در ابتدای انقلاب شاهد بودیم کە تمام ارگانها و گروههای وابستە حکومت که خود را مالک مایشاع خوان کلیدی و اقتصادی کلان و سوداور میدانستند شروع بە سهم خواهی کرده و از این گوشت نذری،در حد فراخور تکه ای را بە خود اختصاص دادند،و هیچ یک از مقامات هم نه اعتراضی کرده و نه مدعی دست اندازی در مایملک دستە دیگر شدند. هیێت موێتلفه یا حزب امروزی موێتلفه ،با هشیاری بر تمام املاک مصادره ای بنیاد مستضعفان دست انداخت، کارخانه های نیمه جان سوداور در تملک ایات عـظام و مدارس و حوزه های علمیه قرار گرفت. وارات و صادرات در ید گروهی دیگر قرار داشت،تا با چشم بستن بر ضرورت تولید در این مملکت به فراخور مصنوعات مورد نیاز بازار چنبره عنکبوتی خود را بر ان بگسترانند، بازار خودرو، نساجی، محصولات کشاورزی ،علیرغم شعارهای مازاد بر تولید ،دهان بر واردات گشوده بود.وهنوز هم چنین است.واحد های تولیدی یک بدنبال یک تعطیل و ورشکست شدند.از هیچیک از متولیان سیاسی – اقتصادی حکومتی صدایی در نیامد. کارگران بیکار میشدند .اخراج میشدند، و اعتراض انها نتیجه ای جز سرکوب، اخراج وزندان نداشت. حکام تدبیری نمی اندیشیدند. و گوشی و چشمی بر این تخلفات باز نمیشد.هشدارها پیامدی جزدستگیری و اتهام به خلل در حاکمیت نظام سودی نداشت. خصوصی سازی در رانت قدرتمداران و یاران دور و نزدیک خودی ها تقسیم میشد، اسکله ها و فرودگاه های خصوصی مملو از کالاهایی بود که هر از گاهی به فراخور، ازآن طرفی می بستند. گمرک صرفا وسیله ای برای کنترل اجناس خرد و ریز مسافری تعریف شده بود. و سپاه پاسداران با فراقت از جنگ ،با حضور احمدی نژاد، به بزرگترین کارتل اقتصادی کشور تبدیل شد.اسکله های خرد و پراکنده ،عملا بە مراکز واردات بی پرده و علنی انها تبدیل شد، وصاحب بزرگترین مراکز اقتصادی وتولیدی از مخابرات گرفتە تا منابع نفت و گاز پارس جنوبی، وهزاران اختلاص خرد و کلانی که نهایتا منجر به چنین فضاحت هایی از نوع سە هزار میلیارد تومانی شد، باید مسابقه سفارشنامه هایی که اقایان برای راهیابی اقازاده ها به مراکز درامد زا اقتصادی داشتند را هم اضافە کرد.
حال پرسش اینست، اکنون این همه هیاهو برای چیست؟ به نظر می رسد در انتخابات فرا روی که اینک نیروهای معترض داخلی موسوم به جنبش سبز، واپوزسیو ن خارج از کشورعدم مدیریت دمکراتیک و قانونی حکومت را به چالش کشیده اند، و زمینه گرم کردن تنور انتخابات، بە رغم ولاییون خالیست، اینک ضرورت یکدست کردن بافت سیاسی حکومتی در دستور کار قرار گرفته است. خامنه ای که در سال گذشته مبتکر فراخوان وحدت تحت سیطره خۆد بود، موفق نشد کە این وحدت را چنانکه انتظار داشت باز افرینی کند، پارادوکس احمدی نژادی، تابویی شد در برابر این راهکار تمرکزگرایانه رهبری. بی جهت نیست طرح لغو ریاست جمهوری راهکاری برای خلع سلاح طیف اصولگرایان (انحرافی) احمدی نژادی شد. تا همه چیز از بیت ولایت مطلقه فرماندهی شود، و عملا چنگ اندازی اینده بە ریاست جمهوری را از دست رقیب طیف احمدی نژادی خارج کند، و تنها میدان کارزار را به مجلس ختم کند. که گریز ازهزارتوی انتصابات شورای نگهبان به سادگی میسر نیست.
اکنون دستە بندی های حکۆمتی، هر کدام با سیلی از اتهامات و متهم سازی طیف مقابل، به سو ء استفاده و دزدی های کلان، سعی در کسب وجهه ای برای خود داشتە ،شاید بازار گرمی انتخابات را بر بتابند؟ انتخاباتی کە بدون حضور نحله های سیاسی، در فضای بستە سیاسی و مدیریت شده ،در حال شکل گیریست، و نه مطبوعات ازادی در این میان، حضور دارند ونه نشانی از کمترین ایفاد حقوقی زندانیان سیاسی صورت گرفته است، فاقد هر گونه مشروعیتی است، بر تمامی نیروهای دمکرات و ازادیخواه است کە با تاکید بر کلیه اصول قانونی و دمکراتیک در فضای باز سیاسی، این انتخابات مدیریت شده را بیش از پیش افشا کنند.