پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۸

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۸

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

ادبیات – و – دخالتهای ایدئولوژی

آنچه درمورد بيوگرافي لوكاچ بطور مختصر ميتوان گفت، اين است كه او بين سالهاي 1885-1971 در مجارستان بطور منقطع زندگي نمود. پدرش رئيس بانك و مادرش از اشراف زادگان بود. والدين او هر دو ريشه يهودي- آلماني داشتند. لوكاچ ميگويد، جامعه شناسي ادبي او غير از ماركس، زير تاثير دوكتاب : فلسفه پول ، نوشته زميل و يادداشتهاي پروتستاني ماكس وبر است. او هاينه را اولين شاعر ومتفكر انقلابي اروپا و توماس مان را آخرين نماينده رمان رئاليستي- انتقادي ميداند

گئورگ لوکاچ (Georg Lukacs ۱۸۸۵-۱۹۷۱ )

شاید امروزه با قدری تاخیر بتوان او را یک مارکسیست آزادیخواه نامید. اوبعد از بقدرت رسیدن نازیها در بخشی ازاروپا، به شوروی پناه برد و درآنجا سردبیر مجله ادبیات بین الملل شد، گرچه در طول سالهای بین دو جنگ جهانی نام لوکاچ درکشورهای بلوک شرق سابق، تداعی کننده اتهام رویزیونیستی بودن بود
با یک حساب سرانگشتی غیرعلمی، ولی تحقیقی میتوان حدس زد که گئورگ لوکاچ، مورخ مارکسیست ادبیات، متولد مجارستان، باید حدود یک میلیون صفخه مطالب ادبی، فلسفی، تاریخی و سیاسی درطول عمرخود خوانده باشد، چون او درباره آثار غالب نویسندگان، فیلسوفان ومبارزان اجتمائی سه قرن اخیراروپا نظرمیدهد. لوکاچ نه تنها رمانهای قطور:بالزاک، داستایوسکی، تولستوی، توماس مان، زولا، گوته وغیره را به نقد کشید، بلکه ازآثار مارکس، انگلس، هگل، لنین و ماکس وبر نقل قول می آورد. اورا در زمینه استتیک و دانش زیبایی شناسی میتوان چون مارکس به حساب آورد . باتکیه بر آثار لوکاچ میتوان او را اخلاقگرا دانست. طبق اعترافاتش، ورود او به حزب کمونیست نیز یک اقدام و تصمیم اخلاقی بود. ضرب المثلی میگوید، انسان با استعداد همیشه از صراط مستقیم خارج میگردد و لوکاچ نوشت که هیچ ایدئولوژی بی تقصیری وجود ندارد و اعلان بیطرفی درجهان ایدئولوژیها غیرممکن است. تنها امکان یک موضع گیری برای انسان با وجدان وجود دارد، آن هم موافقت یا مخالفت با آن ایدئولوژی است. عده ای مخالفت و مبارزه لوکاچ با متفکرین دیگر را تصفیه حساب شخصی او با خودش میدانند، چون لوکاچ قبلا مدتی شاگرد هرکدام از آنها بوده. جوله دفریت مینویسد، ازجمله تراژدیهای ایدئولوژیهای دگماتیک این است که بهترین تئوریسین های آنها روزی به منتقدین آشتی ناپذیرشان تبدیل میشوند. لوکاچ در طول عمر مبارزاتی خود، چند بار به زندان حکومت کشورهای مختلف افتاد. شاید امروزه با قدری تاخیر بتوان او را یک مارکسیست آزادیخواه نامید. اوبعد از بقدرت رسیدن نازیها در بخشی ازاروپا، به شوروی پناه برد و درآنجا سردبیر مجله ادبیات بین الملل شد، گرچه در طول سالهای بین دو جنگ جهانی نام لوکاچ درکشورهای بلوک شرق سابق، تداعی کننده اتهام رویزیونیستی بودن بود. بدنامی لوکاج در زمان مرگ، در کشورهای فوق در حدی بود که روزنامه پراودا در سال ۱۹۷۱ فقط در یک خبر ۴ سطری مرگ او را اعلان کرد، در حالیکه روزنامه لوموند در فرانسه بیش از یک صفحه از اوراق خود را به او اختصاص داد.
