ما برای رفقای فدایی در برگزاری کنگره ی دهم آرزوی موفقیت داریم.
حال که در آستانه ی اجتماع رفقا در کنگره ی پیش رو هستیم، طرح نظرات و نیات کلی ما خالی از فایده نخواهد بود.
ما در طی سال های گذشته با دیدگاهی پرسشگر، نظر مردم را راجع به سوسیالیسم جویا شده ایم. تلاش شده است که پرسش ها در زمینه های مختلف باشد و گستره ی تحقیق، تا حد امکان، گروه های متفاوتی از مردم را شامل شود. این پرس وجو، صرفا”برای خود ما انجام شد تا بدانیم تکلیفمان با خودمان چیست.
بنا به نتایجی که ما به آنها رسیده ایم، سوسیالیسم در ایران آسیب هایی دیده است که باید آنها را شناخت. بدون درمان این آسب ها نمی توان انتظار داشت که این ایده در ایران قابل دفاع باشد و سازمان های چپ صاحب کاراکتر و قدرت تاثیرگذاری شوند.
اهم موارد این آسیب ها:
– دمکراسی
تصور بر این است که سوسیالیسم نمی تواند با دمکراسی همراه باشد.چپ ها خواستار ملی شدن کارخانجات، معادن و زمین های بزرگ کشاورزی هستند. اگر موفق شوند به قدرت برسند دیگر کار تمام است. معقول نیست اجازه دهند نوکران سرمایه، دوباره به قدرت برسند. به علاوه، چطور ممکن است ابزار تولید، مکررا” و به دنبال هر انتخابات، دولتی و خصوصی شود؟
– توسعه
تصور بر این است که چپ ها به فکر توسعه ی ایران نبوده اند. آنها برنامه ای مشخص و یا مدل توسعه ای ملی برای ایران ندارند و در نهایت می توانند فقر را عادلانه میان مردم تقسیم کنند.
– جهانی شدن
تصور بر این است که چپ ها در ایران، مخالف جهانی شدن هستند. مسافرت مردم به دوبی، ترکیه، عربستان و مالزی و یا شنیدن افسانه های پیشرفت کره ی جنوبی و چین، این تصور را ایجاد کرده است که ما از غافله ی تمدن عقب مانده ایم. چپ ها خواستار سوسیالیسم هستند و دنیا با سرمایه داری اداره می شود و راهی برای همخوانی این دو سیستم وجود ندارد.
– واقع بینی
تصور بر این است که چپ ها، آدم های آرمانگرا و بدین خاطر ماجراجویی هستند و حاضرند معیشت مردم را به بهای آرزوهای دوردست به خطر بیاندازند. آنها بیش از آنکه ایده هایشان را بر واقعیت ها انطباق دهند، واقعیت های موجود ایران و جهان را مطابق میل خود تحریف می کنند.
– دولتی بودن
تصور بر این است که چپ ها خواستار دولتی بودن اقتصاد هستند و دولت مالک و متصدیی ناکارآمد، فاسد و نالایق است.
– تهدید
تصور بر این است که اگر چپ ها به قدرت برسند، اختلافات با آمریکا بالا می گیرد و کشور های ثروتمند رابطه ی خوبی با ایران نخواهند داشت. این ماجرا ها باعث انزوای ایران و زندگی در سایه ی تهدید دائمی خواهد شد.
– منافع خصوصی
تصور بر این است که چپ ها مخالف منافع خصوصی افراد هستند و حاضرند مصالح فرد را قربانی مصالح جمع کنند و این در حالی است که در جهان فعلی، منافع شخصی، موتور محرک اقتصاد و عامل اصلی نو آوری و پیشرفت است.
– تاریخ سوسیالیسم
تصور بر این است که سوسیالیسم از امتحان تاریخ سربلند بیرون نیامده است و در تمامی کشورهایی که به قدرت رسیده، شکست خورده است و اکنون تمامی کشور های دنیا به روش سرمایه داری اداره می شوند.
– اتحاد با نیروهای دیگر
تصور بر این است که چپ ها با دیدگاه های افراطی خود، امکان ائتلاف یا اتحاد با دیگر نیروهای ملی را ندارند و اگر جبهه ای مشترک هم ایجاد شود، دوام نخواهد آورد. به علاوه به قدری سعه ی صدر نزد چپ ها کم است که خودشان حاضر نیستند با خودشان کنار بیایند و دائما” در حال انشعاب هستند.
