چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۶

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۶

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
جرون
جرون، ای سیلی خورده ی زمان، ای معامله های پشت پرده ی آن زمان، ای تاریخ دیروز و امروز من، از رنگ و شرنگ، تا کیسه های زر ...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد

دردهای سرزمین دردمند افغانستان

به امید آنکه در این فرایند با شکل و اوج گیری و هژمونی جنبش مبارزات مدنی خشونت پرهیزسراسری به پشتوانه و هم اقزایی فشار نیروهای مقاومت، مردم افعانستان بتوانند با عقب راندن و تحلیل بردن و ناگزیر کردن گروه طالبان به قبول تشکیل دولتی فراگیر متکی به آرا عمومی تحت قواعد دموکراتیک، به عدالت و آزادی و در نهایت مشارکت آزادنه در تعیین سرنوشت خود دست یابند.

زمزمه صلح با طالبان، پس از بحران اقتصادی اگوست ۲۰۰۸، توسط  جرج دبلیوبوش در حالی بگوش خورد که نام سران طالبان به ویژه ملا محمدعمر و گلبدین حکمتیار در سازمان ملل به عنوان جنایتکاران جنگی مطرح شده بود. در ۲۰۱۲ نیز با نرمش باراک اوباما،دفتر سیاسی طالبان در شهر دوحه قطر گشوده شد. دونالد ترامپ، در میتینگهای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری به مردم امریکا وعده داد که نیروهای نظامی امریکا را از افغانستان بیرون می کشد و بودجه آنرا در داخل امریکا به مصرف می رساند. او در اجلاس ۲۰۱۸ سازمان ملل نیز با اعلام موضع در این راستا بر عزم خود در مبارزه با تروریسم و خارج کردن نظامیان امریکا از افغانستان تاکید داشت. کمی بعد با شدت عمل  حملات هوایی به مواضع طالبان، پاکستان و طالبان را جهت پذیرش شرایط امریکا و به خدمت گیری آنان در جهت اهداف منطقه ای خود در گفتگوهای دوحه، تحت فشار جدی قرار داد. در پی آن خلیلزاد مامور گشودن باب مذاکرات و به بار نشاندن این اهداف شد. از دور اول مذاکرات دراکتبر ۲۰۱۸ در دوحه  تا فوریه ۲۰۲۰ که طرح سازش با طالبان ( به صحنه گردانی پاکستان) به امضا رسید، نشستها و چانه زنی ها و بده بستانها و شروط مختلفی مطرح و فراز و نشیبهای طولانی  پشت سر گذاشته شد. به ویژه  اجلاس مشترک پومپئو که در قطر با سران سیا ساخته طالبان و فرمانده نظامی امریکا در افغانستان برای چگونگی پیشبرد این سیاست و تسلیم شدگی از داخل، رایزنی داشت. در نهایت افغانستان با یک صحنه آرایی و پشتیبانی مالی و  تجهیز لجستیگی و تسلیحاتی بلند مدت و بازی دیپلماتیک از خارج و یک تسلیم طلبی برنامه ریزی و مهندسی شده، با جای گذاردن تجهیزات و ادوات جنگی پیشرفته از داخل، تحویل طالبان شد.

 رویکرد تدوین شده در اتاقهای فکر سیاستگزاران ، با توجه ویژه به قطب بندی هرم قدرت اقتصاد جهانی شامل چین، روسیه و اروپای غربی و حرکت شتابان هند وبرزیل و کره جنوبی و … به آن سو، سمت دهی بودجه نظامی مداخله گرانه در خارج  بویژه خاورمیانه و بودجه های امنیتی و نظامی پنهان در بودجه بخشهای دیگر داخلی آمریکا به سوی پروژه های عظیم عمرانی ونوسازی زیرساختها، زمینه سازی تولید انبوه، ایجاد اشتغال، درآمدزایی به ویژه در حوزه فن اوری های جدید تکنولوژیک و پهبادهای هوشمند و… را برای هماوردی با قدرت شتابان چین در پیش گرفته و شکوفایی اقتصادی را هدف اول خود فرار داده است. آخرین سخنرانی بایدن در مجمع اخیر سازمان ملل نیز نشان از رویکرد تازه در راستای هدف گیری برتری اقتصادی با بالابردن شاخصهای مرتبط بویژه در عرصه های داخلی و توجه ویژه به اقشار میانی جامعه و برون سپاری اجرای سیاستهای منطقه ای به ویژه خاورمیانه و آسیای جنوبی دارد. در پازل رویکرد بیرونی جدید، مهم هم افزایی و هم اجرایی مهره های بازی در چیدمان تازه است. گیریم که بازی چند مهره نتواند درخشش و تاثیرگذاری ویژه ای را در کل داشته باشند.

 کنکاش در ماهیت و منشا طالبان ، ناگزیر ما را به  منشا اولیه تمام جریانهای فکری اسلامی در منطقه آسیای جنوبی، به هند بزرگ (قبل از تجزیه به هند و بنگلادش و پاکستان ) برمیگرداند. مدرسه دیوبندی در ایالت اتاپرادش هند در نیمه دوم قرن نوزدهم، به تدریج تبدیل به یک جریان فکری ویژه شد. پس ازاستقلال پاکستان، شاخه دینی وسیاسی “جمعیت العلمای اسلامی” در پاکستان، ادامه تعالیم دیوبندی را به عهده گرفت. سه جریان دینی و سیاسی از این جمعیت در پاکستان بیرون آمدند. احزاب دیوبندیها ، جماعت اسلامی؛ و مسلم لیگ در پاکستان. قبل از استقلال پاکستان در ۱۹۴۷، مدارس دیوبندی هند پذیرای اکثر طلاب اهل سنت افغانستان بودند. بعد از استقلال، این طلاب علیرغم تغییر مسیر به ایالات سرحد شمال غربی پاکستان و ایالات جنوبی وشرقی افغانستان ، ارتباط پایدار خود را با این مدارس ادامه دادند. جمعیت العلمای پاکستان نقش کلیدی عملی را در تشکیل مکتبها و مدارس دینی جهت اموزش و تعلیم امور مذهبی، سیاسی و نظامی جوانان و نوجوانان افغانی به عهده داشت.  طلبه های آموخته شده تبدیل به مریدان انها و مجریان متعصب به ویژه در امور زنان و مناسبات اجتماعی شدند.

اصول و مبانی فکری طالبان به تاسی از بانیان و حامیان تاریخی خود، احیای مدل خلافت در مخالفت با فرهنگ و تمدن غربی و نفی مطلق آن، تفسیر سخت گیرانه از مفاهیم دینی و جزم گرایانه ، عدم قبول اجتهاد و استنباط تازه ، مقابله با الگوی زندگی رایج در دنیای معاصر، و میارزه با تمامی مذاهب و فرق اسلامی غیر خودی می باشد. آنها به دنبال استقرار الگوهای زندگی جوامع روستایی اولیه اسلامی، رقتار خشک و متحجرانه با زنان و نقش اجتماعی و تربیتی انان و دخالت در زندگی خصوصی و کشاندن آنان به اجرای ضوابط و مقررات خلافتی و امارت اسلامی می باشند.

 این هنجاری است که اجزاء آن در طول سالیان دراز از مدارس دیوبندی و در مدارس جمعیت العلمای پاکستان ، در طول سالها همزیستی و هم آمیختگی رفتار و کنشها و آداب و رسوم و شیوه های مشترک زندگی بدوی شکل گرفته و با همزادی با موازین و اعتقادات همساز خشک دینی همچون زندگی آنان، تبدیل به هنجارهای مشترک مورد عمل جمعی شده و درنهایت تبدیل به قفسی آهنین برای سخت شدن هرگونه  تحول در نگرش انان و پذیرش هر تغییری شده است.