لوکاچ فرهنگ باستان را به سه دوره : حماسی، تراژدی و فلسفی تقسیم میکند و میگوید که در عصر فعلی، حماسه سرایی غیر ممکن است و بجای آن، ژانر رمان وارد ادبیات گردیده. فرم رمان بیان نوعی سرگشتگی و بی وطنی احساسی و فکری انسان مدرن است. ژانر رمان امروزه قهرمان خاص خود را دارد، یعنی فردی که همیشه درحال جستجوی راه و هدف است. قهرمان حماسه هم جویای هدف و راه بود، ولی او یقین داشت که به هدفش میرسد و یا در راه هدف مشخص خود، شکست میخورد و نفله میشود و بعنوان پهلوان دراسطوره ها بزندگی فرهنگی ادامه میدهد. ولی در ژانر رمان حاضر، نه راه و نه هدف قهرمان و انسان بطورمستقیم معین و واضح است. علاقه لوکاچ به مسایل اجتمایی و تاریخی زندگی انسان رنجبر باعث شد که او اهمیت خاصی به رمان تاریخی بدهد. لوکاچ میگوید، فقط رمان تاریخی است که میتواند توتالیتر بودن تاریخ را نشان دهد. با تکیه بر تولد رمان تاریخی در اوایل قرن ۱۹ توسط والتر اسکات انگلیسی، لوکاچ نوشت که از زمان انقلاب فرانسه به بعد اولین بار انسان شاهد نمایش جنبش توده ای درادبیات شد. به نظر او با آثار بالزاک و تولستوی، رمان تاریخی به مرحله رمان واقعگرایی اجتمایی رسید وبعد از آنها میتوان انسانگرایی آزادی خواهانه ادبی را در رمانهای : رمان رولان، آناتول فرانس، استفان تسوایگ و هاینریش مان مشاهده کرد. مخالفت لوکاچ با زولا بدلیل دلخوری اش با ناتورالیسم است و انتقاد او از ناتورالیسم و فوتوریسم، ریشه در انتقادهای معلم او، هگل، ازسمبولیسم و رمانتیک دارد. لوکاچ به پیروی از لنین به نویسندگان چپ توصیه میکرد که آنها از آثار ارزشمند کلاسیک فرهنگ گذشته بورژوایی استفاده نمایند و آنها را بخدمت خود در آورند. نویسندگان کلاسیک رئالیست مانند: شکسپیر، سروانتس، گوته و بالزاک به نظر او میتوانند معلم برجسته ای برای نویسندگان ترقیخواه باشند. انگلس، به تحسین از رئالیسم گفته بود که توانایی بالزاک در پرداختن به تحلیل جامعه فرانسه و تاریخ آن از جمله دستاوردهای آن مکتب است و لوکاچ با تکیه بر این نظر انگلس، برخلاف دکترین حاکم آنزمان حزب کمونیست، به دفاع از نویسندگانی مانند: پوشکین، گوگول، داستایوسکی، استاندال و فلوبر پرداخت واز آنها اعاده حیثیت نمود. لوکاچ میگفت، عمق و معنی و وسعت رئالیسم واقعی چنان گسترده است که آثار شکسپیر، گوته، بالزاک، استاندال، دیکنز و تولستوی را میتوان از آنجمله بشمار آورد، او ادامه میدهد که ما ادبیات خوب یا بد داریم، شکسپیر و گوته را نمیتوان به بهانه سوسیالیستی نبودن نفی کرد. فرق اساسی بین ادبیات خوب سوسیالیستی و یا بورژوایی وجود ندارد ودرسال ۱۹۵۶ آزادی کامل برای ادبیات را خواستار شد.او به نقل از گوته، مبلغ ادبیات جهانی گردید، حتی زمانیکه در باره : والتر اسکات ، تولستوی و یا بالزاک نظر میدهد. لوکاچ اخلاقگرا به انتقاد از زیبایی گرایی درهنر میگوید که تبلیغ استتیک مطلق باعث میشود که مرز و مقیاس شناخت نیک و بد مخدوش شود. به نظر او اساس ادبیات واقعی باید رئالیسم باشد. هنر واقعی برای لوکاچ همیشه اغتراض به بی عدالتی و حضور دراین جهان ونه پرداختن به مسایل عالم هپروت است. او میگفت، مرکزی ترین وظیفه رئالیسم سوسیالیستی پرداختن انتقادی به دوره استالین مخوف است. بنظر او درزمان استالین یک ناتورالیسم دولتی، رئالیسم واقعی را به کنار زده بود.
لوکاچ به انتقاد از ادبیات کارگری جنبش کمونیستی مینویسد، آنها اغلب ارزش استتیک وهنر ی لازم را ندارند وایدئولوژی مارکسیسم هیچ ضمانتی برای ادبیات و فرهنگ مترقی نیست. گرچه مارکسیسم- لنینیسم هیمالیای جهانبینی ها است، ولی اگر خرگوش لرزان ترسویی روی قله آن جست وخیز نماید، هیچگاه بزرگتر از فیلی که در دشتهای خشک و برهوت دامنه کوه باشد، بزرگتر نخواهد شد. به نظر او اکثر اهل قلم دوره استالین، نقل قول آوران بیحاصلی بودند، چون برای پرداختن به هرموضوعی، فقط کافی بود که نویسنده، به گردآوری نقل قولهای مناسبی از استالین بپردازد وآنها را هنرمندانه بهم وصل کند. طبق ادعای لوکاچ، بعد از انقلاب اکتبر