پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۹

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۹

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!
حال پیش‌بینی می‌شود که جلیلی گل خورده در مناظره‌ی اول و ناک‌دان شده در مناظره‌ی دوم، و در عمل شکست خورده در منظر افکار عمومی، در انتخابات روز جمعه عاقبتی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: عیسی سحرخیز
نویسنده: عیسی سحرخیز
در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!
این انتخابات به مانند هر انتخابات دیگر در نظام‌های سرمایه‌داری به این معناست که تنها زمانی به مردم «حق انتخاب» داده می‌شود که از میان ستمگران یکی را «انتخاب» کنند...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
«همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» که انتخابات در مرحله نخست را تحریم کرده بود، کماکان معتقد است که حل مشکلات کشور در ارتقاء حرکت‌های اعتراضی به سطح ابرجنبش سراسری...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران

نغمه مخالف و شنا در جهت عکس جریان آب

پاسداری از این خون تازه ایجاب می کند که تمرکز حواس اجتماعی خود را به هر طریق ممکن حفظ کنیم. در این میان گفتمانهای اصلاح طلبی و یا اصولگرایی مهم نیستند، مهم حس فردی ما و این سوال دائمی است که آیا من با این انتخاب خوشبختر و سرزنده تر شده ام یا نه؟ سوالی که در طول دوران ریاست جمهورِ این نظام بر سر در خانه های ما می بایست نوشته و آویخته گردد.

می گویند ولادیمیر لنین رهبر انقلاب بلشویکی در روسیه در روزهای قبل از پیروزی انقلاب اکتبر این سوال از رفقای خود می کند که “چه باید کرد اگر ما در این انقلاب پیروز نشویم؟” سوال دیگری که در برابر سوال لنین در اذهان برخی از انقلابیون در گردش بود و آنرا در درجه اول به تروتسکی نسبت می دهند این بود که “من بیشتر نگران آینده ام که چه حوادثی اتفاق خواهند افتاد، اگر ما در این انقلاب پیروز شویم.”

با وجودی که حدود یک قرن از طرح این پرسشهای متناقض با یکدیگر می گذرد، اما بنظر می رسد که نه تنها این سوالها و نگرانیهای ناشی از آن همچنان در تقابل دائمی بین سوسیالیزم و کاپیتالیزم مطرح هستند، بلکه دقیقا به همین شکل نیز در شرایط بسیارهیجان انگیز پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و اصولا هر تحول عمیق اجتماعی و سیاسی نیز زنده و مطرح باشند.

پس از پیروزی آقای حسن روحانی چه آینده ای در انتظار مردم ایران است؟ اگر ما امیدواران به این نسیمِ تغییر و اصلاح، نهایتا موفق به تحقق آرمانها و مطالباتمان از آزادی های سیاسی و حقوق بشر گرفته تا عدالت اجتماعی و سکولاریزم نشویم، آرمانهایی که بیش از هر زمان دیگری دست نیافتنی تر بنظر می آیند، آنگاه چه اتفاقاتی در اتنظارمان خواهد بود؟

آیا عدم موفقیت در دست یابی به این خواسته ها غیر واقعی بودن و نازایی این آرمانها  را به نمایش می گذارد؟ و یا نشان دهنده پیروزی مدل سیاسی-اجتماعی “جمهوری اسلامی” است  که خود آنرا برگزیده وبه اشکال مختلف در شکل گیری آن سهم داشته ایم، و اکنون نیز به کمک و یاری او شتافته ایم تا از بن بست خارج شود و نفسی تازه کند؟ بمانند بیماری که بطور مصنوعی زنده نگاه داشته میشود، از خون امید و هوای آرزوهایمان به او تزریق می کنیم تا بلکه با زنده نگاه داشتن اش در هزینه های سنگین کفن ودفن صرفه جویی کنیم،… و آنگاه جشن شادی می گیریم که بیمارمان از مرگ نجات یافته است.

آیا واقعا راه و آلترناتیو دیگری وجود ندارد؟ آیا این نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را که بشدت بیمار است، باید به هر طریقی حفظ کرد و زنده نگاهش داشت، و یا با قطع امید از او مراسم کفن ودفن او را تدارک دید؟ آیا بنظر نمی رسد که حریف مقابل ما، بجای الیگارشی مذهبی و نظامی جمهوری اسلامی، همین “روشهای کجدار و مریز اصلاح طلبانه” شده است؟ آیا ما بجای محبوس ماندن درمیان دیوارهای استبداد مذهبی در بند انتخابهای خود گرفتار نیامده و زندانی آلترناتیوی که خود بر گزیده ایم، نشده ایم؟

شاید ما باید کادرهای کلاسیک را بشکنیم، و بقول معرف خارج از قالبها و کادر فکرکنیم. جرات کنیم که در خلاف جریان آب شنا کنیم و بقول صمد بهرنگی مطمئن باشیم که وقتی راه افتادیم و دل بدریا زدیم ترسهایمان خواهند ریخت.

