایج ناگواری داشت و تکرار آن میتواند برای ایران خطراتی در پی داشته باشد.
آقای سامع تولید تسلیحات دفاعی را پیشرفت نمیدانند، در حالی که نگاهی جامعتر به دستاوردهای علمی، پزشکی و صنعتی کشور میتواند تصویری کاملتر از پیشرفتهای ملی ارائه دهد. متأسفانه دلایل ارائهشده از سوی ایشان از انسجام کافی برخوردار نیست. حتی اگر شواهد متعددی در تأیید دیدگاه خود بیاورند، اما تحلیل نادرست میتواند نتیجه را دچار اشکال کند.
ایشان به طرحهایی امید بستهاند که سالهاست برخی جریانهای سیاسی برانداز به آن دل بستهاند؛ یعنی تضعیف ساختار سیاسی کشور با هدف ایجاد شکافهای داخلی. آرزویی که تحقق آن، چیزی جز تجزیه و تضعیف ایران در پی نخواهد داشت. کاش آقای سامع و دیگر اپوزیسیونها با نگاهی واقعبینانه و از سر دلسوزی به ایران، تجربه تلخ لیبی را بار دیگر مرور میکردند.
سالهاست که گروههای فکری همسو با ایشان نتوانستهاند راهحلهای عملی برای مشکلات مردم ارائه کنند. در عوض، برخی از آنان به جای تکیه بر توان داخلی، به نسخههای بیگانه چشم دوختهاند و راهکارهایی پیشنهاد میکنند که بر مشکلات میافزاید. امروز نیز به امید تغییر مسیر ایران توسط قدرتهای خارجی نشستهاند.
خطاب به آقای سامع باید گفت: بیاییم تصور کنیم که اگر ایران به دست خود تأسیسات هستهای خود را برچیند، چه خواهد شد؟ آیا تنها حذف تأسیسات کافی خواهد بود یا فشارها افزایش خواهد یافت؟ تجربه نشان داده که سیاستهای سلطهجویانه به خواستهای اولیه بسنده نمیکند. حذف برنامههای هستهای شاید باعث خوشحالی برخی قدرتها شود، اما خواستههای بعدی آنها مهار توان موشکی و سپس نفوذ بیشتر در ساختار کشور خواهد بود.
باور به اینکه این اقدامات میتواند روابط با آمریکا را بهبود بخشد، خوشبینانه است. شاید در کوتاهمدت تنشها کاهش یابد، اما به احتمال زیاد ساختار جمهوری اسلامی همچنان مورد مخالفت آمریکا خواهد بود. ای کاش آقای سامع با درک عمیقتر از سیاست بینالملل، از همراهی با جریانهایی که منافع ملی ایران را نادیده میگیرند پرهیز میکردند.
آقای سامع شاید به این نکته توجه نکردهاند که تضعیف ایران میتواند راه را برای سلطه بیگانگان بر منابع ملی ما هموار کند؛ تجربهای که در لیبی و سایر کشورها به وضوح دیده شده است. از اینرو انتظار میرود آقای سامع در دیدگاههای خود تجدیدنظر کنند و با نگاهی واقع بینانه تر، مصالح ملت ایران را در اولویت قرار دهند.
در پایان، آقای سامع به یاد بیاورند که پیشگامان مبارزه هرگز عشق به میهن را در کفه سود و زیان نگذاشتند و هرگز پشت به مردم خود نکردند. امید است ایشان نیز در زمره اینان باشند.
*۱- ابن خلدون جامعه شناس و مورخ متولد سال ۷۲۲ هجری, تونس
*۲- بر اساس سخنان مهدی سامع در کانال تلگرام رادیو پیشگام در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ مطلب نقد گونه را نوشتم.این برنامه را در آدرس زیر گوش کنید:
2 Comments
با درود و تشکر
نقد درست و واقع بینانه ای بود اما شوربختی بزرگ این است که به نظر می آید که بخش قابل توجهی از چپ مهاجر به معنای واقعی کلمه از میهن و ایران جدا شده اند و همچنان در سال ۵۸ بسر می برند شرم دارم به کسانی که که برایم همچون اعضای خانواده عزیز بودند بگویم دچار شرارت تئوریک هستند!
وطن آبادی و بقیه محور مقاومتی ها همچنان زیر علم ولی فقیه سینه زنی میکنند و برای حفظ نظام دست به هر کاری میزنند که نتیجتا از برنامه هسته ای ایران که بجز فقر و فاقه برای ایران چیزی در بر نداشته حمایت میکنند.
نیروگاه اتمی بوشهر از تامین برق خودش هم بر نمی آید!!
یعنی تمام برنامه هسته ایران در خدمت سپاه و نظامی گری میباشد .