– اسلام
تصور بر این است که جامعه ی ایران جامعه ای مذهبی است. چپ ها با عقاید آتئیستی و بی دینی خود نمی توانند جایی در چنین جامعه ای داشته باشند. چنانکه در هیچ کشور عرب و یا مسلمانی، چپ ها نه تنها از طریق انتخابات به قدرت نرسیده اند بلکه نتوانسته اند حتی حزبی قوی و فراگیر ایجاد کنند.
– راهبری ملی
تصور بر این است که ایده ی چپ قادر به پیگیری حقوق اکثریت مردم ایران نیست و منافع گروه های خاصی از اجتماع را به قیمت پایمال کردن حقوق گروه های دیگر پیگیری خواهد کرد، در نتیجه باعث اختلاف و افتراق بین مردم خواهد شد. چپ ها دشمنان قسم خورده دارند و جنگ و دعوا بین آنها و چپ ها تمامی نخواهد داشت.
شاید این ایرادات برای بعضی از رفقا تازگی نداشته باشد و به نحوی به آنها خو گرفته باشند، ولی اگر در ایران بخواهید کسی را دعوت به سوسیالیسم بکنید یا نظری سوسیالیستی را در جمعی پیش ببرید بلافاصله با آنها روبرو خواهید شد. در هر صورت چپ ها بدون مواجهه با این انتقادها، تبدیل به جریاناتی روشنفکر و فاقد توانایی رهبری مردم خواهند شد.
واضح است که مخالفان سوسیالیسم، در پیدایش چنین تصوراتی نقش داشته اند و انتظاری غیر از این هم از آنها نمی رود. موضوع این است که چپ های ما برای رفع این شائبه ها و شبهات و یا پاسخگویی به سؤالاتی از این دست چه کرده اند و می خواهند چه بکنند؟
برای جواب ندادن به این سؤال ها راه های متنوعی وجود دارد:
می توان آنها را ساخته ی امپریالیسم و دشمنان خلق دانست که موفق شده اند بخش بسیار محدودی از زحمتکشان را گمراه کنند.
می توان از جفای روزگار و تبلیغات خصمانه ی دشمنان، گلایه کرد و خواستار گذشت زمان برای روشن شدن حقایق شد.
می توان صورت مسئله را پاک و ادعا کرد که چنین شک هایی در اذهان مردم در باره ی سوسیالیسم وجود ندارد.
می توان در برابر این ایرادها تسلیم شد و خواستار مدل توسعه ی سرمایه داری برای ایران شد.
مسئله ی اصلی هر جریان جدی سیاسی، قدرت است. آیا سازمان فدائیان (اکثریت) به فکر به دست آوردن بخشی از قدرت هست یا می خواهد صرفا” در موضع انتقادی ادامه ی حیات سیاسی بدهد؟ آیا سازمان در پی به قدرت رساندن جبهه ای بزرگ تر نظیر اتحاد جمهوری خواهان در ایران هست؟ آیا سازمان در پی شکل دادن به افکار عمومی و اعمال فشار مردمی برای به کرسی نشاندن خواست های دمکراتیک خود هست؟
اگر ما به فکر قدرت هستیم، باید برنامه ای مورد قبول مردم ارائه دهیم و به ایراداتی از این قبیل، جواب هایی قانع کننده بدهیم.
برای پاسخگویی مسؤلانه به این موضوعات باید دو کار کرد:
۱- مطالعه ی عمیق و همه جانبه راجع به ایران و نظریه ی سوسیالیسم.
۲- ارائه ی تفسیری از سوسیالیسم که بتوان با آن جوابی برای این سؤالات پیدا کرد.
افراد و گروه های چپ در هر زمان و در هر کشوری به دو گروه تقسیم شده اند. آنهایی که صرفا” کار مجرد روشنفکری کرده اند. آنها آزاد بوده اند هر نظری بدهند و در واقع مدافعین نظری ایده های عام و کلی سوسیالیسم بوده اند. و گروه هایی دیگر که در قالب احزاب، تشکل ها و اتحادیه ها در قدرت سهیم بوده اند و یا اراده ی قاطع برای بدست آوردن بخشی از قدرت را داشته اند. این گروه ها مجبور بوده اند و هستند که سوسیالیسم را بنا به شرایط خاص زمان و مکان خود تفسیر کنند و خواست های خود را با آن محدودیت ها وفق بدهند. احزاب کمونیست فرانسه و ایتالیا با آن همه افتخار پس از جنگ جهانی دوم، چرا راه سوسیال دمکراسی را رفتند؟ چرا احزاب کمونیست چین و ویتنام راه جهانی شدن را برای توسعه ی کشورهایشان بر می گزینند و از بسیاری از اصول قبلی خود عدول می کنند؟ چرا احزاب چپی که در آمریکای لاتین به قدرت رسیده اند، برنامه های حداکثری سوسیالیستی ندارند؟
تفسیر ما از سوسیالیسم توانایی پاسخ دهی به سوالات مطروحه را دارد و ما تلاش خواهیم کرد در طی ماه های آتی به آنها پاسخ قانع کننده بدهیم و دوستان را به مباحثه حول آنها دعوت کنیم.
