در کشورهای نوردیک، بهویژه نروژ، دانمارک و سوئد، نخستین اتحادیههای زنان در واکنش به شرایط دشوار و تبعیضآمیز محیطهای کاری در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفتند. این اتحادیهها پاسخی بودند به تجارب زیستهی زنان کارگر در صنایع پرخطر، کمدرآمد و فاقد حمایت قانونی، که با ساعات کاری طولانی و فقدان حداقلهای بهداشتی و ایمنی همراه بودند. یکی از مهمترین نقاط عطف این روند، اعتصاب دختران کبریتساز در سال ۱۸۸۹ در شهر کریستیانیا (اسلو کنونی) بود که بهمثابه نخستین نمود آگاهی طبقاتی و کنش جمعی در میان زنان کارگر نروژ شناخته میشود.

عکس: موزه اسلو – Bjørnstjerne Bjørnson (بیورن ستییرنه بیورنسان ) (۱۸۳۲–۱۹۱۰) برای حقوق بستهبندهای کبریت مبارزه کرد. https://www.aftenposten.no/norge/i/MgjK0/fyrstikkpikene-startet-norges-foerste-streik
اعتصاب مذکور، که عمدتاً توسط دختران نوجوان و زنان جوان شاغل در کارخانههای کبریتسازی سازماندهی شده بود، اگرچه از نظر اقتصادی دستاورد فوری نداشت، اما تأثیر فرهنگی و اجتماعی آن عمیق و ماندگار بود. حمایت روشنفکرانی چون بیورن ستیرنه بیورنسون، نویسنده و فعال اجتماعی برجسته نروژی، از این حرکت، به آن مشروعیت بخشید و زمینه را برای گسترش پذیرش اجتماعی سازمانیابی زنان فراهم کرد. بیورنسون، با توصیف اعتصاب بهعنوان «نعمت» در برابر بدیل خشونتبار انقلاب، بر نقش اعتصابات در گذار مسالمتآمیز به عدالت اجتماعی و کرامت انسانی تأکید نمود. حمایت او از حق اعتصاب و نقد نابرابری اقتصادی، نهفقط در موفقیت آن اعتصاب خاص بلکه در شکلگیری نهادهای حمایتی و گسترش عدالت اجتماعی در بلندمدت تأثیرگذار بود.
در پی این واقعه، نخستین اتحادیههای زنان در نروژ شکل گرفتند. کارگران بخشهای نساجی، بستهبندی و خیاطی، بهویژه خیاطان و رختشویان، از جمله نخستین گروههایی بودند که در دههی ۱۸۹۰ اقدام به تأسیس سازمانهای صنفی مستقل کردند. این اتحادیهها، با وجود مقاومت کارفرمایان و بیاعتنایی برخی نهادهای مردمحور، بهتدریج در ساختار جنبش کارگری نروژ تثبیت شدند و نقشی اساسی در گسترش گفتمان عدالت اجتماعی ایفا کردند.
این حرکت، از جنبهی نقشآفرینی زنان نیز اهمیتی ویژه داشت. اعتصاب سال ۱۸۸۹ نشان داد که زنان نهتنها قربانیان منفعل نظامهای صنعتی نیستند، بلکه بازیگران فعال، رهبران صنفی و عاملان تغییرند. رسانهها، روشنفکران و فعالانی مانند بیورنسون، با توجه به شجاعت و همبستگی این زنان، گفتمان عدالت جنسیتی را به اولویت اجتماعی بدل کردند. این تجربه، الهامبخش شکلگیری نخستین اتحادیههای زنان در اسکاندیناوی شد و مسیر مشارکت زنان در ساختارهای صنفی و تصمیمگیری را هموار ساخت.
در دانمارک، نخستین اتحادیهی مختص زنان در سال ۱۸۷۳ توسط گروهی از خیاطان تأسیس شد. با این حال، رشد و گسترش این جنبش عمدتاً در دههی ۱۸۸۰، همزمان با افزایش اعتراضات صنفی و حمایت چهرههایی چون کارل جپسن (سیاستمدار دانمارکی-نروژی)، به وقوع پیوست. این تحرکات، نهایتاً در دههی بعد به تشکیل اتحادیهی سراسری زنان کارگر انجامید که مطالباتی نظیر کاهش ساعات کار، بهبود شرایط بهداشتی و تعیین حداقل دستمزد را پیگیری میکرد
در سوئد نیز، روند مشابهی قابل مشاهده بود. زنان شاغل در صنایع غذایی، پوشاک و کبریتسازی، در واکنش به بیعدالتیهای مزدی و نبود قراردادهای رسمی، دست به اعتصاب زدند. نتیجهی این اعتراضات، شکلگیری ساختارهای صنفی مستقل و نهایتاً تأسیس اتحادیهی زنان کارگر سوئد در اوایل قرن بیستم بود. این اتحادیه، تحت رهبری چهرههایی چون الن کی، مطالباتی مانند حقوق برابر، بیمههای اجتماعی و حمایت قانونی از مادران شاغل را به دستور کار نهادهای سیاسی تحمیل کرد.