نگاه حریصانه بیرونی  به افغانستان نی به درازای سالها مداخله و تجاوز طولانی  برمیگردد. جای جای تاریخ و گذشته افغانستان ، زخمهای عمیق از جنگ و درگیری شاهان و خان ها و سرکردگان قبایل و تجاوزات خارجی را به تن دارد. از ۱۷۰۹ میلادی وپایان دادن به حکومت گرگین خان صفوی توسط هوتکی های پشتون، حمله شاه محمود افغان به اصفهان در ۱۷۲۲ تا لشگرکشی نادرشاه به تلافی و براندازی محمود و گماشتگان او در افغانستان در ۱۷۳۸، جنگهای داخلی و در نهایت تقسیم کشور به کام سردارنشینها از ۱۸۱۸تا ۱۸۳۵، جنگ اول انگلیس وتصرف کابل توسط قوای انگلیس و سپس کشته شدن کامل قوا و دست نشانده آنها شاه شجاع در اطراف کابل توسط مجاهدین در ۱۸۴۲ ، جدا شدن هرات ازایران (با توطئه انگلیس حمله به جزایر جنوب ایران) طی قرارداد ۱۸۵۷میلادی پاریس، جنگ دوم انگلیس و تصرف قندهار در ۱۸۷۹، جنگ روسها در شمال در ۱۸۸۵ ، بمباران کابل در ۱۹۱۹ توسط انگلیسها، نمونه مشت هایی از خروارها ویرانگری و غارت کشور افغان است که عمدتن مستقیم یا غیر مستقیم توسط سه کشور انگلستان، شوروی سابق و آمریکا انجام شده است. افغانستان به ویژه  به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع زیرزمینی ، همیشه مورد توجه و در زمین بازی قدر قدرتهای جهانی  پاسکاری شده است. از دهه ۱۹۵۰ به عنوان جزیی از  کمربند امنیتی مقابل شوروی ، مورد بذل و بخشش و توجه آمریکا قرار گرفت. با پر رنگ شدن نقش پاکستان برای منافع  امریکا، عملن شوروی از دهه ۱۹۶۰ اقتصاد افغانستان را در دست داشت. محمد داوود در سال ۱۹۷۳ با کودتای نظامی به نظام سلطنتی در افغانستان پایان داد. در اوایل سال ۱۹۷۸ نورمحمد تره‌کی با کمک نیروهای چپ ومحاصره ارگ ریاست جمهوری وکشتن داوود خان و خانواده اش، زمام امور کشور را به عهده گرفت. حفیظ الله‌امین در ۱۹۷۹ پس از کشتن تره‌کی رئیس جمهور شد. در اواخر دوره صد روزه حکومت امین، روسها نگران شورش مردم شده و هواپیماهای نظامی  خود را به افغانستان فرستادند و امین و اطرافیانش مسموم و ببرک کارمل ، کار خود در مقام ریاست جمهوری را آغاز کرد. با حضور نظامی  شوروی، مهاجرت افغان های سنی مذهب  در ایالتهای جنوبی  به پاکستان شروع شد . آنها در اردوگاههای مورد حمایت سازمان ملل و کشورهای غربی در پاکستان اسکان داده شدند. تشکیل مدارس دینی تند رو جهت آموزش علوم دینی  جوانها و کودکان مهاجر  مورد استقبال قرار گرفت. افغانها نیز از این مدارس مجانی که همراه با تامین معاش صورت میپذیرفت استقبال کردند. به تدریج و پس از بازیابی و سازماندهی مجدد گروه طالبان و شکل گیری گروه ها و جماعات اسلامی در داخل، مبارزه با حکوت دست نشانده شوروی از طریق یورش و حملات به مناطق جنوبی افغانستان و به تدریج در نقاط مختلف ، بالا گرفت.  شش سال تلاش  کارمل در کاهش تنشهای ناشی از شورشهای مجاهدین و حل مشکلات و روزامد کردن برنامه های حزب چپ خود و تامین امنیت و حقوق اجتماعی بی نتیجه ماند. درنتیجه در ۱۹۸۶از دبیر کلی حزب دموکراتیک خلق  برکنار و نجیب‌الله به جایش نشست. مخالفتها و مبارزات احزاب و گروههای اسلامی به ویژه  طالبان به پشتوانه حمایتهای لجستیگی و مالی  و تبلیغاتی غرب و پاکستان و پولهای نفتی اعراب، موجب خروج نیروهای شوروی در فوریه ۱۹۸۹ از خاک افغانستان شد. سیاست “آشتی ملی” نجیب الله  آخرین رئیس جمهور دولت تحت حمایت شوروی ، برای مصالحه با گروه‌های مجاهد ، علیرغم  نفوذ بیشتری که در میان مردم و هواداران حزب داشت ، مورد اقبال واقع نشد و در آوریل ۱۹۹۲ به دفتر سازمان ملل پناه برده و حکومت در تالار وزارت خارجه به صورت مسالمت آمیزی به مجاهدین منتقل شد.در دسامبر این سال” شورای حل و عقد” ربانی را رییس جمهور اعلام کرد.

ظهور طالبان در افغانستان (تحریک اسلامی طالبان) به دوره حضور شوروی وجنگهای طولانی از ۱۹۹۲  به بعد ودر نهایت  سقوط دولت چپگرا برمیگردد. رهبری ملاعمر مجاهد با اغاز مبارزه با شوروی  با کمک های مالی عربستان و امارات و لجستیگی پاکستان و امریکا وغرب، همراه با شکل گیری گروه طالبان در ۱۹۹۴ با هدف ایجاد نظام اسلامی در افغانستان رسمیت یافت. این گروه با تصرف ولایت قندهار (۱۹۹۴) و هرات (۱۹۹۵)،  حدود ۱۲ ولایت و استانهای جنوبی وغربی را نیز تحت کنترل و امنیت حداقلی برقرار کرد تا جاییکه برهان الدین ربانی (رئیس جمهور وقت)، انها را فرشتگان صلح نامید و مانع مقابله گروههای جهادی با آنان شد. طالبان به محض ورود به شهر کابل در سپتامبر  1992، با افراختن پرچم سفید امارت اسلامی در بالای ارگ ریاست جمهوری،  نجیب الله و برادرش، ژنرال احمدزی را از دفتر سازمان ملل در کابل بیرون کشیده و  بعد از کشتن ، آنها  را در چهار راه آریانا به دکل برق آویختند.

 دوره سردمداری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و مداخله نظامی شوروی، موجب تشدید تنش و بروز جنگ داخلی با پوشش جهاد جهانی  مقابله با  کمونیست های افغان و شوروی سابق شده و فغانستان به عرصه جدید جنگ نیابتی کوچک در جنگ سرد بین شرق و غرب گردید

تا سال ۲۰۰۱  فقط پاکستان ، عربستان و امارات متحده عربی طالبان را به رسمیت شناختند. در این فاصله  گروه القاعده با توجه به پشتیبانی مالی بن لادن از طالبان ، با همراهی این گروه قدرت گرفت.  نگرانی برای صلح و امنیت  جهانی ناشی از فعالیتهای مخرب القاعده که با حمایتهای آمریکا و غرب  و اعراب  و پاکستان برای مقابله با کمونیسم بوجود آمده بود  ، به حدی شد که سازمان ملل با صدور قطعنامه های ۱۲۶۷ و ۱۳۳۳ در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰  از  این بابت،عکس العمل نشان داد. با حملات ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ القاعده به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی درنیویورک ، آمریکا در ۷ اکتبر به افغانستان یورش برد و درهفته ای طالبان را سرنگون و به پاکستان فراری و به بیانی بهتر کوچ داد. طالبان متواری همراه با رهبرانشان در زمستان آنسال  به اردوگاههای پناهندگان در مناطق مرزی پاکستان  و در حقیقت  به خانه خود بازگشتند. پاکستان با برنامه ای آینده نگرانه با هماهنگی مشترک آی اس آی و وزارت کشور و ارتش  خود  به  حمایت و آموزش و تجهیز مجدّد آن ها پرداخت. به بیان صاحب‌نظر مرادی در کتاب “افغانستان در سده بیستم: از عبدالرحمان تا کرزی”، طالبان با حمایت پاکستان وارد عرصه سیاست در افغانستان شد. ظهور طالبان توسط بی‌نظیر بوتو، لیبرال‌ترین و سکولارترین حکمران تاریخ پاکستان هدایت شد. پاکستان بلافاصله پس از سازماندهی طالبان، حمایت از این جنبش را آغاز کرد. این کشور با زعامت بی‌نظیر بوتو پشتیبان طالبان در عرصه بین‌المللی بود. پس از وی نیز، نواز شریف حمایت از طالبان را ادامه داد و کوشید امریکا را قانع سازد که گروه طالبان “بهترین در میان بدها” است.

 در دسامبر ۲۰۰۱ ، اجلاس تاریخی بن آلمان  تحت نظر سازمان ملل برگزار شد و در پی آن ، اداره موقت افغانستان  در ژانویه ۲۰۰۲ رسما به حامد کرزای منتقل شد. پس از شش ماه  با تایید لویه جرگه در۲۰۰۳ برای دو سال دیگر در مقام ریاست دولت باقی ماند. او در نخستین انتخابات عمومی تاریخ کشور، و سپس در ۲۰۰۹  نیز در دور دوم، مجددن برای۵ سال دیگر، زمام امور را به دست گرفت. در ۲۰۱۴ بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله برای تشکیل دولت وحدت ملی توافق شد و اشرف غنی  به عنوان رئیس‌جمهور و عبدالله عبدالله  به عنوان رئیس اجرائی دولت وحدت ملی اعلام گردید. در انتخابات اکتبر ۲۰۱۹ ، مجددن علیرغم اعتراضات ائتلاف ملی عبداله عبدالله ، با کشمکش های فراوان و زد و بندهای آشکار و پنهان، کمیسیون انتخابات ، اشرف غنی را پیروز اعلام کرد.

فرار اشرف غنی پشتونی در ۱۵/۰۸/۲۰۲۱ در چهارچوب رویکرد جدید امریکا در منطقه، با تبانی با گروه حقانی ، خارج از قاعده توافق شده برای مذاکره با هیئتی از طالبان برای تشکیل دولت انتقالی و انتظار طالبان در دوحه برای مذاکره در اینخصوص، همزمان با حضور حدود ۵۰ خودرو از گروه حقانی برای تصرف ارگ ریاست جمهوری نشان از عمق خیانت و عافیت طلبی و وازدگی سیاسی حکومتگران سرسپرده و بی ریشه جهت تحویل کابل و افغانستان به طالبان دارد.

جمع بند و چکیده ۲۰ سال حضور نظامی سنگین آمریکا و متحدان ناتو اش در افغانستان برای سرکوب القاعده و سپس به بهانه مبارزه با تروریسم و گماردن دولتهای دست نشانده در ابعاد و حوزه های مختلف چه بوده است؟ از نظر تلفات وخسارتهای انسانی ، آمار کشته های نظامیان و پیمانکاران ائتلاف غربی درگیر در عملیات بلندمدت آزادی ، حدود ۷هزارو پانصد نفر و مجروح حدود ۳۸هزار نفر  از ۴۰ کشور عضو ائتلاف غربی که نظامیان آمریکایی با بیشترین تعداد و بریتانیا و کانادا و فرانسه و در نهایت کرواسی و لیتوانی و حتی مونته نگرو نیز سهمی ناگوار از این نتایج بر تن ملت خود دارند.در طول جنگ بیش از ۴۷ هزار غیرنظامی کشته شدند. علاوه بر آن حدود ۶۵ هزارنفر از ارتش و پلیس افغانستان و بیش از ۵۰ هزار طالب تا آوریل ۲۰۲۱ که در مجموع  بالغ بر حدود ۱۷۰ هزار نفر کشته بجز نیروهای ائتلاف میشوند.  این تلفات جدا از مرگ و میرهای ناشی از تبعات جنگ از جمله بیماری، نداشتن دسترسی به مواد غذایی، آب، زیرساختها و یا دیگر عواقب غیر مستقیم جنگ است که بیش از ۳۶۰ هزار نفر گمانه زده میشود.

  از جنبه هزینه های مالی، با براورد دانشگاه براون آمریکا  طی  یک بررسی همه‌جانبه، جنگ در افغانستان در مجموع ۲.۲۶ تریلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته است که بیش از۸۵ میلیارد دلارآن برای آموزش ارتش مغلوب افغانستان صرف شده است. به این مبلغ باید پانصد میلیارد دلار دیگر بابت هزینه مراقبت از حدود بیست هزار مجروح و معلولِ آمریکایی به جا مانده از جنگ  در آینده و همچنین حدود ۶.۵ تریلیون دلار هزینه بهره بدهی تامین تجهیزات و.. جنگ در افغانستان  تا سال ۲۰۵۰ افزوده شود.    

از منظر ثبات، امنیت، نظم، رفاه، عدالت، وضع و اجرای قانون نیز  کارکرد حکومت‌های تحمیلی به مردم افغانستان نتایج مناسبی را برجای نگذاشته اند. جدا از عواملی چون اتفاقات جهانی و فرامنطقه‌ای، حوادث طبیعی، وضعیت جغرافیایی وسابقه تاریخی و مداخلات و درگیریهای نظامی که در وضعیت امنیتی یک کشور و جامعه آن موثرند، عوامل مهم دیگری نیز هستند که با نوع حکومت و مدیریت کلان فرادستان سیاسی و پیامدهای شیوه ها و روشهای کشورداری آنها ارتباط دارد. دولت فراگیر سیاسی با نهاد های مردمی و ساختار همسو با خواست مردم با پاگیری و رشد نهادهای فراگیر اقتصادی ، میتواند موجب ارتقای امنیت ملی  و توسعه و پیشرفت باشد. ارایه خدمات عمومی، ایجاد اشتغال، دموکراسی، حکومت قانون، امنیت اقتصادی و اجتماعی و در بعد بین المللی، برقراری صلح، حسن روابط همجواری با همسایگان، افزایش توان اقتصادی و نظامی ازجمله کارکرد دولت فراگیر است که جایی در این برهه در افغانستان نداشته است.

دفتر بازرس ویژه بازسازی افغانستان در دولت آمریکا نیز در گزارش جدید خود  در مرداد امسال، از حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان تصویری منفی ارائه داده و می‌گوید دولت‌های حاکم در واشنگتن بدون درک درست از زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ، توجه لازم را به فرصت محدود برای بازسازی افغانستان نداشته وبا تعیین اهداف ومهلت‌های غیرواقع‌بینانه، هزینه کردن سریع را تشویق کردند و این باعث افزایش فساد مالی و کاهش کارایی برنامه‌ها شده است. در این  گزارش با بیان کاهش مرگ و میر نوزادان در این سال‌ها و افزایش درصد باسوادان و سرانه تولید ناخالص داخلی ، این پرسش را نیز مطرح می‌کند که آیا این پیشرفت‌ها با حدود ۱۴۵ میلیارد دلاری که طی بیست سال برای بازسازی افغانستان و تبدیل آن به یک دموکراسی پایدار پس از خروج نظامیان آمریکایی هزینه شده هم‌خوانی دارد؟ و می افزاید «اگر هدف، بازسازی و به‌جا گذاشتن کشوری بود که بتواند پایداری خود را حفظ کرده و برای امنیت ملی آمریکا خطر چندانی ایجاد نکند، تصویر عمومی بسیار ناامیدکننده و تاریک است”.  از بخش عمده  کمکهای بین المللی از جمله آمریکا که به ایجاد زیر ساختهای راه و شهرسازی و تاسیسات زیربنایی و امور عمومی اختصاص داده شده ، فقط بخش محدودی عملن به این اهداف رسیده و با توجه به ماهیت دولتها و فساد و رانت های ناشی از آن ،عمده این کمکها به جیب پیمانکاران اصلی و واسطه ها ونزدیکان مقامات رفته و از کشور خارج شده است. اکنون پس از۲۰ سال حضور سنگین نظامی غرب به رهبری آمریکا در افغانستان وضعیت این کشور پس از دو دهه در بدترین وضعیت نسبت به قبل از حمله قرار دارد و مردم این کشور همچنان نگران تشدید جنگ های ویرانگر داخلی هستند.

طالبان نیز بعد از بیست سال جنگ و کشتار و خونریزی و ویرانگری ،حامل تلفیقی از اعتقادات خشک دینی و رسومات و آیین ها و باورهای قومی و قبیله ای، در قفس هنجارهای این تلفیق  نشانی از توانایی حکومتگری و کشورداری ندارد.  با درگذشت ملامحمدعمر (۱۹۹۶-۲۰۰۱ ) و جانشین او اخترمحمدمنصور( ۲۰۱۵-۲۰۱۶)، ملاهبت الله آخندزاده (۲۰۱۶)   رهبر طالبان شد.  ملا محمد یعقوب پسر ارشد ملامحمدعمر که به علت جوانی مطلوب جانشینی پدر نبود ،اکنون مسئول نظارت بر عملیات نظامی گروه طالب است او و سراج الدین حقانی دو معاون ارشد هبت الله هستند. سراج الدین پسر ارشد جلال الدین حقانی رهبر شبکه حقانی و سازمانده منابع مالی و نظامی طالبان است که آمریکا برای اطلاعات منجر به دستگیری او ده میلیون دلار جایزه تعیین کرده است؟! ملا عبدالغنی برادر از بنیانگذاران طالبان و رئیس دفتر سیاسی گروه مذاکره کننده اصلی قطر و امضا کننده توافق امریکا در ۲۰۲۰ است. اواز ۲۰۱۰ در پاکستان زندانی و در ۲۰۱۸ با رایزنی و خواست امریکا آزاد شده است و اکنون رییس دفتر سیاسی و معاون دولت موقت طالبان اعلام شده است. شیرمحمد استانکری رییس دفتر سیاسی در دوحه بود که اکنون معاون وزیر خارجه طالبان است. عبدالحکیم حقانی رییس هیئت مذاکره کننده با دولت افغان و معتمد هبت الله از پشتونهای درانی و از قوم اسحاق زی و از دوستان محمد عمر رهبر پیشین این گروه میباشد که به عنوان قاضی القضات امارت اسلامی گمارده شده است.  دو قبیله قدرتمند درانی و غلجانی خاستگاه عناصر مطرح رهبران فعلی طالبان هستند. غلجانی ها عمدتن در پاکستان مستقر که عمران خان نخست وزیر پاکستان نیز از این قوم اند. درانی ها به قطریها، حامی مالی این قبیله در قدرت متصلند. سراج الدین حقانی غلجانی خود را در قامت خلیفه می داند و به هم قبیله ای خود در پاکستان پشتگرم و هبت الله درانی به قطر. اداره کابل در دست حقانی هاست و رهبری طالبان درگیر اختلافات درانی و غلجانی ها و درهردو این جریان ،جزمیت و توهم برعقلانیت و واقع بینی، تجلیل بر تحلیل و تقلید بر تحقیق و انقیاد بر انتقاد غلبه جدی دارد. این چینش و پیامدهای هرچند کوتاه دست یازی قبلی  طالبان به افغانستان، به مردم این کشور حق میدهد در حالی که آماج حملات طالبان قرار داشته و دارند ، به چشم انداز صلح به هیچوجه خوش‌بین نباشند.
افغانستان امروز به دلیل رشد رسانه های جمعی، جوانی جمعیت و بالا رفتن سطح سواد و درک اجتماعی ، حقوق و آزادی‌های شهروندی و مدنی ، بطور نسبی دارای پتانسیل  جامعه‌ای بیدار و پویا است که با دوره حکومت طالبان تفاوت‌های بسیاری دارد.  اداره ملی آمار و اطلاعات افغانستان مجموع جمعیت افغانستان در سال ۱۳۹۹ را حدود ۳۲.۹ میلیون نفر برآورده نموده که ۵۱ درصد آن را مردان و ۴۹ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. جالب، ساختار سنی بسیار جوان آن است که حدود ۴۷.۲ درصد (۱۵.۵ میلیون نفر) زیر ۱۵ سال می‌باشند.  این در حالی است  حدود ۶۵درصد جمعیت کشور را جوانان و تنها حدود ۲.۸ درصد جمعیت این کشور را افراد بالای ۶۵ سال تشکیل می‌دهد. یعنی بیش از ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشوررا جوانان تشکیل میدهند.  بخش کوچک کمکهای مالی بین المللی اختصاصی دوره گذشته به سیستم آموزشی ، نهادهای مردمی و غیردولتی و همچنین رسانه‌ها ، کمک نسبی به تنویر افکار عمومی و تأثیر مستقیمی بر تقویت جامعه مدنی در افغانستان داشته است. فعالان جامعه مدنی ، علیرغم پراکنده و آواره شدن، محدود شدن آزادی‌ها و حقوق شهروندان و تعطیلی و نابودی اقتصاد این کشور را برنمی تابند . طالبان هیچ سنخیتی با این معیارها ندارند . بعد از سیطره بر کشور هیچ نشانی از توان حکومتگری عقلانی و کشورداری حداقلی حتی نزدیک به معیارهای جهانی را از خود بروز نداده اند . سران طالبان سعی درنمایش سیاستمندی در حکمرانی جهت جلب نظر کشورها وافکار عمومی جهانی داشته اند ولی به علت  ناتوانی درکنترل رفتار خود محورانه و خود پندارانه عوامل  و نیروهای پراکنده اش در بیدادگری و ظلم و کشتار مردم در نقاط مختلف  و صدور احکام و بیانیه های تنگ نظرانه و رفتار ضد حقوق بشری، کاری از پیش نبرده اند. امنیت عمومی و کسب و کار و تامین حداقلی معاش و بهداشت و درمان جزو آرزوهای محال مردم شده است. گسست جدی در روابط حکومت خود خوانده با مردم و تنفر و ترس از آنان جای تردیدی بر بهم پاشیدگی بنیان های اجتماعی باقی نگذاشته است. با توجه به دیکتاتوری مذهبی و واپسگرای خودکامه طالبان با ویژگیهای پیش گفته که هیچ پیوند وسنخیتی با خواستها و تمایلات قشر جوان و میانی مردم افغانستان ندارد ، چشم اندازی برای تبدیل آنان به حکمرانانی مفید به حال کشور و مردم متصور نیست. با تاسف باید گفت اجزا عمده هنجارهای شکل گرفته بافت های قومی و روستایی کشور با ویژگیهای گروه طالبان سازگاری دارد . شکل گیری نهادهای صنفی و مدنی مترقی و گرویدن مردم به آنها ، نیازمند ترک و شکاف انداختن بر این قفس هنجارهای خشک در مسیر مبارزات مدنی طولانی نیروهای مترقی کشور و تغییر و سازگار کردن این اجزا  با باورها و خصوصیات جامعه مدنی است.  علیرغم آنکه نهادهای نیمه جان مدنی ، با یورش طالبان درهم گسیخته و کوشندگان آنها نیز تارو مار و یا آواره وطن شده اند ، ولی مایه های ذهنی و عینی خواستهای مدنی پاک کردنی نبوده و با زندگی اجتماعی امروزی مردم عجین شده اند. شکل دهی این نهادها و پی ریزی فعالیتهای عدالت خواهانه و مدنی با تاثیر گذاری بر دگم های هنجارهای مستبدانه گروه طالبان و مداراگران با آنان ، توقعی است که میتوان آنرا با لحاظ گذشته تاریخی جامعه شهری و قشر جوان امروزی ، در بلند مدت  دست یافتنی دانست. ناسازگاری رفتار و باورهای این گروه مستبد با نیازها و خواستهای مدنی قشر جوان و جامعه امروزی در جای جای افغانستان ، مقاومت های ناگزیری را در پی خواهد داشت. هسته مرکزی نیروهای مقاومت در پنجشیر ، بابرداشتی سازگار با جوامع مدنی ودموکراسی و حقوق بشر و روایتی مترقی از دین و سیاست و روابط ملت-دولت  به مرکز امیدی برای مبارزه ملی ، بدل شده و آرام آرام در ولسوالی ها و ایالتهای مختلف نشانه هایی از حضور ملیون و جوانان در تشکیل هسته های مقاومت شهری حتی به صورت درگیرانه و خشن به چشم و گوش میرسد. تحرکاتی نیز برای جلب حمایتهای خارجی از طرف احمد مسعود به عنوان  رهبر مقاومت ملی در پنجشیر در جریان است .شکل گیری مقاومت به ناچار خشونت گرا از یکطرف و اعتراضات مدنی زنان و کارکنان موسسات و ادارات و نهادی دولتی بیکار و رانده شده و دانش اموزان و دانشجویان از تحصیل مانده و تهیدستان در آرزوی  نان و بی خانمان های از خانه رانده شده و … خود وزن و باری جدی برای جلب توجه جهانی به حقوق پایمال شده مردم از طرفی و اجبار گروه مستبد طالبان به پذیرش گام بگام حقوق مردم دارد. با توجه به تنوع قومی در افغانستان با بیش از پنجاه قوم با تقسیمات فرعی، اعم از پشتون، تاجیک ، هزاره و ازبک و..با ویژگیها و گرایشات متفاوت  درون قبیله ای،  چاره ای جز به رسمیت شناختن حقوق آنان در اداره استانها و ولایات خود با اختیارات ایالتی باقی نمیگذارد. مردم افغانستان تحمل و طاقت جنگ و ستیزهای فرسایشی دیگری را بر تن زخمی و چاک چاک شده کشور خود ندارند و علیرغم  درک نیروهای مقاومت از این پیامد ، استبداد و خشک اندیشی دینی و رفتار مستبدانه و خودمحورانه گروه طالبان ، شوربختانه  راه گریز دیگری را برای آنان باقی نگذاشته است . باشد که جوامع کنشگر مدنی  وآزادیخواه  با حمایت از مقاومت و ایستادگی و مبارزه جامعه مدنی افغانستان از طریق تاثیر گذاری  بر دولتهای خود و تلاش گسترده در رسانه های جمعی و فضای مجازی، برتوان مبارزات مدنی مردم بیافزایند. به امید آنکه در این فرایند با  شکل و اوج گیری و هژمونی جنبش مبارزات مدنی خشونت پرهیزسراسری به پشتوانه و هم اقزایی فشار نیروهای مقاومت، مردم افعانستان بتوانند با عقب راندن و تحلیل بردن و ناگزیر کردن گروه طالبان به قبول تشکیل دولتی فراگیر متکی به آرا عمومی تحت قواعد دموکراتیک، به عدالت و آزادی ودرنهایت مشارکت آزادنه در تعیین سرنوشت خود دست یابند.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زمزمه صلح با طالبان ، پس از بحران اقتصادی اگوست ۲۰۰۸، توسط  جرج دبلیوبوش در حالی بگوش خورد که نام سران طالبان به ویژه  ملا محمدعمر و گلبدین حکمتیار در سازمان ملل به عنوان جنایتکاران جنگی مطرح شده بود. در ۲۰۱۲ نیز با نرمش باراک اوباما،دفتر سیاسی طالبان در شهر دوحه قطر گشوده شد . دونالد ترامپ، در میتینگهای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری به مردم امریکا وعده داد که نیروهای نظامی امریکا را از افغانستان بیرون میکشد و بودجه  آنرا در داخل امریکا به مصرف می رساند. او در اجلاس ۲۰۱۸ سازمان ملل نیز با اعلام موضع در این راستا بر عزم خود در مبارزه با تروریسم و خارج کردن نظامیان امریکا از افغانستان تاکید داشت. کمی بعد با شدت عمل  حملات هوایی به مواضع طالبان ، پاکستان و طالبان را جهت پذیرش شرایط امریکا و به خدمت  گیری آنان در جهت  اهداف منطقه ای خود در گفتگوهای دوحه ، تحت فشار جدی قرار داد. در پی آن خلیلزاد مامور گشودن باب مذاکرات و به بار نشاندن این اهداف شد. از دور اول مذاکرات دراکتبر ۲۰۱۸ در دوحه  تا فوریه ۲۰۲۰ که طرح سازش با طالبان ( به صحنه گردانی پاکستان) به امضا رسید ، نشستها و چانه زنی ها و بده بستانها و شروط مختلفی مطرح و فراز و نشیبهای طولانی  پشت سر گذاشته شد. به ویژه  اجلاس مشترک پومپئو که در قطر با سران سیا ساخته طالبان و فرمانده نظامی امریکا در افغانستان برای چگونگی پیشبرد این سیاست و تسلیم شدگی از داخل ، رایزنی داشت . در نهایت افغانستان با یک  صحنه آرایی و پشتیبانی مالی و  تجهیز لجستیگی و تسلیحاتی  بلند مدت و بازی دیپلماتیک از خارج و یک تسلیم طلبی برنامه ریزی و مهندسی شده ، با جای گذاردن تجهیزات و ادوات جنگی پیشرفته  از داخل ،  تحویل طالبان شد.

 

 رویکرد تدوین شده در اتاقهای فکر سیاستگزاران ، با توجه ویژه به قطب بندی هرم قدرت اقتصاد جهانی شامل چین ، روسیه و اروپای غربی و حرکت شتابان هند وبرزیل و کره جنوبی و … به آن سو ،  سمت دهی بودجه نظامی مداخله گرانه  در خارج  بویژه خاورمیانه و بودجه های امنیتی و نظامی پنهان در بودجه بخشهای دیگر داخلی آمریکا به سوی پروژه های عظیم عمرانی ونوسازی زیرساختها ، زمینه سازی تولید انبوه ، ایجاد اشتغال ، درآمدزایی به ویژه در حوزه فن اوری های جدید تکنولوژیک و پهبادهای هوشمند و…. را برای هماوردی با قدرت شتابان چین در پیش گرفته و شکوفایی اقتصادی را هدف اول خود فرار داده است. آخرین سخنرانی بایدن در مجمع اخیر سازمان ملل نیز نشان از رویکرد تازه در راستای هدف گیری برتری اقتصادی با بالابردن شاخصهای مرتبط بویژه در عرصه های داخلی و توجه ویژه به اقشار میانی جامعه  و برون سپاری اجرای سیاستهای منطقه ای به ویژه خاورمیانه و آسیای جنوبی دارد. در پازل رویکرد بیرونی جدید ، مهم هم افزایی و هم اجرایی مهره های بازی در چیدمان تازه است. گیریم که بازی چند مهره نتواند درخشش و تاثیرگذاری ویژه ای را در کل داشته باشند.

 

 کنکاش در ماهیت و منشا طالبان ، ناگزیر ما را به  منشا اولیه تمام جریانهای فکری اسلامی در منطقه آسیای جنوبی، به هند بزرگ (قبل از تجزیه به هند و بنگلادش و پاکستان ) برمیگرداند. مدرسه دیوبندی در ایالت اتاپرادش هند در نیمه دوم قرن نوزدهم، به تدریج تبدیل به یک جریان فکری ویژه شد. پس ازاستقلال پاکستان، شاخه دینی وسیاسی ” جمعیت العلمای اسلامی ” در پاکستان ، ادامه تعالیم دیوبندی را به عهده گرفت. سه جریان دینی و سیاسی از این جمعیت در پاکستان بیرون آمدند. احزاب دیوبندیها ، جماعت اسلامی؛ و مسلم لیگ در پاکستان. قبل از استقلال پاکستان در ۱۹۴۷، مدارس دیوبندی هند پذیرای اکثر طلاب اهل سنت افغانستان بودند . بعد از استقلال ، این طلاب علیرغم تغییر مسیر به ایالات سرحد شمال غربی پاکستان و ایالات جنوبی وشرقی افغانستان ، ارتباط پایدار خود را با این مدارس ادامه دادند. جمعیت العلمای پاکستان نقش کلیدی عملی را در تشکیل مکتبها و مدارس دینی جهت اموزش و تعلیم امور مذهبی ، سیاسی و نظامی جوانان و نوجوانان افغانی به عهده داشت.  طلبه های آموخته شده تبدیل به مریدان انها و مجریان  متعصب به ویژه در امور زنان ومناسبات اجتماعی شدند.

 

اصول و مبانی فکری طالبان به تاسی از بانیان و حامیان تاریخی خود ، احیای مدل خلافت در مخالفت با فرهنگ و تمدن غربی و نفی مطلق آن ، تفسیر سخت گیرانه از مفاهیم دینی و جزم گرایانه ، عدم قبول اجتهاد و استنباط تازه ، مقابله با الگوی زندگی رایج در دنیای معاصر، و میارزه با تمامی مذاهب و فرق اسلامی غیر خودی میباشد. آنها به دنبال استقرار الگوهای زندگی جوامع روستایی اولیه اسلامی ، رقتار خشک و متحجرانه با زنان و نقش اجتماعی و تربیتی انان و دخالت در زندگی خصوصی و کشاندن آنان به اجرای ضوابط و مقررات خلافتی و امارت اسلامی میباشند.

 

 این هنجاری است که اجزاء آن در طول سالیان دراز از مدارس دیوبندی و در مدارس جمعیت العلمای پاکستان ، در طول سالها همزیستی و هم آمیختگی رفتار و کنشها و آداب و رسوم و شیوه های مشترک زندگی بدوی شکل گرفته و با همزادی با موازین و اعتقادات همساز خشک دینی همچون زندگی آنان، تبدیل به هنجارهای مشترک مورد عمل جمعی شده و درنهایت تبدیل به قفسی آهنین برای سخت شدن هرگونه  تحول در نگرش انان و پذیرش هر تغییری شده است.

 

نگاه حریصانه بیرونی  به افغانستان نی به درازای سالها مداخله و تجاوز طولانی  برمیگردد. جای جای تاریخ و گذشته افغانستان ، زخمهای عمیق از جنگ و درگیری شاهان و خان ها و سرکردگان قبایل و تجاوزات خارجی را به تن دارد. از ۱۷۰۹ میلادی وپایان دادن به حکومت گرگین خان صفوی توسط هوتکی های پشتون ، حمله شاه محمود افغان به اصفهان در ۱۷۲۲ تا لشگرکشی نادرشاه به تلافی و براندازی محمود و گماشتگان او در افغانستان در ۱۷۳۸، جنگهای داخلی و در نهایت تقسیم کشور به کام سردارنشینها از ۱۸۱۸تا ۱۸۳۵ ،  جنگ اول انگلیس وتصرف کابل توسط قوای انگلیس و سپس کشته شدن کامل قوا و دست نشانده آنها شاه شجاع در اطراف کابل توسط مجاهدین در ۱۸۴۲ ، جدا شدن هرات ازایران (با توطئه انگلیس  حمله به جزایر جنوب ایران) طی قرارداد ۱۸۵۷میلادی پاریس ، جنگ دوم انگلیس و تصرف قندهار در ۱۸۷۹ ، جنگ روسها در شمال در ۱۸۸۵ ، بمباران کابل در ۱۹۱۹ توسط انگلیسها ،  نمونه مشت هایی از خروارها ویرانگری و غارت کشور افغان است که عمدتن مستقیم یا غیر مستقیم توسط سه کشور انگلستان، شوروی سابق و آمریکا انجام شده است. افغانستان به ویژه  به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع زیرزمینی ، همیشه مورد توجه و در زمین بازی قدر قدرتهای جهانی  پاسکاری شده است. از دهه ۱۹۵۰ به عنوان جزیی از  کمربند امنیتی مقابل شوروی ، مورد بذل و بخشش و توجه آمریکا قرار گرفت. با پر رنگ شدن نقش پاکستان برای منافع  امریکا ، عملن شوروی از دهه ۱۹۶۰ اقتصاد افغانستان را در دست داشت. محمد داوود در سال ۱۹۷۳ با کودتای نظامی به نظام سلطنتی در افغانستان پایان داد. در اوایل سال ۱۹۷۸ نورمحمد تره‌کی با کمک نیروهای چپ ومحاصره ارگ ریاست جمهوری وکشتن داوود خان و خانواده اش، زمام امور کشور را به عهده گرفت. حفیظ الله‌امین در ۱۹۷۹ پس از کشتن تره‌کی رئیس جمهور شد. در اواخر دوره صد روزه حکومت امین، روسها نگران شورش مردم شده و هواپیماهای نظامی  خود را به افغانستان فرستادند و امین و اطرافیانش مسموم و ببرک کارمل ، کار خود در مقام ریاست جمهوری را آغاز کرد. با حضور نظامی  شوروی، مهاجرت افغان های سنی مذهب  در ایالتهای جنوبی  به پاکستان شروع شد . آنها در اردوگاههای مورد حمایت سازمان ملل و کشورهای غربی در پاکستان اسکان داده شدند. تشکیل مدارس دینی تند رو جهت آموزش علوم دینی  جوانها و کودکان مهاجر  مورد استقبال قرار گرفت. افغانها نیز از این مدارس مجانی که همراه با تامین معاش صورت میپذیرفت استقبال کردند. به تدریج و پس از بازیابی و سازماندهی مجدد گروه طالبان و شکل گیری گروه ها و جماعات اسلامی در داخل  ، مبارزه با حکوت دست نشانده شوروی  از طریق یورش و حملات به مناطق جنوبی افغانستان و به تدریج در نقاط مختلف ، بالا گرفت.  شش سال تلاش  کارمل در کاهش تنشهای ناشی از شورشهای مجاهدین و حل مشکلات و روزامد کردن برنامه های حزب چپ خود و تامین امنیت و حقوق اجتماعی بی نتیجه ماند. درنتیجه  در ۱۹۸۶از دبیر کلی حزب دموکراتیک خلق  برکنار و نجیب‌الله به جایش نشست. مخالفتها و مبارزات احزاب و گروههای اسلامی  به ویژه  طالبان به پشتوانه حمایتهای لجستیگی و مالی  و تبلیغاتی غرب و پاکستان و پولهای نفتی اعراب، موجب خروج نیروهای شوروی در فوریه ۱۹۸۹ از خاک افغانستان شد. سیاست “آشتی ملی” نجیب الله  آخرین رئیس جمهور دولت تحت حمایت شوروی ، برای مصالحه با گروه‌های مجاهد ، علیرغم  نفوذ بیشتری که در میان مردم و هواداران حزب داشت ، مورد اقبال واقع نشد و در آوریل ۱۹۹۲ به دفتر سازمان ملل پناه برده و حکومت در تالار وزارت خارجه به صورت مسالمت آمیزی به مجاهدین منتقل شد.در دسامبر این سال” شورای حل و عقد” ربانی را رییس جمهور اعلام کرد.

 

ظهور طالبان در افغانستان (تحریک اسلامی طالبان) به دوره حضور شوروی وجنگهای طولانی از ۱۹۹۲  به بعد ودر نهایت  سقوط دولت چپگرا برمیگردد. رهبری ملاعمر مجاهد با اغاز مبارزه با شوروی  با کمک های مالی عربستان و امارات و لجستیگی پاکستان و امریکا وغرب ، همراه با شکل گیری گروه طالبان در ۱۹۹۴ با هدف ایجاد نظام اسلامی در افغانستان رسمیت یافت. این گروه با تصرف ولایت قندهار (۱۹۹۴) و هرات (۱۹۹۵)،  حدود ۱۲ ولایت و استانهای جنوبی وغربی را نیز تحت کنترل و امنیت حداقلی برقرار کرد تا جاییکه برهان الدین ربانی (رئیس جمهور وقت)، انها را فرشتگان صلح نامید و مانع مقابله گروههای جهادی با آنان شد. .  طالبان به محض ورود به شهر کابل در سپتامبر  1992، با افراختن پرچم سفید امارت اسلامی در بالای ارگ ریاست جمهوری،  نجیب الله و برادرش، ژنرال احمدزی را از دفتر سازمان ملل در کابل بیرون کشیده و  بعد از کشتن ، آنها  را در چهار راه آریانا به دکل برق آویختند.

 

 دوره سردمداری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و مداخله نظامی شوروی، موجب تشدید تنش و بروز جنگ داخلی با پوشش جهاد جهانی  مقابله با  کمونیست های افغان و شوروی سابق شده و فغانستان به عرصه جدید جنگ نیابتی کوچک در جنگ سرد بین شرق و غرب گردید

 

تا سال ۲۰۰۱  فقط پاکستان ، عربستان و امارات متحده عربی طالبان را به رسمیت شناختند. در این فاصله  گروه القاعده با توجه به پشتیبانی مالی بن لادن از طالبان ، با همراهی این گروه قدرت گرفت.  نگرانی برای صلح و امنیت  جهانی ناشی از فعالیتهای مخرب القاعده که با حمایتهای آمریکا و غرب  و اعراب  و پاکستان برای مقابله با کمونیسم بوجود آمده بود  ، به حدی شد که سازمان ملل با صدور قطعنامه های ۱۲۶۷ و ۱۳۳۳ در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰  از  این بابت،عکس العمل نشان داد. با حملات ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ القاعده به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی درنیویورک ، آمریکا در ۷ اکتبر به افغانستان یورش برد و درهفته ای طالبان را سرنگون و به پاکستان فراری و به بیانی بهتر کوچ داد. طالبان متواری همراه با رهبرانشان در زمستان آنسال  به اردوگاههای پناهندگان در مناطق مرزی پاکستان  و در حقیقت  به خانه خود بازگشتند. پاکستان با برنامه ای آینده نگرانه با هماهنگی مشترک آی اس آی و وزارت کشور و ارتش  خود  به  حمایت و آموزش و تجهیز مجدّد آن ها پرداخت. به بیان صاحب‌نظر مرادی در کتاب “افغانستان در سده بیستم: از عبدالرحمان تا کرزی”، طالبان با حمایت پاکستان وارد عرصه سیاست در افغانستان شد. ظهور طالبان توسط بی‌نظیر بوتو، لیبرال‌ترین و سکولارترین حکمران تاریخ پاکستان هدایت شد. پاکستان بلافاصله پس از سازماندهی طالبان، حمایت از این جنبش را آغاز کرد. این کشور با زعامت بی‌نظیر بوتو پشتیبان طالبان در عرصه بین‌المللی بود. پس از وی نیز، نواز شریف حمایت از طالبان را ادامه داد و کوشید امریکا را قانع سازد که گروه طالبان “بهترین در میان بدها” است.

 

 در دسامبر ۲۰۰۱ ، اجلاس تاریخی بن آلمان  تحت نظر سازمان ملل برگزار شد و در پی آن ، اداره موقت افغانستان  در ژانویه ۲۰۰۲ رسما به حامد کرزای منتقل شد. پس از شش ماه  با تایید لویه جرگه در۲۰۰۳ برای دو سال دیگر در مقام ریاست دولت باقی ماند. او در نخستین انتخابات عمومی تاریخ کشور، و سپس در ۲۰۰۹  نیز در دور دوم، مجددن برای۵ سال دیگر، زمام امور را به دست گرفت. در ۲۰۱۴ بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله برای تشکیل دولت وحدت ملی توافق شد و اشرف غنی  به عنوان رئیس‌جمهور و عبدالله عبدالله  به عنوان رئیس اجرائی دولت وحدت ملی اعلام گردید. در انتخابات اکتبر ۲۰۱۹ ، مجددن علیرغم اعتراضات ائتلاف ملی عبداله عبدالله ، با کشمکش های فراوان و زد و بندهای آشکار و پنهان، کمیسیون انتخابات ، اشرف غنی را پیروز اعلام کرد.

 

فرار اشرف غنی پشتونی در ۱۵/۰۸/۲۰۲۱ در چهارچوب رویکرد جدید امریکا در منطقه، با تبانی با گروه حقانی ، خارج از قاعده توافق شده برای مذاکره با هیئتی از طالبان برای تشکیل دولت انتقالی و انتظار طالبان در دوحه برای مذاکره در اینخصوص، همزمان با حضور حدود ۵۰ خودرو از گروه حقانی برای تصرف ارگ ریاست جمهوری نشان از عمق خیانت و عافیت طلبی و وازدگی سیاسی حکومتگران سرسپرده و بی ریشه جهت تحویل کابل و افغانستان به طالبان دارد.

 

جمع بند و چکیده ۲۰ سال حضور نظامی سنگین آمریکا و متحدان ناتو اش در افغانستان برای سرکوب القاعده و سپس به بهانه مبارزه با تروریسم و گماردن دولتهای دست نشانده در ابعاد و حوزه های مختلف چه بوده است؟ از نظر تلفات وخسارتهای انسانی ، آمار کشته های نظامیان و پیمانکاران ائتلاف غربی درگیر در عملیات بلندمدت آزادی ، حدود ۷هزارو پانصد نفر و مجروح حدود ۳۸هزار نفر  از ۴۰ کشور عضو ائتلاف غربی که نظامیان آمریکایی با بیشترین تعداد و بریتانیا و کانادا و فرانسه و در نهایت کرواسی و لیتوانی و حتی مونته نگرو نیز سهمی ناگوار از این نتایج بر تن ملت خود دارند.در طول جنگ بیش از ۴۷ هزار غیرنظامی کشته شدند. علاوه بر آن حدود ۶۵ هزارنفر از ارتش و پلیس افغانستان و بیش از ۵۰ هزار طالب تا آوریل ۲۰۲۱ که در مجموع  بالغ بر حدود ۱۷۰ هزار نفر کشته بجز نیروهای ائتلاف میشوند.  این تلفات جدا از مرگ و میرهای ناشی از تبعات جنگ از جمله بیماری، نداشتن دسترسی به مواد غذایی، آب، زیرساختها و یا دیگر عواقب غیر مستقیم جنگ است که بیش از ۳۶۰ هزار نفر گمانه زده میشود.

 

  از جنبه هزینه های مالی ، با براورد دانشگاه براون آمریکا  طی  یک بررسی همه‌جانبه، جنگ در افغانستان در مجموع ۲.۲۶ تریلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته است که بیش از۸۵ میلیارد دلارآن برای آموزش ارتش مغلوب افغانستان صرف شده است. به این مبلغ باید پانصد میلیارد دلار دیگر بابت هزینه مراقبت از حدود بیست هزار مجروح و معلولِ آمریکایی به جا مانده از جنگ  در آینده و همچنین حدود ۶.۵ تریلیون دلار هزینه بهره بدهی تامین تجهیزات و.. جنگ در افغانستان  تا سال ۲۰۵۰ افزوده شود.    

 

از منظر ثبات، امنیت، نظم، رفاه، عدالت، وضع و اجرای قانون نیز  کارکرد حکومت‌های تحمیلی به مردم افغانستان نتایج مناسبی را برجای نگذاشته اند . جدا از عواملی چون اتفاقات جهانی و فرامنطقه‌ای ، حوادث طبیعی ،وضعیت جغرافیایی وسابقه تاریخی و مداخلات و درگیریهای نظامی که در وضعیت امنیتی یک کشور و جامعه آن موثرند،عوامل مهم دیگری نیز  هستند که با نوع حکومت و مدیریت کلان فرادستان سیاسی و پیامدهای شیوه ها و روشهای کشورداری آنها ارتباط دارد.  دولت فراگیر سیاسی با نهاد های مردمی و ساختار همسو با خواست مردم  با پاگیری و رشد نهادهای فراگیر اقتصادی ، میتواند موجب ارتقای امنیت ملی  و توسعه و پیشرفت باشد. ارایه خدمات عمومی ، ایجاد اشتغال، دموکراسی، حکومت قانون، امنیت اقتصادی و اجتماعی و در بعد بین المللی، برقراری صلح، حسن روابط همجواری با همسایگان، افزایش توان اقتصادی و نظامی ازجمله کارکرد دولت فراگیر است که جایی در این برهه در افغانستان نداشته است.

 

دفتر بازرس ویژه بازسازی افغانستان در دولت آمریکا نیز در گزارش جدید خود  در مرداد امسال، از حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان تصویری منفی ارائه داده و می‌گوید دولت‌های حاکم در واشنگتن بدون درک درست از زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ، توجه لازم را به فرصت محدود برای بازسازی افغانستان نداشته وبا تعیین اهداف ومهلت‌های غیرواقع‌بینانه ، هزینه کردن سریع را تشویق کردند و این باعث افزایش فساد مالی و کاهش کارایی برنامه‌ها شده است. در این  گزارش با بیان  کاهش مرگ و میر نوزادان در این سال‌ها و افزایش درصد باسوادان و سرانه تولید ناخالص داخلی ، این پرسش را نیز مطرح می‌کند که آیا این پیشرفت‌ها با حدود ۱۴۵ میلیارد دلاری که طی بیست سال برای بازسازی افغانستان و تبدیل آن به یک دموکراسی پایدار پس از خروج نظامیان آمریکایی هزینه شده هم‌خوانی دارد؟  و می افزاید  «اگر هدف، بازسازی و به‌جا گذاشتن کشوری بود که بتواند پایداری خود را حفظ کرده و برای امنیت ملی آمریکا خطر چندانی ایجاد نکند، تصویر عمومی بسیار ناامیدکننده و تاریک است”.  از بخش عمده  کمکهای بین المللی از جمله آمریکا که به ایجاد زیر ساختهای راه و شهرسازی و تاسیسات زیربنایی  و امور عمومی اختصاص داده شده ، فقط بخش محدودی عملن به این اهداف رسیده و با توجه به ماهیت دولتها و فساد و رانت های ناشی از آن ،عمده این کمکها به جیب پیمانکاران اصلی و واسطه ها ونزدیکان مقامات رفته و از کشور خارج شده است. اکنون پس از۲۰ سال حضور سنگین نظامی غرب به رهبری آمریکا در افغانستان وضعیت این کشور پس از دو دهه در بدترین وضعیت نسبت به قبل از حمله قرار دارد و مردم این کشور همچنان نگران تشدید جنگ های ویرانگر داخلی هستند.

 

