خروج آمریکا از برجام بی گمان تبعات منفی فراوانی برای ایران خواهد داشت، کە بزرگترین تاثیرات آن در زمینە اقتصادی خواهد بود. و این بە معنای آن است کە زندگی دشوار مردم از آنچە کە بود بدتر خواهد شد. در واقع ترامپ با خروج خود از برجام، قلب اقتصاد ایران را نشانە رفتە است. از طرف دیگر واقعیت این است کە قدرت مانور اروپا، روسیە و چین در قبال چنین خروجی بنابە دلایل مختلف در سطح بالائی نیست و آمریکا درست بهمین علت بە تنهائی دست بە چنین اقدامی زدە است. توان نظامی قوی اسرائیل در منطقە و دلارهای بی شمار شیخهای عرب، بر اطمینان ترامپ از آنچە کە بود بیشتر افزودە است.
اینکە سیاست ایران در ماههای پیش رو چە خواهد بود، خود بحث مهمی است. اگرچە تندروهای ایران خواهان پارەکردن برجام از طرف ایران هستند، اما حسن روحانی بر ماندگاری ایران در آن سخن گفت و از اینکە کلا سیاست ایران سیاست تعامل با جهان است. در واقع ماندن ایران در برجام نشان می دهد کە این توافقنامە چقدر برای کشور اهمیت دارد، اهمیتی کە تنها بە مواهب اقتصادی آن بر نمی گردد، بلکە بە امکان تعاملی برمی گردد کە این سند می تواند در ارتباط با جامعە جهانی در اختیار ایران قرار دهد.
اما شاید مهمترین آکتور برای متعادل کردن شرایطی کە هر دم بیشتر رو بە وخامت می رود، اروپا باشد. اروپا خواهان خویشتن داری ایران و ماندنش در برجام شدە است، و ظاهرا ایران هم آن را پذیرفتە. بنابراین دورە پیش رو، دورەای خواهد بود لبریز از ارتباطات و مشاورەهای میان اتحادیە اروپا و ایران. ارتباطات و مشاورەهائی کە لبە تیز آن متوجە وادارکردن ایران بە رسیدن بە تفاهم هائی در سطح منطقە خواهد بود. تفاهمهائی کە استارت آن در مورد یمن زدە شدەاند. البتە ایران دیروز اعلام کرد کە در مذاکرات مربوط بە یمن قرار نیست چیز خاصی اتفاق بیافتد کە می توان گفت دلیل این موضع گیری بە احتمال قوی کوتاە نیامدن درست در شرایطی بود کە قرار بود شب همان روز ترامپ موضع خود را در مورد برجام اعلام کند. ولی واقعیت این است کە تنها امکان واقعی ایران برای مقابلە با سیاست بشدت تعرضی آمریکا، حفظ اروپا و سایر کشورهای قدرتمند در کنار خود است کە این نیز هزینەهائی را از ایران می طلبد. بنابراین جمهوری اسلامی ناچار است کە با اروپائی ها در مورد مسائل منطقەای مذاکرات را ادامە دهد تا بتواند بە حفظ این روابط دلگرم باشد. جمهوری اسلامی باید آنان را در دستاورهای منطقەای خود شریک کند کە این بنوعی نقض غرض خواهد بود. بویژە اینکە در مورد سوریە سیاست اروپائی ها برکناری اسد است، امری کە جمهوری اسلامی بشدت مخالف آن است. ولی آنگاە ضرورت دررسد، عقل را چارەی دگر باید!
اینکە اروپا تا کجا حاضر باشد بە این رابطە ادامە دهد هم خود بحث مهمی است، اما بی گمان مسئلە ایران برای اروپائی ها بیشتر از حتی مسئلە اقتصادی یک مسئلە امنیتی است و بنابراین بشدت نسبت بە آن حساس. در واقع جداکردن راە خود از راە ترامپ توسط اروپائی ها، درست بە این مسئلە بر می گردد و اینجاست کە مشخص می شود بخشی از سیاست خروج از برجام ترامپ بە تضعیف اروپا و فشارآوردن بر این قارە بر می گردد. در واقع ترامپ با در پیش گرفتن سیاستهای ناسیونالیستی در پی تحمیل خود بە درجات مختلف بە کل جهان است.
ظاهرا سیاستهای تعرضی ترامپ کە بدون هیچگونە ملاحظەای تدوین می شوند، بە امکانات نوینی برای همگرائی هائی در سطح جهان تبدیل شدەاند. اما ایران نمی تواند بفرض ادامە سیاستهای کنونی اش در سطح منطقە بر روی چنین روندی حساب استراتژیک بازکند. اروپا تا مقطعی قابل پیش بینی در مقابل ترامپ در مورد برجام خواهد ایستاد، آن هم بشرطی کە ایران بتواند با این قارە سبز هماهنگی های لازم را در موارد کلیدی داشتە باشد.
و سئوال بزرگ این است، ایران تا کجا بە این دوستی وفادار خواهد بود؟ و آیا اساسا یک رژیم تئوکراتیک می تواند بە دوستی استراتژیک با جهان مدرن دست بزند؟