بر خلاف تعریفی که در اکثر اسناد ارائه شده به کنگره ی دهم به چشم می خورد، سوسیالیسم، فقط آرزو هایی انسان دوستانه، آزادی خواهانه و عدالت طلبانه نیست. همه ی ایدئولوژی های موجود این آرزوها را دارند و با توسل به آنها نمی توان مرزبندی سوسیالیسم را با سرمایه داری، فاشیسم یا حکومت عدل علی مشخص کرد.
سرمایه داری و سوسیالیسم دو قطب نظریاتی هستند که با آنها جامعه ای اداره می شود. در حقیقت، سرمایه داری یا سوسیالیسم خالص و ناب، وجود خارجی ندارند.
– اداره ی جامعه با برنامه و اراده ی آگاه، سوسیالیسم است. حفظ آزادی عمل اشخاص و اداره شدن خود به خودی جامعه، توسط برآیند خواست ها و اراده های آزاد تک تک افراد، سرمایه داری است.
– مالکیت دولتی ابزار اصلی تولید، سوسیالیسم است. مالکیت خصوصی ابزار تولید، سرمایه داری است.
– برنامه ریزی اقتصادی- اجتماعی برای تخصیص منابع، سوسیالیسم است. دنبال کردن نشانه های بازار برای تخصیص منابع، سرمایه داری است.
– محدود بودن حقوق فردی مالکیت در برابر حقوق جامعه، سوسیالیسم است. تقدس مالکیت فردی، سرمایه داری است.
به نظر ما سرمایه داری، راه مناسبی برای اداره ی ایران و توسعه ی آن نمی باشد.
– در ایران دولت مالک بخش بزرگ ابزار تولید است، و در عین حال، در ایران یک بورژوازی متکی به خود و قدرتمند نظیر اروپا و آمریکا وجود ندارد. بنابراین، خصوصی کردن دولت همراه با فساد، اتلاف منابع، ناکارآمدی اقتصاد و آسیب خوردن سرمایه های اجتماعی خواهد بود.
– برای اداره ی اقصاد دولتی و همینطور کاهش تضاد ها و مشکلات حاد و مزمن اجتماعی، باید برنامه ریزی کلان وجود داشته باشد.
– به نظر ما سوسیالیسم در ایران باید کارکرد بازار را قبول کند. منتهی نمی توان انتظار وجود بازاری کامل را در ایران داشت. فساد، انحصار، روابط غیر اقتصادی موجود، بازاری ناقص ساخته اند که با ایده ی مکانیسم عرضه و تقاضای سرمایه داری متفاوت است. باید بازار و برنامه ریزی، ابزار مکمل یکدیگر باشند.
– و اما مالکیت خصوصی. موضوعی که تبدیل به امری قدسی شده است و بعضی از دوستان، در دفاع از آن به مفاد اعلامیه ی حقوق بشر متوسل می شوند.
بحث اصلی در مورد حقوق مالکیت، مسئله ی مالیات هاست. ادعای مخالفین سوسیالیسم مبنی بر طرفداری چپ ها از مصادره ی اموال سرمایه داران صحیح نیست.
در بسیاری از ایالات آمریکا، و بسیاری از کشور های اروپایی و ژاپن، مالیات بر اموال و دارایی وجود دارد. این نوع مالیات مورد انتقاد صریح نئولیبرالیسم است و به عقیده ی آنها موجب تضییع حقوق اولیه ی افراد است. مالیات بر دارایی می تواند در صد ناچیزی باشد و می تواند آنقدر زیاد باشد که مالک را ترغیب به صرف نظر کردن از بهره برداری از آن دارایی بکند. به نظر می رسد که سوسیالیست ها در ایران طرفدار مالیات های بزرگ نباشند ولی نمی توان با بهانه قرار دادن تقدس مالکیت و جار و جنجال تبلیغاتی، این ابزار کنترل کننده ی اقتصادی را از دست دولت گرفت.