طالبان نیز بعد از بیست سال جنگ و کشتار و خونریزی و ویرانگری ،حامل تلفیقی از اعتقادات خشک دینی و رسومات و آیین ها و باورهای قومی و قبیله ای، در قفس هنجارهای این تلفیق  نشانی از توانایی حکومتگری و کشورداری ندارد.  با درگذشت ملامحمدعمر (۱۹۹۶-۲۰۰۱ ) و جانشین او اخترمحمدمنصور( ۲۰۱۵-۲۰۱۶)، ملاهبت الله آخندزاده (۲۰۱۶)   رهبر طالبان شد.  ملا محمد یعقوب پسر ارشد ملامحمدعمر که به علت جوانی مطلوب جانشینی پدر نبود ،اکنون مسئول نظارت بر عملیات نظامی گروه طالب است او و سراج الدین حقانی دو معاون ارشد هبت الله هستند. سراج الدین پسر ارشد جلال الدین حقانی رهبر شبکه حقانی و سازمانده منابع مالی و نظامی طالبان است که آمریکا برای اطلاعات منجر به دستگیری او ده میلیون دلار جایزه تعیین کرده است؟!!. ملا عبدالغنی برادر از بنیانگذاران طالبان و رئیس دفتر سیاسی گروه مذاکره کننده اصلی قطر و امضا کننده توافق امریکا در ۲۰۲۰ است . اواز ۲۰۱۰ در پاکستان زندانی و در ۲۰۱۸ با رایزنی و خواست امریکا آزاد شده است و اکنون رییس دفتر سیاسی و معاون دولت موقت طالبان اعلام شده است. شیرمحمد استانکری رییس دفتر سیاسی در دوحه بود که اکنون معاون وزیر خارجه طالبان است. عبدالحکیم حقانی رییس هیئت مذاکره کننده با دولت افغان و معتمد هبت الله از پشتونهای درانی و از قوم اسحاق زی و از دوستان محمد عمر رهبر پیشین این گروه میباشد که به عنوان قاضی القضات امارت اسلامی گمارده شده است.  دو قبیله قدرتمند درانی و غلجانی خاستگاه عناصر مطرح رهبران فعلی طالبان هستند. غلجانی ها عمدتن در پاکستان مستقر که عمران خان نخست وزیر پاکستان نیز از این قوم اند. درانی ها به قطریها، حامی مالی این قبیله در قدرت متصلند. سراج الدین حقانی غلجانی خود را در قامت خلیفه می داند و به هم قبیله ای خود در پاکستان پشتگرم و هبت الله درانی به قطر. اداره کابل در دست حقانی هاست و رهبری طالبان درگیر اختلافات درانی و غلجانی ها و درهردو این جریان ،جزمیت و توهم برعقلانیت و واقع بینی، تجلیل بر تحلیل و تقلید بر تحقیق و انقیاد بر انتقاد غلبه جدی دارد. این چینش و پیامدهای هرچند کوتاه دست یازی قبلی  طالبان به افغانستان، به مردم این کشور حق میدهد در حالی که آماج حملات طالبان قرار داشته و دارند ، به چشم انداز صلح به هیچوجه خوش‌بین نباشند.
افغانستان امروز به دلیل رشد رسانه های جمعی، جوانی جمعیت و بالا رفتن سطح سواد و درک اجتماعی ، حقوق و آزادی‌های شهروندی و مدنی ، بطور نسبی دارای پتانسیل  جامعه‌ای بیدار و پویا است که با دوره حکومت طالبان تفاوت‌های بسیاری دارد.  اداره ملی آمار و اطلاعات افغانستان مجموع جمعیت افغانستان در سال ۱۳۹۹ را حدود ۳۲.۹ میلیون نفر برآورده نموده که ۵۱ درصد آن را مردان و ۴۹ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. جالب، ساختار سنی بسیار جوان آن است که حدود ۴۷.۲ درصد (۱۵.۵ میلیون نفر) زیر ۱۵ سال می‌باشند.  این در حالی است  حدود ۶۵درصد جمعیت کشور را جوانان و تنها حدود ۲.۸ درصد جمعیت این کشور را افراد بالای ۶۵ سال تشکیل می‌دهد. یعنی بیش از ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشوررا جوانان تشکیل میدهند .  بخش کوچک کمکهای مالی بین المللی اختصاصی دوره گذشته به سیستم آموزشی ، نهادهای مردمی و غیردولتی و همچنین رسانه‌ها ، کمک نسبی به تنویر افکار عمومی و تأثیر مستقیمی بر تقویت جامعه مدنی در افغانستان داشته است. فعالان جامعه مدنی ، علیرغم پراکنده و آواره شدن، محدود شدن آزادی‌ها و حقوق شهروندان و تعطیلی و نابودی اقتصاد این کشور را برنمی تابند . طالبان هیچ سنخیتی با این معیارها ندارند . بعد از سیطره بر کشور هیچ نشانی از توان حکومتگری عقلانی و کشورداری حداقلی حتی نزدیک به معیارهای جهانی را از خود بروز نداده اند . سران طالبان سعی درنمایش سیاستمندی در حکمرانی جهت جلب نظر کشورها وافکار عمومی جهانی داشته اند ولی به علت  ناتوانی درکنترل رفتار خود محورانه و خود پندارانه عوامل  و نیروهای پراکنده اش در بیدادگری و ظلم و کشتار مردم در نقاط مختلف  و صدور احکام و بیانیه های تنگ نظرانه و رفتار ضد حقوق بشری، کاری از پیش نبرده اند. امنیت عمومی و کسب و کار و تامین حداقلی معاش و بهداشت و درمان جزو آرزوهای محال مردم شده است. گسست جدی در روابط حکومت خود خوانده با مردم و تنفر و ترس از آنان جای تردیدی بر بهم پاشیدگی بنیان های اجتماعی باقی نگذاشته است. با توجه به دیکتاتوری مذهبی و واپسگرای خودکامه طالبان با ویژگیهای پیش گفته که هیچ پیوند وسنخیتی با خواستها و تمایلات قشر جوان و میانی مردم افغانستان ندارد ، چشم اندازی برای تبدیل آنان به حکمرانانی مفید به حال کشور و مردم متصور نیست. با تاسف باید گفت اجزا عمده هنجارهای شکل گرفته بافت های قومی و روستایی کشور با ویژگیهای گروه طالبان سازگاری دارد . شکل گیری نهادهای صنفی و مدنی مترقی و گرویدن مردم به آنها ، نیازمند ترک و شکاف انداختن بر این قفس هنجارهای خشک در مسیر مبارزات مدنی طولانی نیروهای مترقی کشور و تغییر و سازگار کردن این اجزا  با باورها و خصوصیات جامعه مدنی است.  علیرغم آنکه نهادهای نیمه جان مدنی ، با یورش طالبان درهم گسیخته و کوشندگان آنها نیز تارو مار و یا آواره وطن شده اند ، ولی مایه های ذهنی و عینی خواستهای مدنی پاک کردنی نبوده و با زندگی اجتماعی امروزی مردم عجین شده اند. شکل دهی این نهادها و پی ریزی فعالیتهای عدالت خواهانه و مدنی با تاثیر گذاری بر دگم های هنجارهای مستبدانه گروه طالبان و مداراگران با آنان ، توقعی است که میتوان آنرا با لحاظ گذشته تاریخی جامعه شهری و قشر جوان امروزی ، در بلند مدت  دست یافتنی دانست. ناسازگاری رفتار و باورهای این گروه مستبد با نیازها و خواستهای مدنی قشر جوان و جامعه امروزی در جای جای افغانستان ، مقاومت های ناگزیری را در پی خواهد داشت. هسته مرکزی نیروهای مقاومت در پنجشیر ، بابرداشتی سازگار با جوامع مدنی ودموکراسی و حقوق بشر و روایتی مترقی از دین و سیاست و روابط ملت-دولت  به مرکز امیدی برای مبارزه ملی ، بدل شده و آرام آرام در ولسوالی ها و ایالتهای مختلف نشانه هایی از حضور ملیون و جوانان در تشکیل هسته های مقاومت شهری حتی به صورت درگیرانه و خشن به چشم و گوش میرسد. تحرکاتی نیز برای جلب حمایتهای خارجی از طرف احمد مسعود به عنوان  رهبر مقاومت ملی در پنجشیر در جریان است .شکل گیری مقاومت به ناچار خشونت گرا از یکطرف و اعتراضات مدنی زنان و کارکنان موسسات و ادارات و نهادی دولتی بیکار و رانده شده و دانش اموزان و دانشجویان از تحصیل مانده و تهیدستان در آرزوی  نان و بی خانمان های از خانه رانده شده و … خود وزن و باری جدی برای جلب توجه جهانی به حقوق پایمال شده مردم از طرفی و اجبار گروه مستبد طالبان به پذیرش گام بگام حقوق مردم دارد. با توجه به تنوع قومی در افغانستان با بیش از پنجاه قوم با تقسیمات فرعی، اعم از پشتون، تاجیک ، هزاره و ازبک و..با ویژگیها و گرایشات متفاوت  درون قبیله ای،  چاره ای جز به رسمیت شناختن حقوق آنان در اداره استانها و ولایات خود با اختیارات ایالتی باقی نمیگذارد. مردم افغانستان تحمل و طاقت جنگ و ستیزهای فرسایشی دیگری را بر تن زخمی و چاک چاک شده کشور خود ندارند و علیرغم  درک نیروهای مقاومت از این پیامد ، استبداد و خشک اندیشی دینی و رفتار مستبدانه و خودمحورانه گروه طالبان ، شوربختانه  راه گریز دیگری را برای آنان باقی نگذاشته است . باشد که جوامع کنشگر مدنی  وآزادیخواه  با حمایت از مقاومت و ایستادگی و مبارزه جامعه مدنی افغانستان از طریق تاثیر گذاری  بر دولتهای خود و تلاش گسترده در رسانه های جمعی و فضای مجازی، برتوان مبارزات مدنی مردم بیافزایند. به امید آنکه در این فرایند با  شکل و اوج گیری و هژمونی جنبش مبارزات مدنی خشونت پرهیزسراسری به پشتوانه و هم اقزایی فشار نیروهای مقاومت، مردم افعانستان بتوانند با عقب راندن و تحلیل بردن و ناگزیر کردن گروه طالبان به قبول تشکیل دولتی فراگیر متکی به آرا عمومی تحت قواعد دموکراتیک، به عدالت و آزادی ودرنهایت مشارکت آزادنه در تعیین سرنوشت خود دست یابند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ انتشار : ۲۳ آذر, ۱۴۰۰ ۲:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!

انتخابات مهندسی شده، راه یا بی‌راهه؟