شوروی، یک ادبیات انقلابی- رمانتیک و یک ادبیات آوانگارد به رهبری مایاکوفسکی بوجود آمد. اعلان رئالیسم سوسیالیستی به شخصیت پرستی مزورانه استالینیستی میدان داد. به نظر لوکاچ، رئالیسم سوسیالیستی دوران استالین مانند سالهای حکومت هر دیکتاتور دیگری، ضد هنر وادب بود. او مخالف تعریف؛ هنر به معنی تبلیغ مستقیم بود. لوکاچ میگوید، تمام آثار جاودانی ادبیات نشان میدهند که تاریخ و استتیک در رابطه تنگاتنگ باهم هستند. درمقالات او نیز، مقوله استتیک وتاریخ با هم متحد میشوند و در ارتباط با هنر و واقعیات اجتمایی قرار میگیرند. به نقل از اهل نظر، مارکس و انگلس،علم استتیک سیستماتیکی ازخود بجای نگذاشتند. اظهارات مارکس درباره هنر و فرهنگ یونان باستان و اشتغالات ادبی انگلس درباره بالزاک و رئالیسم در رمان را، میتوان آغازی برای بحث استتیک و زیبایی شناسی در مارکسیسم بحساب آورد.
آنچه درمورد بیوگرافی لوکاچ بطور مختصر میتوان گفت، این است که او بین سالهای ۱۸۸۵-۱۹۷۱ در مجارستان بطور منقطع زندگی نمود. پدرش رئیس بانک و مادرش از اشراف زادگان بود. والدین او هر دو ریشه یهودی- آلمانی داشتند. لوکاچ میگوید، جامعه شناسی ادبی او غیر از مارکس، زیر تاثیر دوکتاب : فلسفه پول ، نوشته زمیل و یادداشتهای پروتستانی ماکس وبر است. او هاینه را اولین شاعر ومتفکر انقلابی اروپا و توماس مان را آخرین نماینده رمان رئالیستی- انتقادی میداند. به نظر او بنیادگذاررمان تاریخی، والتر اسکات است. رمان اجتمایی رئالیستی قرن ۱۹ ادامه رمان تاریخی پایان قرن ۱۸ بود. لوکاچ والتر اسکات را بزرگترین نویسنده تاریخ میداند. او پوشکین، گوگول و استاندال را ادامه دهنده راه اسکات می شمارد. بنظر لوکاچ بزرگترین نمایشنامه نویس قرن گذشته برشت است. او نیچه را بنیادگذار خردگریزی دوره امپریالیسم میدانست، چون بنظر او نیچه از آغاز مخالف دمکراسی، سوسیالیسم و حقوق زنان بود.
لوکاچ مخالف نویسندگان آوانگارد مانند : دوبلین، جویس، دوس پاسوس بود، درصورتیکه او نویسندگانی مانند: گورکی، رمان رولان، توماس مان را برای آموزش جوانان اهل قلم توصیه میکرد. او آثار : فلوبر، دیکنز، تورگنیف، تولستوی را بخشی ازهومانیسم کلاسیک میداند.
ازجمله آثار لوکاچ : تئوری رمان- تاریخ و آگاهی طبقاتی- رئالیسم روس درادبیات جهانی- گوته و زمانش- مقالاتی درباره رئالیسم- بالزاک و رئالیسم فرانسوی- هگل جوان- نوع خاص زیبایی شناسی- اثرهنری و رفتار زیباشناسانه- هنر بعنوان پدیده ای اجتمایی تاریخی- و نیچه، پیشگام استتیک فاشیسم هستند.
آثار لوکاچ معمولا پیرامون ادبیات قرن ۱۹ و ۲۰ و تاریخ سیر اندیشه در آلمان هستند . دوکتاب او : تاریخ وآگاهی طبقاتی- و تئوری رمان، از مهمترین آثار قرن بیستم بودند. کتاب تئوری رمان او : توماس مان، ارنست بلوخ، والتر بنیامین، لوسین گلدمن و آدرنو را از نظر ادبی و جامعه شناسی ادبی تحت تاثیر قرار داد. مقاله ای از لوکاچ بنام ؛ پیرامون موضوع پارلمانتاریسم، آنزمان سبب خشم لنین شد. از جمله دیگر مقالات مهم لوکاچ : فراز و فرود درادبیات آلمان و ادبیات آلمان درعصر امپریالیسم هستند.
در زمان حیات به لوکاچ القاب گوناگونی داده و اتهامات زیادی به او زده شد، از جمله : روشنفکر اخلاقگرا-مارکسیست دانشگاهی- رویزیونیست- بلشویک- زیبایی شناس- آموزگار استالینیست- واقعگرای سوسیایست ، و غیره . دربعضی ازکشورهای بلوک شرق سابق به لوکاچ ایراد میگرفتند که او نوع مدرن خردگریزی ، یعنی مذهب را نادیده میگیرد و فقط به مبارزه با خرد ستیزی آته ایستی می پردازد 

تاریخ انتشار : ۲۴ دی, ۱۳۸۲ ۱۱:۴۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا