انقلاب، شورش، کودتا، یا آینده گذشته مذهبی نیست. نوستالژی انقلاب در عصر انقلاب هراسی
انقلاب شکل بنیادین تحول و پیشرفت روابط اجتماعی در تاریخ بشر است. در هر انقلابی باید طبقه حاکم به کنار برود تا طبقه جدیدی روی کار بیاید. انقلاب فقط در جوامع طبقاتی و ناعادلانه پیش می آید. مارکس انقلاب را لوکوموتیو تاریخ میدانست. انقلاب واژه ایست لاتین و فرانسوی و بخشی از فلسفه و تئوری سیاسی. والتر بنیامین انقلاب را با اشاره به بنیادگرایی های مذهبی، ترمز تاریخ بشمار می آورد. وظیفه سیاسی هر انقلاب اجتماعی به نقل از لنین، حل سئوال و موضوع قدرت است. انقلاب قطع رابطه با ساختارها، اشکال، و محتوای سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی دینی علمی حقوقی پیشین است. آن تغییر ساختار سلطه، حکومت و دولت است. این تغییر خلاف شورش، تداوم و استمرار دارد، و خلاف کودتا از طرف غالب مردم حمایت میشود.
در انقلابات معمولا نخبه گان، روشنفکران، و ایدئولوگ ها در کنار پیشاهنگ انقلابی طبقات نقش مهمی بعهده میگیرند. انقلاب اجتماعی جهشی است کیفی برای تحول اجتماعی که در نتیجه آن، فرم اجتماعی پیشین جای خود را به فرم بهتری میدهد. انقلاب یعنی غلطیدن و سرنگونی خشونت آمیز نظم سیاسی اجتماعی. بعد از پایان ماه عسل انقلابی گری، آن جای خود را به بازسازی و تولید مبدهد تا تحولات اجتماعی بتدریج پیش بروند. انقلاب یعنی تغییرات عمیق در زندگی اجتماعی سیاسی فرهنگی علمی دینی اقتصادی رفاهی. تاریخ تاکنون شاهد انواع انقلابات- ماقبل بورژوایی، بورژوایی و سوسیالیستی بوده. انقلاب اجتماعی واقعی محصول عصر نو است. پریود انقلابات بورژوایی در تاریخ جهان بین قرن ۱۶ و آغاز قرن ۱۹ بوده که اوج آن انقلاب فرانسه بین سالهای ۱۷۸۹-۱۷۹۵، و انقلاب اروپا در سال ۱۸۴۸، انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، و انقلابات ضد استالینیستی کشورهای بلوک شرق در سال ۱۹۸۹ میلادی بود.
نخستین کوشش انقلاب کارگری، کمون پاریس در سال ۱۸۷۱ بود. هدف اصلی انقلابات بورژوایی، سرنگونی فئودالیسم و تشکیل دولت بورژوایی و سازمانهای اصناف بود. انواع مهم انقلابات عبارتند از انقلاب بورژوا-دموکراتیک، انقلاب ملی، و انقلاب سوسیالیستی. تشکیل امپریالیسم، شفق سرخ انقلاب سوسیالیستی بود، که مهمترین نوع انقلاب و آخرین آنست. اشکال انقلابات سوسیالیستی تاکنون کمون پاریس در سال ۱۸۷۱، انقلاب اکتبر در سال ۱۹۱۷، و انقلاب خلق دموکراتیک در اروپا و در آسیا بودند. هدف انقلاب سوسیالیستی کنار زدن نظام استثمارگر کاپیتالیستی و حاکمیت طبقه کارگر است که خود مقدمه جامعه بی طبقه کمونیستی خواهد بود.
انقلاب سوسیالیستی محصول روابط آنتاگونیستی در اجتماع، رشد تضاد میان نیروهای تولید و روابط تولید، و مبارزه طبقاتی ناشی از آن است. واقعیت اجتماعی شناخت ناشی از مارکسیسم-لنینیسم را تایید میکند که راهی غیر از خروج از تضادهای کاپیتالیستی یجز انقلاب سوسیالیستی بجا نگذاشته. لنین میگفت پرسش اصلی امر انقلاب موضوع تصاحب قدرت سیاسی است که کل تحول انقلاب، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، را تعیین میکند. بدون تغییرات عینی که مستقل از اراده گرایی و ولونتاریسم فردی و سازمانی است، انقلاب غیرممکن است، چون انقلاب محصول قانونی تحولات اجتماعی است. انقلابات ماقبل سوسیالیستی غالبا معلول آگاهی های تخیلی و غیرعلمی و بیگانه با واقعیات بودند. انقلابات اغلب ضد امپریالیستی هستند که در غیبت پرولتاریا و یا ضعف او تبدیل به دولت های ملی ضد امپریالیستی میشوند. گذر مسالمت آمیز کاپیتالیسم به سوسیالیسم، باور و ایده های رویزیونیستی ناشی از رفرمیسم پیشین است که دیالکتیک ماتریالیستی را مخدوش میکند.
لنین میان انقلاب به معنی حل موضوع قدرت به نفع طبقه در حال رشد، و انقلاب به معنی نظم نوین اجتماعی، فرق می گذاشت. خلاف ادعای اراده گرایی ولنتاریست ها، انقلاب اجتماعی محصول قانونمندی شرایط عینی است و نه اراده خودسرانه خرده بورژوایی سازمانی. مارکس میگفت فقط در یک نظم اجتماعی که نه طبقاتی باشد و نه مبارزه طبقاتی در آن وجود داشته باشد، تحولات اجتماعی رادیکال بشکل انقلاب سیاسی پایان می یابند.
انقلابی موفق است که مقاومت استثمارگر و ضد انقلاب را در هم بشکند. در شرایط انقلابی، طبقه حاکم و سیاست هایش دچار بحران شده و جامعه و طبقات بر اثر درد و رنج و نارضایتی به جنب و جوش دی می آیند. دلیل اصلی انقلاب تضاد میان نیروهای تولید و روابط تولید است که در چهارچوب وضعیت تولید پیشین قابل حل نیست. مبارزه طبقاتی مبارزه ایست سیاسی که طبق آن هر انقلاب اجتماعی سرانجام به یک انقلاب سیاسی رادیکال تبدیل میشود. هر انقلاب اجتماعی با وجود طبقات، شکاف جامعه به استثمارگر و استثمار شده، و آنتاگونیسم اجتماعی ناشی از مبارزه طبقاتی، در ارتباط است.
وظیفه و مسئولیت تاریخی طبقه انقلابی تشخیص زمان مناسب فاکتورهای عینی و ذهنی و استفاده از آنان است. برای انجام انقلاب پارامترهای گوناگونی مانند رشد و نوع تضادهای اصلی اجتماعی، روابط نیروهای تولید، شرایط جهانی، فاکتورهای ذهنی، سازماندهی طبقه پیشتاز، تشخیص متحدان انقلاب، و بحران درونی طبقه حاکم، نقش دارند.
انقلابات اجتماعی تاکنون مهمترین دوره های تاریخ اجتماعی بوده اند. به این دلیل مارکس آنان را لوکوموتیو تاریخ نامید. انقلاب یک عمل کوتاه مدت منفرد و انحصاری نیست، بلکه شامل یک دوره تاریخی کامل است. کوشش مداوم طبقه استثمارگر سرنگون شده در لباس ضد انقلاب، برای بازگشت به قدرت، ضرورت خشونت توده ها و نیروهای پیشرو را موجب میشود که به مقاومت در مقابل طبقه و دولت ساقط شده اهمیت خاصی میدهد.
برای انجام انقلاب وجود رفرم بی تاثیر نیست، با توجه به اینکه رفرم با رویزیونیسم و توهمات رفرمیستی فرق دارد. لنین میگفت رفرم میتواند نقشی انقلابی داشته باشد که زیر تاثیر و شرایط پیروزی انقلابی و جنبش انقلابی بشکل تحول ظاهر میشود. از واژه انقلاب در جاهای دیگر نیز به معنی مجازی، مانند انقلاب صنعتی، انقلاب علمی تکنیکی، و انقلاب در علوم تجربی، استفاده می شود. منابع لیبرال جنبش زنان را بخشی از انقلاب اجتماعی بشمار می آورند.
از جمله انقلابات تاریخ اجتماعی، انقلاب انگلیس در سال ۱۶۸۸، انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹، و انقلاب شکست خورده آلمان در سال ۱۸۴۸ میلادی هستند. انسان ناراضی در طول تاریخ آگاهانه خود شاهد انقلاب بورژوازی، انقلاب صنعتی، انقلاب کارگری، انقلاب اجتماعی، و انقلاب فنی بوده. انقلابات استقلال طلبانه ملی ضد استعماری غیر از شرایط درونی به عوامل بیرونی نیز وابسته هستند. از زمان انقلاب فرانسه نیروهای جدید خواستار تغییر در تمام روابط اجتماعی از جمله در رابطه با مالکیت، حقوق، و سازمانهای تصمیم گیری جدید شدند.
خواسته های مهم مردم در انقلاب بورژوازی، وضعیت جدید اقتصادی، تجارت خارجی جدید، روابط با مستعمره های آن زمان، و پیشرفت در تولید بود. گروههای اقلیت گاهی خواهان تغییر از طریق شورش، کودتا و تسخیر نظامی، یا جنگ داخلی بوده اند. لیبرالها اشاره میکنند که گاهی بنام انقلاب همچون دین جنایت میشود، آنطور که در انقلاب فرانسه امثال روبسپیر و گیوتین دست به جنایت زدند. چون انقلاب منحرف میتواند موجب تخریب و ترور و هرج و مرج گردد، در بعضی از جوامع، خستگی از انقلاب بوجود آمده. در اینگونه جوامع طرح انقلاب شکوهمند به شعاری تنزل یافته و قدرت طلبانه تبدیل میشود. هر انقلابی حرفه ای که در آغاز در وصف بوی باروت و زیبایی گل لاله و رنگ خونین شفق سرخ شعر سرود یا شعار داد، ممکن است الزاما یک چهره ایده آل انسان نوین و ناجی نباشد.
تماس. falsaf@web.de