نکته ی مهم دیگر در این باب این است که پرونده ی مافیای قدرت و ثروت در ایران جدا از پرونده ی سرمایه داران است. بخش بزرگی از نوسرمایه داران ایران ثروت خود را از راه های غیر قانونی و دزدی بدست آورده اند و باید وضعیت آنها حسابرسی شود. نه تنها چپ ها بلکه هر نیروی ملی، مخالف شعار “ببخش و فراموش کن” در مورد این مافیا خواهد بود.
به هر شکل منظور ما از توضیحاتی چند جمله ای و مختصر در مورد مشخصه های سوسیالیسم، آن است که سوسیالیست ها در این موارد حرف برای گفتن دارند و در مقابل، طرفداران سرمایه داری، بر خلاف تبلیغات فراوان، در مورد خاص ایران، دگم و غیر مسئولانه اقامه ی دلیل میکنند.
گرچه در این مقاله، فرصت توضیح مفصل در مورد سوسیالیسم نیست، ولی برای پرهیز از سوء تفاهم باید این نکته را اضافه کنیم که سوسیالیسم خود به خود وبه تنهایی همه ی مشکلات را حل نمی کند و نهایت آمال بشری نیست. سوسیالیسم فقط بستری ایجاد می کند که در آن امکان توسعه ی انسانی، آزادی و عدالت فراهم می گردد. در این خاک حاصلخیز گیاهان زهرآگین نیز می توانند برویند.
بدون شک سوسیالیسم باید با آزادی های وسیع، مکانیزم های شفاف سازی کارکرد دولت، رشد فرهنگ عمومی و حاکمیت عقل همراه باشد وگرنه این ساختار مناسب، ثمرات نامناسب به همراه خواهد داشت.
در خواست ما از رفقا این است که در کنگره ی پیش رو، خواستار تفسیر سوسیالیسم با هدف پاسخگویی به خواست های مردم و تدوین برنامه ای برای هدف گیری دستیابی به قدرت و راهبری مردم بشوند.
به نظر می رسد دو گرایش، مانع عملی شدن این خواست است. گرایش چپ روانه که بی پروا خواستار دیکتاتوری پرولتاریا، تعمیق مبارزات ضد امپریالیستی و آزادی نیروی کار از قید و بند سرمایه است و کاری به کار وضع موجود ندارد و گرایش راست روانه که خواستار مدل توسعه ی سرمایه داری برای ایران است.
بطور مشخص می توان به مقاله ی “در دفاع از سوسیالیسم(۳)” که از جانب رفقای داخل کشور مطرح شده است اشاره کرد. گرچه این رفقا در اول مقاله شان گفته اند که به جزئیات سوسیالیسمی که در پی آن هستند نمی پردازند، ولی مقاله ی مفصل آنها مشخص کننده ی این نوع سوسیالیسم هست. به نظر ما این نوع دیدگاه ها در حوزه ی روشنفکری چپ قابل طرح می باشند ولی در حوزه ی عمل سیاسی، قادر به پاسخگویی به سؤالات مردم نیستند. و نباید آنها را به سازمانی سیاسی که در پی قدرت گیری است توصیه نمود.
از سویی دیگر می توان به مقاله ی “چند تز استراتژیک(دیدگاهی – برنامه ای)” نوشته ی رفقا ماشاء الله سلیمی و منوچهر مقصود نیا اشاره کرد.
به نظر این دوستان، مدل رشد اقتصادی ایران، نظام سرمایه داری است.
شرایط عینی اقتصاد ایران، تضادهای حاد جامعه و وضعیت سیاسی جهانی، مانع رشد موزون و قابل قبول مدل سرمایه داری در ایران است. با تسلیم شدن به وضعیت موجود، آنچه در ایران اتفاق خواهد افتاد، شکلی کاملا” منحرف شده از سرمایه داری با اتلاف عظیم منابع انسانی و مالی و تعمیق بحران های اجتماعی است.
این هر دو نظر در عمل خواستار آنند که در این برهه ی حساس، سازمان و نیرو های چپ، از مسئولیت تاریخی خود شانه خالی کنند.
با آرزوی برگزاری کنگره ای پربار، به همه ی دوستان از راه دور درود می فرستیم.
سپیده صلحجو از جانب گروهى از هواداران فداییان خلق (اکثریت)
آذر ۱۳۸۵