پیش از این، چسباندن جعبههای کبریت کاری بود که بستهبندها اغلب در خانه، اغلب با فرزندان یا خواهر و برادرهای کوچکتر خود انجام میدادند. در این عکس، احتمالاً از اوایل دهه ۱۹۰۰، چسباندن جعبه در یک خط مونتاژ انجام میشود. عکس: سورین وورم-پترسن / آرشیو و کتابخانه جنبش کارگری. Foto: Severin Worm-Petersen / Arbeiderbevegelsens arkiv og bibliotek https://www.aftenposten.no/norge/i/MgjK0/fyrstikkpikene- startet-norges-foerste-streik
ورود گستردهی زنان به اتحادیهها، بهتدریج سیاستهای رفاهی مدل نوردیک را متحول ساخت. دستاوردهایی همچون مرخصی زایمان با حقوق و تضمین بازگشت به کار که در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ نهادینه شد، راهاندازی مهدکودکهای عمومی برای حمایت از اشتغال مادران، تثبیت برابری جنسیتی در استخدام و ارتقاء شغلی که به بخشی از توافقنامههای جمعی بدل شد، ایجاد نهادهای دولتی برای مقابله با تبعیض جنسیتی در محیط کار و در نهایت، تدوین قوانین ضد آزار جنسی برای تضمین محیطی امن برای زنان شاغل، از جمله نتایج این مبارزات بودند. این تغییرات، فراتر از بهبود شرایط کاری، به اصلاحی ساختاری در فرهنگ کار و رفاه در نوردیک انجامید. این دستاوردها، فراتر از مطالبات صنفی، نشانهی یک دگرگونی عمیق در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منطقه بودند؛ دگرگونیای که مدل نوردیک را به یکی از پیشروترین الگوهای عدالت اجتماعی و رفاه در جهان بدل کرده است.
امروزه، مشارکت بالای زنان در بازار کار، فرآیندهای تصمیمگیری سیاسی و ساختارهای صنفی در کشورهای نوردیک، برآمده از تلاشها و مبارزات نسلی از زنان کارگر است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، راه را برای یک مدل اجتماعی نوین گشودند؛ مدلی که عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و مشارکت فعال را به هستهی مرکزی خود بدل کرده است.
منابع انگلیسی
- Hagemann, Gro. (۲۰۰۶). “Women’s Work and Feminist Politics in the Nordic Countries, 1850–۱۹۴۰.” In Gender and the Politics of Welfare State Development in Europe, ed. Ann Shola Orloff & Diane Sainsbury. Palgrave Macmillan.
بررسی نقش تاریخی زنان در توسعه اتحادیهها و سیاستهای رفاهی نوردیک - Kettunen, Pauli & Petersen, Klaus. (۲۰۱۱). “Beyond Welfare State Models: Transnational Historical Perspectives on Social Policy.” Edward Elgar Publishing.
تحلیلی تطبیقی از شکلگیری سیاستهای اجتماعی در کشورهای نوردیک - Borchorst, Anette. (۲۰۰۸). “Scandinavian Gender Equality: Competing Discourses and Paradoxes.” In Social Politics, ۱۵(۲), ۲۴۵–۲۶۸.
تحلیل سیاستهای جنسیتی نوردیک و تأثیر جنبشهای زنان کارگر - Melby, Kari et al. (۲۰۰۹). “Gender Equality and Welfare Politics in Scandinavia: The Limits of Political Ambition?” Policy Press.
بررسی نقش اتحادیهها، سیاستگذاران زن و جنبشهای فمینیستی در شکلگیری سیاستهای رفاهی - Florin, Christina & Nilsson, Bengt. (۲۰۰۰). “Something in the Nature of a Bloodless Revolution: How New Gender Relations Became Common Sense in Sweden.” In State Policy and Gender System in the Two German States and Sweden 1945–۱۹۸۹.
مقالهای تاریخی درباره نهادینه شدن برابری جنسیتی در سیاستهای سوئد - ILO (International Labour Organization). (۲۰۱۷). “Women and Men in the Informal Economy: A Statistical Picture.”
ارائه دادههایی درباره مشارکت زنان در بازار کار و تأثیر اتحادیهها
منابع اسکاندیناویای
-
- Fyrstikkpikene startet Norges første streik
- Nielsen, Harriet Bjerrum. (۲۰۰۴). Køn og velfærd i Danmark – kønspolitik og velfærdsstat 1890–۱۹۹۰. Gyldendal. [به زبان دانمارکی]
درباره تاریخ سیاستهای جنسیتی در دانمارک - Hirdman, Yvonne. (۱۹۹۸). “State Policy and Gender Contracts: The Swedish Experience.” In History of the Family, ۳(۲), ۲۷۱–۲۸۴.
تحلیل نظری قرارداد جنسیتی در سیاستگذاری رفاهی سوئد