مجله نیویورکر در مقاله اى به قلم سیمور هرش روزنامه نگار مشهور آمریکایى که پیشاپیش منتشر شده است، مى نویسد دولت جرج بوش در تدارک جدى حملات هوایى شدید به ایران است. به نوشته هرش، برخى مقامات آمریکایى در حال بررسى طرح هایى براى استفاده از سلاح هاى تاکتیکى هسته اى براى نابود کردن تأسیسات هسته اى زیرزمینى ایران اند. نکته نگران کننده این است که کاخ سفید در نخستین واکنش خود در قبال گزارش هرش، از تأیید یا تکذیب مندرجات این گزارش خوددارى کرد. این بدان معنى است که اطلاعات هرش چندان هم بى پایه نیست. حکایت غریبى است: براى آنکه جمهورى اسلامى نتواند به سلاح اتمى دست یابد، برخى مقامات آمریکایى مى خواهند ایران را مورد حمله اتمى قرار دهند!
به نوشته هرش، آش آن قدر شور است که ممکن است فرماندهان مسلح قواى چهارگانه آمریکا تهدید کنند در صورت وقوع چنین حمله اى از مقامات خود کناره خواهند گرفت. با این حال هرش مى نویسد برخى افراد نزدیک به کاخ سفید مى گویند: «تصمیم سختى است، اما مگر در مورد ژاپن چنین تصمیمى نگرفتیم؟»
لازم به توضیح است که دولت آمریکا هنوز حمله اتمى به هیروشیما و ناگازاکى در روزهاى ۶ و ۹ اوت ١۹۴۵ را توجیه مى کند و حاضر به انتقاد از این کشتار جمعى که هیچ گونه ضرورت نظامى نداشت، نشده است. درمقابل، به غیر از آمریکایى هاى دست راستى، تقریباً همه انسانهاى دیگر جهان، با انزجار از حمله اتمى به هیروشیما و ناگازاکى یاد مى کنند. بمباران اتمى این دو شهر اتم، نه تنها صدها هزار تن از مردم بیگناه را در آتش سوزاند، بلکه براى سلامت صدها هزار تن دیگر عواقبى هولناک به جاى گذاشت.
دولت آمریکا بر خلاف اتحاد شوروى سابق که اعلام کرده بود هرگز در کاربرد سلاح اتمى پیشدستى نخواهد کرد، هرگز حاضر نشده است بگوید فاجعه هیروشیما و ناگازاکى تکرار نخواهد شد، بگوید ایالات متحده آمریکا در آینده نخستین کشورى نخواهد بود که از سلاح اتمى استفاده خواهد کرد. بر عکس، طراحان دکترین هاى نظامى آمریکا همواره بر این امر اصرار داشته اند که پیشدستى در کاربرد سلاح اتمى در این دکترین ها به عنوان یک امکان منظور شود. اما از آنجا که تصاویر فاجعه هیروشیما و ناگازاکى در تمام طول شش دهه اى که از آن فجایع گذشته است بر اذهان مردم جهان و از جمله وجدان عمومى در آمریکا سنگینى مى کند، نظامى گران آمریکایى در دهه هاى اخیر کوشیده اند وانمود کنند سلاح هاى اتمى جدید، «انسانی» تر از سلاح هاى هسته اى شصت سال پیش اند. سیمور هرش در گزارش اخیر خود مى نویسد یک مجمع مشاور دانلد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا معتقد است آمریکا مى تواند سلاح هسته اى تاکتیکى ب-۶١ را به گونه اى تغییر دهد که از قدرت تخریبى بیشترى برخوردار شود و در عین حال، آلودگى رادیواکتیو کمترى بجاى گذارد.
سلاح هاى هسته اى «تاکتیکی» یکى از اختراعات مجتمع نظامى – صنعتى آمریکا براى کاستن از قبح کاربرد سلاح هاى هسته اى است. هرش مى نویسد سابقه در نظر گرفتن استفاده از سلاح هاى هسته اى تاکتیکى به عنوان بمبهاى «پناهگاه شکن» (bunker blaster) به دوران جنگ سرد باز مى گردد، زمانى که اتحاد شوروى پناهگاه هاى زیرزمینى براى استفاده رهبرى این کشور در صورت وقوع جنگ هسته اى ایجاد کرده بود. مقاله هرش مى افزاید مقامات اطلاعاتى آمریکایى تشابه هایى میان تأسیسات زیرزمینى جمهورى اسلامى و تأسیسات مشابه در روسیه دیده اند، از جمله در شکل کانالهاى تهویه روى زمینى. به نوشته هرش، بین مقامات سیاسى و نظامى دولت بوش اختلافى در مورد استفاده از بمبهاى هسته اى پناهگاه شکن علیه تأسیسات هسته اى ایران در گرفته است، اختلافى که حتى ممکن است به استعفاى اعتراض آمیز برخى از عالى مقام ترین فرماندهان نظامى آمریکا بیانجامد.
مدافعان استفاده از سلاح هاى تاکتیکى هسته اى مانند ب-۶١، در مقابل اشاره مخالفان به عواقب درازمدت انفجارهاى هسته اى براى نسلهاى آتى و محیط زیست، این عواقب را کوچک جلوه مى دهند و مى افزایند با برخى تغییرات در سلاحهاى نامبرده، مى توان از این عواقب باز هم کاست. همه این ادعاها بر این زمینه مطرح مى شود که وقتى سخن بر سر جلوگیرى از مجهز شدن جمهورى اسلامى به سلاح اتمى است، افکار عمومى جهان به سختى مى تواند حمله اتمى را براى دفع خطرى که معلوم نیست چه زمانى بالفعل خواهد شد، بپذیرد. بنابراین باید سلاحهاى هسته اى تاکتیکى را سلاحهایى قلمداد کرد که «آنقدرها هم بد نیستند».
