یکشنبه ۴ ماه مارس در روسیه انتخابات ریاست جمهوری این کشور برگزار گردید. این انتخابات در شرایطی برگزار شد که این کشور هنوزاز تب و تاب اعتراضات در رابطه با انتخابات پارلمانی روسیه، که با فاصله کمتر از سه ماه قبلتر برگزار شده بود، می سوخت و با وجود آغازبه کار پارلمان جدید، این اعتراضات کمابیش ادامه داشتند.
براساس نتایج اعلام شده از سوی «کمیسون برگزاری انتخابات» ولادیمیر پوتین با کسب بیش از۶۳ درصد آرا در مقام نخست، و درادامه گنادی زوگاینف، رهبر حزب کمونیست روسیه با ۱۷,۱۸ درصد آرا، کاندیدای مستقل، میخائیل پراخوروف با۷,۹۸ درصد آرا، ولادیمیر ژیرینووسکی، رهبر حزب لیبرال دمکرات روسیه که به داشتن دیدگاههای ناسیونالیستی معروف است، با ۶,۸۵ درصد آرا، و سرگئی میرونوف، رهبرحزب «روسیه عدالت محور» با کسب ۳,۸۵ درصد آرا، به ترتیب مکانهای دوم تا پنجم را به خود اختصاص دادند.
این انتخابات را می توان در ۳ عرصه مورد بررسی قرار داد. نخست: روند تدارک انتخابات، عرصه دوم، نتایج انتخابات، و عرصه سوم نیزچشم انداز کوتاه و درازمدت سمت گیری روسیه پس از انتخاب پوتین به مقام ریاست جمهوری چه درعرصه داخلی و چه درعرصه بین المللی. با تاکید براین نکته مهم که هر ۳ عرصه در رابطه مستقیم با یکدیگر قراردارند و به نوعی، علت و معلول یکدیگرهستند.
دربررسی روند تدارک انتخابات، نکته ای وجود دارد که این انتخابات را متمایزازهمه انتخابات انجام شده در۲۰ سال اخیردر روسیه، و نه فقط روسیه بلکه اتحاد شوروی سابق نیزمی سازد؛ آنهم ابراز وجود اپوزیسیونی است که متاثر ازتحولات دیگر نقاط جهان و به خاطر وجود عنصری نسبتا نوین، اما نیرومند بنام اینترنت، متمایز از آنچه که درطی این سالها در روسیه عمل می کرد، خود را نشان داد. به دنبال اعتراضات اپوزیسیون بود که دولت روسیه در یک اقدام بی سابقه، برای نخستین باردرتمامی ۹۳۰۰۰ خوزه انتخاباتی در سراسر کشور، دوربین هائی وصل نمود که همگی به اینترنت وصل بودند و هر آنچه که در حوزه های رای گیری اتفاق می افتاد، برای هر ناظر و علاقه مندی درهرگوشه جهان، قابل روئیت بود. این گامی بزرگ بود در جهت شفاف سازی روند انتخابات که کنترل کار نظارت برصندوقهای رای گیری را آسانتر می کرد.
در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا این انتخابات صادقانه بود؟ پاسخ به این پرسش قطعا منفی است؛ که بلافاصله پرسش دوم مطرح می شود که اگراین انتخابات صادقانه نبود پس آیا می توان گفت که ازمشروعیت قانونی نیز برخوردار نیست؟ پاسخ به این پرسش نیز منفی است. این انتخابات صادقانه نبود به یک دلیل بسیار ساده و آنهم حضور دائمی پوتین “نخست وزیر” بود دررسانه های گروهی روسیه، که هرحرکت و گفتاراو، حتی از نگاه ساده لوحانه، اگر قصد آن را هم نداشت، اما نتیجه هر گزارش مطبوعاتی و یا رادیو تلویزیونی از او، امتیازی بود که درکیسه او قرار می گرفت، و چهره و اقدامات “مردم پسند” او، حتی بیشترازرئیس جمهور فعلی، مدویدوف در انظارعموم قرارداشت.
اما ناصادقانه بودن انتخابات، مانعی درمشروعیت قانونی این انتخابات ایجاد نمی کند، زیرا که مردم به پای صندوقهای رای رفتند و نتایج انتخابات را نیزدرمجموع می توان درست ارزیابی نمود. چرا؟ زیرا که با داشتن قدرت و امکانات عظیم دولتی، دیگر نیازی به تقلب و دستکاری در نتایج انتخابات و جود نداشت. بگونه ای که حتی ناظران انتخاباتی طرفدار پوتین خودشان مواردی ازاقدام به تقلب را کشف و اعلام نمودند؛ و دربحث های تلویزیونی پس ازانتخابات، این حرکات را “دوستی حاله خرسه” ارزیابی نمودند که از جانب برخی مقامات منطقه ای با هدف خوش خدمتی به پوتین، صورت گرفتند که در نتیجه آرای این حوزه ها توسط کمیسیون انتخابات باطل اعلام گردید.
