اخیرا می شنویم کە تحرکات نظامی نیروهای پیشمرگ عمدتا وابستە بە حزب دمکرات کردستان ایران در کردستان ایران افزایش یافتە اند. آخرین نمونە آن، جانباختن دو نفر از پیشمرگان حزب در جریان آتشباری نیروهای جمهوری اسلامی، و یا درگیری در اطراف مریوان و کشتە شدن تعدادی از نیروهای وابستە بە سپاە پاسداران بودەاست. بدین ترتیب بار دیگر جامعە کردستان، نە فقط از طریق نظامیگری جمهوری اسلامی، بلکە توسط نیروهای اپوزیسیون کرد بیش از پیش بە عرصە جنگ، کشت و کشتار و امنیتی شدن پیش می رود. شرایطی کە تنها جامعە کردستان از آن ضرر می بیند. و اگر این روند ادامە بیابد، ما باز چنانچە خود رسانەهای حزب دمکرات از میلیتاریزە شدن بیشتر کردستان می گویند، با تکرار دهە تجربە دهە شصت شمسی روبرو خواهیم شد.
اما بگذارید تصور کنیم کە حزب دمکرات و دیگر نیروهای مسلح کردی بتوانند جمهوری اسلامی را کنار بزنند و حاکمیت خود را در مناطق کردنشین ایران ایجاد کنند، با توجە بە منطق قدرت مسلط در اقلیم کردستان کە همیشە مورد تائید این احزاب بودە و تکرار آن جزو آرزوهای آنها در کردستان ایران، چە وضعیتی در کردستان ایران بوجود خواهد آمد؟
بی گمان بە علت کثرت احزاب مسلح و عدم هماهنگی میان آنها، کردستان بە مناطقی تقسیم خواهد شد کە هر بخش تحت کنترل حزب و سازمانی خواهد بود و با استفادە از نیروی نظامی خود بە کنترل خود بر این مناطق ادامە خواهند داد. آنان مانند احزاب اقلیم کردستان، از طریق تسلط بر منابع مالی و مادی و اقتصادی، تسلط درازمدت خود را بر جامعە تحمیل خواهند کرد و بدین ترتیب کردستان ایران وارد دور جدیدی از پرتاب کردن مردم بە بیرون از قدرت سیاسی خواهد شد. مبارزە مسلحانە گروهی، قرابتی با مبارزە مردمی ندارد.
واقعیت این است کە تجربە احزاب مسلح در کردستان عراق نشان می دهد کە روش کنونی احزاب کرد ایرانی برای مبارزە، عملا بە معنای حذف مردم از روندهای سیاسی مشارکت در قدرت و یا تاثیر گذاری بر آن خواهد بود، و باز قهرمانان با استفادە از روش ‘قهرمان ـ تودە’، جامعە را خلع ید خواهند کرد. قهرمان بعد از پیروزی، مثل همیشە آن بالا خواهد نشست و بقیە را بە رعیت خود تبدیل خواهد کرد. قهرمانی کە همیشە مردم را وامدار خود تصور می کند.
البتە ما از چنین شرایطی فعلا بسیار دور هستیم، و امکان آن تنها در سایە دخالت خارجی پدید خواهد آمد. ولی سئوال این است کە این شکل خشن مبارزە کە تنها قهرمانان را درگیر می کند و ماباقی مردم را مثل همیشە بە تماشاچی، می خواهد عملا بە کجا بیانجامد؟
دورانی دکتر قاسملو از مبارزە مسلحانە برای وادارکردن رژیم بە مذاکرە می گفت، در حالیکە طبق گفتەهای رهبران کنونی حزب دمکرات، رژیم اساسا استعداد رفرم ندارد تا بتوان آن را وادار بە انجام آن کرد. پس با این حساب، این دور جدید مبارزات مسلحانە باید کلیت وجود رژیم را در کردستان آماج حمـلات خود کردە باشد، و این یعنی وارد شدن بە فاز یک جنگ مسلحانە کە حزب دمکرات سعی می کند با تودەای کردن آن رژیم را از کردستان بیرون کند!
اما آیا اساسا چنین برنامەای امکان پذیر است؟ آن هم برای یک مبارزە مسلحانە کە عمدتا فصلی است؟ شاید رهبران حزب دمکرات فراموش کردەاند کە حالا اکثریت قریب بە اتفاق مردم کردستان در شهرهای بزرگ زندگی می کنند و اساسا زندگی شهری، بر خلاف روستا، آمادگی نە تنها چنین شرایطی را ندارد، بلکە تنها مستعد مبارزات تودەای در شکل تظاهرات، اعتصابات و فرمهای مدنی است، و معلوم نیست کە با امنیتی کردن بیشتر کردستان از طریق مبارزە مسلحانە چگونە می توان شرایط خیزش مردم را بیشتر مهیا کرد!
دور جدید تحرکات احزاب مسلح کردی، پیش از آنکە با منطق مبارزە مردم کردستان بخواند، بیشتر با منطق ماندگاری این احزاب می خواند. هرج و مرج موجود در اقلیم کردستان، شرایط بهتری برای تحرک آنان فراهم کردەاست. و بعید نیست در شرایط فشار ترامپ بر ایران، حزب و یا این احزاب بخواهد با تحرکات نظامی، خود را نیروی مورد توجە محافل جنگ طلب در غرب نشان دهند. شدت گیری تحرکات نظامی احزاب مسلح، قرابت غریبی با فشارهای جدید در غرب دارد.
تجربە مبارزات مسلحانە کە تجربەای آزمودە شدە است، نمی تواند بە رهایی مردم کردستان بیانجامد. تنها راە رهائی، درگیر شدن خود مردم کرد برای احقاق حقوق حقەاشان است. غیر از این، ما تنها شاهد زدوخورد میان قهرمان و ضد قهرمان خواهیم بود و بس.