اما شرط آغاز به “خارج از کادر فکر کردن” و “دل بدریا زدن” همانا به یکباره بیدار شدن و حواس خود را جمع کردن است. زمانی که انسان در رویاها و آرزوهای خود زندگی می کند، آنقدر در این رویا غرق شده است که همه چیز آن واقعی بنظر می رسد و همه رفتارها و گفته ها را آنطور که می خواهد می بیند و می شنود. در این شرایط بهترین کار سوزن زدن به خود و به یکباره بیدار شدن و تمرکزِ حواس است.  

بنظر من ملت ما در این دوران پرشور و شعف بیش از هر چیز به یک تمرکز حواس اجتماعی (social mindfulness) نیازمند است. ما باید حواس خود را خوب جمع کنیم ومتوجه باشیم که هنوز تغییری در وضعیت این بیمار اتفاق نیفتاده است، جز اینکه خونِ امید و اکسیژنِ آرزوهای این ملت به او تزریق شده است. بنابراین باید با هوشیاری کامل تحولات آینده این بیمار را بدقت زیر نظر داشت.

اما این تمرکز حواس اجتماعی با وجودی که پسوند “اجتماعی” را بدنبال خود می کشد، در درجه اول مستلزم درک و پذیرش مسئولیت فردی، مستقل از جو و شرایط اجتماعی و عوامل مهیج بیرونی است. بدین معنی که تک تک ما برای مدت کوتاهی هم که شده در ایستگاه “مسئولیت و منافع فردی”، و حتی “فردیت خود”، توقف کنیم و با ضربه و سوزن زدن به خود از بستر رویاهای ناشی از فضا و شرایط عمومی برخیزیم و حواس خود را خوب جمع نماییم.

در این “ایستگاه فردیت و مسئولیت فردی” و با حواس جمع به ندای علائق و خواسته های فردی خویش گوش دهیم و آنرا با جان دل بشنویم و حس کنیم. سپس آنگاه به سایر انسانها و توده مردم  صرفا بعنوان همراهان خود نگاه کنیم و نه به مثابه هدف و منظور نهایی؛ و بدانیم که آنچه که توده مردم فریاد بر می آورند الزاما حقیقت نیست و  شاید چه بسا پندارهایی اند که ریشه در رویاها و خوابهای ما دارند.

اگر تک تک آحاد جامعه ما فردیت خود و منافع خویش را خوب بشناسند و حواس خود را بدقت جمع کنند، آنگاه می توان صحبت از یک تمرکز حواس اجتماعی کرد. تمرکز و مجموعه ای که بر منبای مشارکت و همکاری آگاهانه شکل می گیرد و هدف خاصی را که برآیند اهداف فردی همه ما است به نمایش می گذارد و پیگیری می نماید.

“تمرکز حواس اجتماعی”  که از آن صحبت می کنیم اما با “خود آگاهی اجتماعی” تفاوت های اساسی دارد. خود آگاهی اجتماعی می تواند متاثر از گفتمانهای روز باشد؛ و گفتمانهای روز نیز به نوبه خود میتوانند متاثر از فرهنگ و ضرورت های زمانه و شرایط روز باشند. گفتمان هایی که الزاما برایند خواسته های فردی آحاد جامعه نیستند و چه بسا بر اساس یک ایدئولوژی و یا مذهب خاصی شکل گرفته اند. در حالیکه تمرکز حواس اجتماعی در درجه اول متکی بر خواسته های فردی و فردیت تک تک آحاد جامعه شکل می گیرد، خواسته هایی که در خوشبختی و بهره وری آزاد از منابع طبیعی خلاصه می شود، خواسته هایی که بسیار انسانی و نسبت به ایدئولوژیها و مذاهب خنثی هستند و معیاری جز برآورده شدن خودِ این خواسته ها برای ارزشگذاری آنها وجود ندارد.

به سخن دیگر حتی با خودآگاهی اجتماعی نیز نمی توان به سوالات فوق پاسخ کامل و صحیح داد. با درک منافع فردی و پذیرش مسئولیت فردی و مهمتر از هر چیز با جمع کردن حواس خود و تمرکز بر آن است که می توان به یک حس فراگیر اجتماعی دست یافت. با این حس فراگیر اجتماعی است که می توان حضور دائم مردم در عرصه های سیاسی و در مراحل سرنوشت ساز را تضمین کرد. بیماری که اکنون با خون امید و هوای تازه آروزهای ما زنده نگاه داشته شده است در حقیقت بخشی از جان مایه ما را در خود جذب کرده است.

پاسداری از این خون تازه ایجاب می کند که تمرکز حواس اجتماعی خود را به هر طریق ممکن حفظ کنیم. در این میان گفتمانهای اصلاح طلبی و یا اصولگرایی مهم نیستند، مهم حس فردی ما و این سوال دائمی است که آیا من با این انتخاب خوشبختر و سرزنده تر شده ام یا نه؟ سوالی که در طول دوران ریاست جمهورِ این نظام بر سر در خانه های ما می بایست نوشته و آویخته گردد.

 

تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد, ۱۳۹۲ ۹:۳۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!

در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!

بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!