این نکته مهم را نیز نباید از نظر دور داشت که بنا به ارزیابی های انجام شده، درصد بالائی ازرای دهندگان زن به پوتین را ی داده اند که ناظرین مسائل روسی دلیل آن را ترس جامعه روسیه و قبل از همه، زنان روسیه از امکان بازگشت وضعیت به دوران سیاه زمامداری یلتسین، ارزیابی می کنند. لازم به تاکید است که رسانه های گروهی با سمتگیری دفاع از دولت، در ایجاد ذهنیت “ترس از بازگشت هرج و مرج” و یاد آوری بی ثباتی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دوران یلتسین، نقش بزرگی را ایفا کردند.
در رابطه با چشم اندازسمتگیری روسیه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی، نکاتی وجود دارند که در پیوند عمیق با یکدیگر قرار دارند. یکی از فاکتهای بسیار مهم و قابل تاکید در انتخابات اخیر روسیه، ترکیب رای دهندگان به پوتین است.
براساس تحقیقات صورت گرفته توسط سازمانهای مستقل سنجش افکار عمومی، رای دهندگان به پوتین جدا از جنسیت شان، به دو دسته تقسیم می شوند، یک دسته آنهائی هستند که دربرنامه عمل پوتین، بازگشت و تداوم “اقتدارروس و روسیه” را در عرصه مناسبات بین المللی بویژه در چالشهای روسیه با آمریکا و نیز پیمان ناتو را می بینند، که بنا بر موقعیت مهم استراتژیک روسیه و هر چه نزدیکتر شدن ناتو به مرزهای روسیه، افکار عمومی این دسته از رای دهندگان براحتی پذیرای برنامه و عمل پوتین در این عرصه می شود. بنا براین شدت گیری تنش ها با غرب و آمریکا، و نزدیکی هرچه بیشتر با کشورهای درگیر با آمریکا، از جمله ایران را چه در عرصه های سیاسی و چه اقتصادی، می توان انتظار کشید. اما تناقض در آنجا نمایان می گردد که پای دسته دوم رای دهندگان به میان کشیده می گردد؛ یعنی آن بخش از مردم که با حفظ فاصله از ایده های سوسیالیستی و دوری گرفتن از حزب کمونیست، به خاطر طرح شعارها و برخی برنامه های “عامه پسند” از جانب پوتین، در طول مبارزه انتخاباتی اش، به او رای دادند. این دسته از مردم قطعا خواهان بهبود وضعیت زندگی، اگر نه در چند ماه آتی، اما در یکی دو سال آینده خواهند بود. حتی اگر قرار باشد که با در آمد حاصله از فروش نفت و گاز نیز به این انتظار توده ها تحقق بخشید، این امر بدون داشتن رابطه تجاری خوب و دوجانبه با غرب یعنی همان کشورهائی که جزوارکان اصلی پیمان ناتو هستند، امکانپذیر نخواهد بود. با توجه به تداوم بحران اقتصادی جهانی، که روسیه نیز به شدت از آن آسیب دید، این تناقض درآینده قطعا موجب شکاف درمیان طرفداران ورای دهندگان به پوتین خواهد شد.
در رابطه با چشم انداز رابطه با ایران، بر همگان روشن است که با وجود اشتراکات احتمالی فراوان در برخورد با ناتو و بویژه آمریکا که در برآمد های مختلف مربوط به چالشهای بین المللی بروز می کنند، اما فراموش نکنیم که روسیه حتی اگر ایران دارای انرژی هسته ای را نه تنها تحمل، بلکه به عنوان بازاری دائمی، مشوق ایران درگسترش انرژی هسته ای نیز گردد، اما برای روسیه نیز خط قرمز، سلاح هسته ای است. روسیه هرگزبا پدیده ای بنام “ایران مجهز به سلاح اتمی” ، مدارا نخواهد کرد، زیرا که این پدیده می تواند به عنوان عنصری “تحریک کننده” درمرزهای جنوبی و منطقه قفقازو دریای خزر، عمل کند؛ که این امر همواره از جانب روسیه به عنوان تهدید منافع استراتژیک روسیه مورد بررسی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، به علت ادامه نا آرامی ها و وقوع تقریبا دائمی درگیری های نظامی کوچک در مناطق مختلف قفقاز، روسیه همواره در هراس از وقوع جنگ در منطقه است، زیراکه سرایت شعله های این جنگ به مرزهای جنوبی این کشور بسیار محتمل و قابل پیش بینی است. تلاش روسیه به یافتن راه حل سیاسی در سوریه و هشدارهای متعدد مقامات روسی در رابطه با احتمال حمل نظامی به ایران را به میزان زیادی در این چارچوب می توان دید. بنابراین با بازگشت پوتین به مقام ریاست جمهوری، نمی توان انتظار تغییر اساسی دراین سیاست منطقه ای را انتظار داشت.