دولت آمریکا تنها دولتى نیست که پیشدستى در کاربرد سلاح هسته اى را در دکترین نظامى خود گنجانده است. اخیراً ژاک شیراک رئیس جمهورى فرانسه نیز اعلام کرد این کشور ممکن است در مقابله با دولتهاى حامى تروریسم، به اسلحه اتمى متوسل شود.
جان مک کین سناتور متنفذ آمریکایى که از او به عنوان کاندید احتمالى حزب حاکم ایالات متحده براى جانشینى جرج بوش یاد مى شود، گفته است تنها یک سناریو از حمله نظامى به ایران بدتر است، و آن مجهز شدن ایران به سلاح اتمى است. اکنون مى توان با الهام از این گفته مک کین، افزود که یک سناریوى بدتر از مجهز شدن جمهورى اسلامى به سلاح اتمى نیز وجود دارد، و آن سناریوى حمله اتمى آمریکا به ایران است.
حکومت جمهورى اسلامى ایران، کشور ما را به موقعیتى دچار کرده است که اکنون در مطبوعات معتبر آمریکا سخن از حمله اتمى به ایران مى رود، بدون اینکه موج گسترده اى از اعتراض، سراسر جهان را در نوردد. مسئولیت موقعیت ایجاد شده، در درجه اول متوجه جمهورى اسلامى است. این آخوندهاى حاکم بر ایرانند که با پافشارى بر انجام غنى سازى اورانیوم در ایران، کارى کرده اند که جامعه جهانى علیه جمهورى اسلامى متحد شود. این حکومت اسلامى تهران است که به افراطى ترین نظامى گران آمریکایى امکان مى دهد از حمله اتمى به ایران سخن بگویند، بدون اینکه نگران واکنش جامعه جهانى باشند. این استبداد فقاهتى است که ایران را به لبه پرتگاهى هولناک کشانده است.
گزارش هاى منتشر شده درباره احتمال حمله اتمى به ایران و خوددارى کاخ سفید از تکذیب آن، باید زنگ خطرى براى همه ایرانیانى باشد که به سرنوشت کشور و هموطنانشان مى اندیشند. پیشنهاد مشخص من این است که ایرانیان آزادیخواه اقدام به صدور اعلامیه مشترکى با مضمون زیر کنند:
«ما صرفنظر از تفاوتها و اختلافاتى که در مورد سیاست ایران، چگونگى برون رفت این کشور از موقعیت خطرناک کنونى و آینده سیاسى ایران داریم، خواهان اعلام فورى تبعیت دولت جمهورى اسلامى ایران از همه قطعنامه هاى شوراى حکام آژانس بین المللى انرژى اتمى در مورد بحران هسته اى ایران و بیانیه اخیر شوراى امنیت، توقف فورى همه فعالیتهاى غنى سازى و همکارى گسترده و نامحدود با آژانس بین المللى انرژى اتمى و بازرسان آنیم. ما این گردن نهادن جمهورى اسلامى ایران به خواست جامعه جهانى را تنها راه رفع نگرانى خود از امکان حمله نظامى به ایران مى دانیم. در عین حال، ما از دولت ایالات متحده آمریکا مى خواهیم اخبار انتشاریافته در مورد حمله اتمى به ایران را تکذیب، و اعلام کند در کاربرد سلاح هسته اى علیه جمهورى اسلامى ایران پیشدستى نخواهد کرد.»
چنین اعلامیه اى را طیف وسیعى از ایرانیان مى توانند امضا کنند و با امضاى خود، اراده ایرانیان براى حفظ صلح را به نمایش بگذارند. صلح، خواستى است که انسانها را وراى مرزهاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى، قومى، مذهبى و عقیدتى به هم پیوند مى دهد. اکنون که جمهورى اسلامى ایران با سیاستهاى ماجراجویانه خود، صلح را به خطر افکنده است، بلند شدن صداى مستقل ایرانیان صلحدوست ضرورتى فورى است. دایره ایرانیان صلحدوست، طیفى بسیار گسترده را در بر مى گیرد. مى توان جمهوریخواه یا هوادار پادشاهى مشروطه بود و از این خواست حمایت کرد، مى توان لیبرال یا چپ رادیکال بود و اعلامیه فوق را امضا کرد. مى توان هوادار یا مخالف سرسخت اسلام سیاسى بود و از خواستهاى فوق طرفدارى کرد. از نظر من حتى نیروهاى سیاسى نزدیک و پیرامون حکومت نیز که با سیاستهاى فعلى جمهورى اسلامى مخالفند، مى توانند به خواستهاى فوق بپیوندند.
تاریخ ایران، درباره ما داورى سختى خواهد داشت اگر هر آنچه را در توان داریم براى دفع بلا از مردم و کشورمان به کار نگیریم. چه نابودکننده خواهد بود این داورى اگر تنگ نظرى هاى حزبى، عقیدتى و غیره مانع اقدام هر چه گسترده تر ما شود.
٢٠ فروردین ١٣٨۵