خانواده محمد پورعبداله، دانشجوی زندانی که از ۲۴ بهمن ۸۷ در زندان به سر می برد، طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل و نهادهای بین المللی حقوق بشر خواستار کمک آنان برای نجات وی از شرایط خطرناک زندان قزلحصار و جلوگیری از تباهی ۶ سال از جوانی اش شده اند.
لازم به ذکر است که زندان قزلحصار محل نگهداری معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر، اشرار و قاتلان است. بر اساس اصل تفکیک زندانیان نگهداری محمد پورعبداله در بین این زندانیان اقدام خلاف قانون است که همچنان تداوم یافته است.
متن نامه در می آید:
خطاب به دبیر کل سازمان ملل، آقای بان کی مون و نهادها و گروه های بین المللی حقوق بشر
با سلام
به استحضار می رسانیم فرزندمان، محمد پورعبداله، دانشجوی دانشگاه تهران در رشته مهندسی شیمی نخستین بار در منزلش در تاریخ ۲۴ دی ماه سال ۸۶، به اتهام شرکت در تجمعات روز دانشجو در آذر همان سال بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و در تاریخ ۵ اسفند ماه پس از گذراندن ۴۱ روز بازداشت موقت با قرار وثیقه ۸۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
آزادی او شروع روزهای پر تشویش زندگی ما بود، محمد به طور مداوم از طریق تلفن تحت بازجویی قرار می گرفت و بارها تهدید شده بود؛ این تهدیدها روز به روز جدیتر می شد تا سر انجام کار به جایی رسید که دامنه تماسها و تهدیدها به خانواده هم رسید. این امر موجب اضطراب شدید مادر محمد شد و او زیر فشار این ترس و وحشت مبتلا به بیماری اعصاب شد، به طوری که هم اکنون تحت درمان دارویی قرار دارد.
در زمستان سال ۸۷ این تماسها بیشتر شد، محمد بارها به علت مقالاتی که صرفا برداشتهای شخصی او از مسائل جامعه بودند، مورد تهدید قرار می گرفت. تا این که در نهایت در ساعت ۷ صبح روز ۲۴ بهمن سال۸۷ ماموران امنیتی به عنوان پستچی وارد خانه محمد شدند و پس از تفتیش تمام منزل و ضبط وسایل شخصی، کتابها و کامپیوترش، او را مجدداً بازداشت کردند.
ما که ساکن شهر رشت هستیم، با شنیدن این خبر خود را به تهران رساندیم. بهمریختگی اتاقاش مؤید خبر بازداشت او بود. چندین روز را در بیخبری مطلق سپری کردیم. در تمام این روزها کابوس عملی شدن تمام تهدیدهای یک ساله لحظه ای ما را رها نمی کرد، تا این که محمد در تماس کوتاهی خبر داد که در زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می برد.
پسرمان ۳۰ روز را در سلول انفرادی و تحت بازجوییهای طولانی و شکنجه شدید گذراند بی آن که حتی اتهام خود را بداند. در این مدت مادر محمد اجازه آن را پیدا کرد که محمد را در حضور بازجوی پرونده ملاقات کند. او در آن روز محمد را با موها، صورت و ابروهای کاملا تراشیده ملاقات کرد. این امر نگرانی جدیدی برای ما که در بیخبری مطلق از وضعیت واقعی محمد بودیم ایجاد کرد و باعث تشدید بیماری مادر محمد شد.
در تاریخ ۲۸ اسفند ماه در حالی که فقط چند روز از اتمام بازجوییها و انتقال محمد به بند عمومی می گذشت و ما به امید آزادی او در روزهای نزدیک سال نو به هر دری می زدیم، تلفن خانه به صدا در آمد، و محمد به ما اطلاع داد که به زندان قزل حصار منتقل شده است. در واقع ظهر آن روز بازجوی پرونده به بهانه آزادی از محمد خواسته بود لباسهایش را بپوشد، اما از نشان دادن اسم او در لیست آزادی امتناع کرده بود. هنگامی که محمد با خوشحالی لباس به تن کرد ناگهان چند نفر از نگهبانان به بهانه واهی شروع به کتک زدن او کردند و او را پس از این که به شدت مضروب و مجروح ساختند، با چشم بند به زندان قزلحصار منتقل کردند.
محمد ۴۸ ساعت در قرنطینه زندان بود و لحظه تحویل سال نو را در سالنی کوچک با ۱۵۰ نفر مجرم گوناگون گذراند.
پسرمان در تاریخ ۲۳ فروردین ۸۸ و در پایان ۲ ماه بازداشت موقت به دادسرای انقلاب منتقل شد تا زیر برگه اتهاماتش را امضا کند اما او به دلیل واهی بودن اتهامات از این کار سر باز می زند و این امر بهانه ای برای تمدید زمان بازداشت او می شود.
پس از آن محمد مجددا به سلول انفرادی زندان اوین منتقل می شود تا برای امضای اتهاماتش تحت فشار مضاعف قرار بگیرد. پس از ۱۰ روز مقاومت، وی را دوباره به زندان قزلحصار برده و بلاتکلیف رها می کنند. علیرغم پیگیری وکلا قاضی پرونده از صدور وثیقه برای او سر باز زد و با وجود این که از پیش، روز دهم خرداد را برای رسیدگی به اتهاماتش تعیین کرده بود، در آن روز جلسه دادگاه تشکیل نشد و جلسه بعدی به تاریخ نامعلومی موکول شد.
سرانجام پس از ۸ ماه بلا تکلیفی در زندان مخوف قزلحصار در تاریخ ۲۰ مهرماه دادگاه محمد در شعبه ۱۵ به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد و بعد از ۲ ماه انتظار کشنده، درست دو روز پس از ۱۶ آذر، روز دانشجو، شعبه ۱۵ او را به استناد ماده ۵۰۰ به جرم تبلیغ علیه نظام و ماده ۶۱۰ به جرم شرکت در تجمعات روز دانشجو در سال ۸۶ به اشد مجازات یعنی ۶ سال حبس تعزیری محکوم کرد. این در حالی است که علت دستگیری مجدد او در سال ۸۷ هنوز بر ما نامعلوم است.
هم اکنون با و جود گذشت یک سال محمد هم چنان بلاتکلیف روزها را در زندان سپری می کند و در انتظار حکم دادگاه تجدید نظر است تا سرنوشت بهترین دوران زندگی اش را رقم بزند.
با توجه به این که زندان قزلحصار زندانی ویژه مواد مخدر است و از نظر امکانات بهداشتی نیز در سطح پایینی قرار دارد، ما به شدت نگران وضعیت سلامت جسمی، روحی و به خصوص امنیت جانی محمد در بین انواع مجرمان خطرناک هستیم.
از جنابعالی به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد، و از تمامی نهاد ها و گروه های بین المللی حقوق بشر برای نجات فرزندمان از این شرایط خطرناک و تباه شدن شش سال از زندهگی اش در زندان تقاضای کمک داریم.
با احترام
لطف اله پور عبداله و سیما سالنو، پدر و مادر دانشجوی زندانی محمد پورعبداله