روز به روز آثار زیانبار تحریمهای غرب را در سیمای جامعه ایران می توان دید. تحریمها در زمینه گوناگون از جمله دارویی (داروهای سرطان و دیگر اقلام دارویی بیماریهای خاص) قابل مشاهده است. از تعطیل کارگاه های کوچک و کاهش تولید کارخانه های متوسط و بزرگ دولتی تا ایجاد آشفتگی در بازار اقتصاد ایران و … از دیگر مظاهر سیاستهای تحریم اند. آنچه که باید دنبال کرد آن است که چرا با وجود تمامی نمودهای تحریمها، کوچکترین انعطافی در رویکرد رژیم جمهوری اسلامی احساس نمیشود تا نشان از عقب نشینی آنها را ثابت کند. تا امروزغرب همچنان بر طبل تحریمها می کوبد ورژیم ایران رجز خوانی همیشگی را دنبال می کند. در سویه دیگر مردم تحت فشار مضاعف قرار دارند. مردم ایران هر بامداد که از ساحل زندگی، دیده بر امواج دریای قدرت می دوزند، منتظرند تا از دور موجی را ببینند که یا نشانه سیاست تحریمی غرب است و یا مدیریت اقتصادی رژیم ایران. گرچه سالیان بسیاری است که تورم و گرانی چون بختگی بر زندگی زحمتکشان و اقشار متوسط سنگینی می کرد. اما آثار تحریمهای غرب و آمریکا آن را تشدید کرده است. متاسفانه مدتی است بر خلاف تمامی تبلیغات بشر دوستانه سرمایه داری، دامنه تحریمها به عدم فروش مواد اولیه دارویی و غذایی و همچنین قطعات و لوازم اساسی هواپیماهای مسافربری کشانیده شده است. آشفتگی در بازار اقتصادی ارز باعث تعطیلی یا کاهش تولیدی موسسات و نهادهای اقتصادی گردیده و سبب تعدیل نیروی کار و اخراج تعداد زیادی از کارگران و کارمندان شده است. تا کنون زحمتکشان و اقشار پایین و به میزانی طبقه متوسط از گرانی روز افزون و تورم رو به تزاید رنج می بردند، لیکن تحریمها و سوء مدیریت رژیم و بویژه تیم اقتصادی اش باعث گردیده تا تعدادی از سرمایه داران کوچک را در کنار صدمه دیدگان از سیاست ضد بشری تحریمها قرار داد. اکنون اکثریت مردم ایران با دشواریهای بسیاری روبرو هستند. با وجود مصائب تلخ سیاستهای تحریمها، برخلاف پازل طراحی شده آمریکا مردم ایران تحرکی چشم گیری مبنی بر اعتراض علیه حکومت اسلامی انجام نداده اند.
آشکار است که سیاست تحریمها بر خلاف حقوق بشری امریکا علیه رژیم ایران با هدف مجموعه ای از تورم، افزایش گرانیها کالاهای اساسی مردم ایرا طراحی شد. طرحی که در نهایت تسلیم رژیم ایران در برابر غرب و آمریکا را در خود دارد. طرح تحریمها را می توان سیاستی قلمداد کرد که خواهان برانگیختن اعتراضات مردمی و ارتقاء سطح آن علیه اقتدارگرایان جمهوری اسلامی است. آیا در واقعیت جاری ایران چنین چیزی دیده می شود؟ آیا سیر رویدادها به جایی رسیده است که تصور کنیم، شرایطی در شرف تکوین است. شرایطی که پیش بینی آینده آن یعنی اهداف آمریکا را تامین خواهد کرد ؟ اما فضای جامعه ایران کنونی گویای آن است که امیدواری غرب آز آن دشوار می نماید. طراحان سیاست تحریمها چه هوشمندانه ویا لاغیر. . . هدف از ارائه سیاست مزبور را برای تضعیف حاکمیت ایران و نهایتا تسلیم به خواسته های جامعه بین المللی بیان می کنند. ما نیز سیر جدال دو حاکمیت را نظاره می کنیم اما هرگز گمان نمیرفت، که سطح تحریمها، به تحریم ضد حقوق بشری بار دیگر بکار گرفته شود. تحریم داروهای اساسی و اقلام مورد نیاز تولید کنندگان مواد غذایی و کشاورزی نشان می دهد که نئولیبرالیسم جنگ افروز در برابر اعمال هژمونی نه از جنگ هراسی دارد ونه از تکرار سیاست تحریم مواد غذایی مردم ایران باکی دارد. تحریمهای مشابه ایران با اندکی تفاوت شیب قبلا در مورد عراق و رژیم صدام حسین اجرایی شد. تحریمی که فاجعه انسانی به بار آورد و زندگی جهنمی را بر مردم عراق تحمیل کرد. با این وجود نتوانست کمترین خدشه ای بر ارکان قدرت ضد مردمی صدام حسین وارد آورد.
این بار نوبت ایران است تا زندگی جهنمی ناشی از تحریم خلاف بشری آمریکا را آزمایش کند. مردم شریف ایران از تمامی طبقات و اقشار آن بجز اندکی تماما در میان دو فشار آمریکا و حکومتگران اسلامی قرار گرفته اند و سالیان درازی است که از ناحیه بی تدبیری تیم اقتصادی رژیم ایران متحمل ضرر و زیان شده اند. اما تحریمها که آغاز شد سوء مدیریت اقتصادی دولت ایران بویژه سرکردانی بازار ارز و سکه، گستره گرانی سرسام آور، تورم روز افزون و بیکاری را گسترش داد. در حال حاضر مردم میهن مان درگیر آثار فشارهای بین المللی بی وقفه غرب و تحریمهای ضد حقوق بشری آمریکا شده اند. گرچه مردم در گرداب تورم و گرانی غوطه ور می باشند. نگرانیهایی در ذهن شکل می گیرد. حال با وجود درگیری مزبور آیا تداوم تحریمها رویارویی مردم با حاکمیت را رقم خواهد زد ؟ آیا تحریمها باعث نخواهد شد تا حاکمیت کنونی ایران از خود رفع مسئولیت نموده و عامل تشدید گرانیها، تورم و بیکاری کارگران و کارآفرینان را غرب و آمریکا معرفی نمایند ؟ معرفی که باعث چرخش نگاه مردم به آمریکا شود و نیشتری شود تا زخم التیام نیافته بیگانه ستیزی بازتر شود.
در سیاست تحریمها می توان نوعی همسویی ظریف یافت. همسویی که به موازات وارد آوردن ضربات اقتصادی بر قلب مردم ایران تنها زمینه بروز فرهنگی – تاریخی بیگانه ستیزی مدل آمریکا ستیزی را فراهم می کند. رفتاری که سود نهایی آن به جیب اقتدارگرایان می رود و بازنده آن جنبش دموکراتیک مسالمت جویانه مردم ایران خواهد بود تا در عمل سیاسی در رابطه با تغییر رویکرد و رفتار رژیم فراموش شود. در چنین وضعیتی سیاست انزوا و تسلیم جمهوری اسلامی به آمریکا قصه ای بیش نخواهد بود. جهان سیاست بر ما می گوید : تلاش اپوزیسیون برای تغییر رفتار اقتدارگرایان از مسیر همراهی با سیاست تحریمهای آمریکا علیه مردم ایران نمیگذرد، بلکه چاره کار در ادامه راه مذاکره بین دولتها می باشد. نقشه استقرار دموکراسی، عدالت اجتماعی و رهانیدن مردم از زیر فشار طاقت فرسای دو سویه آمریکا و بی تدبیری اقتدار گرایان از مسیر مذاکره و تعامل می گذرد.