در باب کتاب ” سوسیالیسم پلاتفرمی” اثر جیمز مولدون
این تازگی ندارد که که بسیاری از ما روزانه در کار، بازی، تعامل با هم و به طور کلی تلاش برای زنده ماندن در فضاهای دیجیتال با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم. اما ممکن است کمتر آشکار باشد که ما در حال تجربه کردن دوران مهمی از سرمایه داری دیجیتالی هستیم، دورانی که در آینده بسیاری از این پلاتفرمها به چالش کشیده شده و بازنویسی خواهند شد.
به نظر می رسد در طی چند سال گذشته، بحث های موجود در مورد شرکت های بزرگ فناوری بین المللی بسیار تغییر کرده است. رشد خدمات مبتنی بر اپلیکیشن های فعال محلی برای تحویل غذا، حملونقل، کار مراقبت و سایر اشکال اشتغال با افزایش سطوح مبارزه و مقاومت صنفی کارگران در بسیاری از شهرها همراه شده است. این امر منجر به ایجاد ائتلاف های فراملی جدید در تلاش برای بهبود دستمزدها، مزایا و شرایط عمومی کار برای کارگران پلاتفرم ها شده است.
بطور دقیق تر، صمیمات گسترده و نامرئی اتخاذ شده توسط پلاتفرم های شبکه های اجتماعی تحت کنترل شرکت ها مانند توییتر، تیک تاک و اینستاگرام ، در تلاش برای آرام کردن مشتریان تبلیغ کنندگان خود و مبارزه با اقدامات غیرقانونی آنلاین ایجاد شده، با اعتراضات کاربران روبرو بوده است، همچنین در سطوح بالاتر، چه از جناح های چپ و چه راست (البته به انگیزه های متفاوت) نیز این گونه اقدامات مورد قبول نبوده و مشکل ساز تلقی می شوند. به نظر می رسد موضوع آنقدر سنگین شده است که حتی ایلان ماسک نیز لازم دیده از جایگاه خداگونه خود پائین آمده تا برای نجات اوضاع کوشش و چاره جویی کند.
در پاسخ به این مشکل، دو مسیر پدیدار شده اند. مسیر نخست، راه حل دولتها: طی پنج سال گذشته، به دنبال رسیدگی به مسائل مختلف سیاسی مرتبط با اقتصاد پلاتفرمی، شاهد اشکال فراوانی از مقررات جدید در عرصه جهانی بوده ایم.این روند بیشتر در اتحادیه اروپا مشهود بوده است. این کشور ها در حال آماده شدن برای مداخله فعال تر بیشتر در شیوه های فعالیتی بازیگران اصلی، یعنی به اصطلاح پلاتفرم های آنلاین، هستند. آنها کوشش میکنند که یک نسخه بهبود یافته تری از تجارت معمول (۱) همراه با نوعی سرمایه داری ذینفعان (۲) بیشتر در بازار نظارت بهتر و رعایت بیشتر حقوق کاربران را ارائه دهند.
با این حال و از سوی دیگر، متخصصان فناوری، برنامه دیگری دارند. ما فقط در مورد “برادران بخشنده فناوری” (۳) صحبت نمی کنیم که در سالهای اخیر بر علیه این صنعت روی آورده و موفق شده اند با ابداع سیستم جدید و درخشان “وب۳ مه آلود” (۴) از بخش بسیاری از هنجارهای پلاتفرم های فعلی پیشی بگیرند. برعکس، هدف در جابجایی به سمت مجموعه جدیدی از خدمات «غیرمتمرکز» بر اساس توکن های رمزنگاری (۵) می باشد.
این دیدگاه جدید ظاهراً افزایش استقلال فردی، حذف قدرت واسطهها با نامحبوبیت روز افزون، و اینکه هر کس امکان دریافت دستمزد برای فعالیتهای آنلاین خود داشته باشد را ترویج میکند. (همه چیز خوب به نظر میرسند، اما لطفاً سرپوش قابلمه برای نگاه کردن درون آن را باز نکنید).
جیمز مولدون، نظریهپرداز سیاسی و مورخ جنبش کارگری، در یک کتاب عالی اخیر خود با عنوان “سوسیالیسم پلاتفرمی” ، یک سناریوی جایگزین قانعکننده ای را ترسیم میکند. مولدون با دو راه حل ارائه شده مخالفت می کند و در عوض، موافق “مالکیت اجتماعی دارایی های دیجیتال” به عنوان ابزاری برای به دست آوردن “کنترل دموکراتیک بر زیرساخت ها و سیستم های حاکم بر زندگی دیجیتال ما” است.
اموال دیجیتالی عمومی
به طور خلاصه، این کتاب استدلال می کند که ما باید صنعت فناوری را اجتماعی کنیم. دو مطالعه موردی اصلی فیسبوک و آیرینب هستند، گرچه بطور حاشیه ای آمازون، اوبر و آلفابت را نیز پوشش میدهد. کمتر به بازارهای کار آنلاین، پلاتفرم های صنعتی و بازیگران قسمت های پراکنده و دشوار اقتصاد پلاتفرمی، که مشکل قابل تعریف هستند، می پردازد. اما با وجود این، از بسیاری تسویه حساب های انتقادی چپ ها از اقتصاد پلاتفرمی فراتر میرود. آنها اغلب بر روشهای خاص و معین سازماندهی مجدد و مطلوب این شرکت های پلاتفرمی تمرکز میکنند. نمونه بارز آن پیشنهاد تبدیل پلاتفرم ها به تعاونی است. در عوض، مولدون بر شکل عمیقتر و گستردهتر «مشارکت فعال در طراحی و کنترل سیستمهای فنی-اجتماعی»، و به طور ایدهآل در سطح جهانی، فشار می آورد.
نظرات مولدون در مورد “سوسیالیسم پلاتفرمی” یک پروژه بسیار بلند پروازانه که بر روی چند هدف اصلی تمرکز کرده است. هدف اول درباره مشارکت دموکراتیک است: مولدون به طور قانع کننده ای استدلال می کند که ما به اشکال عمیق خودگردانی در جوامع آنلاین و پلاتفرم هایی که توسط مردم استفاده می شود نیاز داریم. اینها باید به کاربران اجازه دهند تا بتوانند قوانین و پیشنهادات، قابلیتهای یک پلاتفرم معین، که چگونگی رفتار را در آپ ها و وبسایتها تجویز میکنند را تغییر بدهند. مهمتر از آن، “سوسیالیسم پلاتفرم” استدلال میکند که شرکتهایی که خدمات پلاتفرمی را توسعه میدهند باید به طور کامل بازسازی شوند تا به جای سود سهامداران بتوانند برای بهینهسازی ارزش های اجتماعی کار کنند.
مولدون برای اجرای عملی نظریه خود، از ذائقه مورد علاقهاش در مورد سازمان سوسیالیستی استفاده میکند و از ایده تشکیل جهانی «انجمن دموکراتیک» حمایت میکند. البته این استراتژی مدیون متفکرانی مانند جورج داگلاس هوارد کول (۶) و سنت های سازمانی سوسیالیستی است. هماهنگی بر روی دستگاه عظیم و پیچیده فناوری جهانی نه از طریق برنامه ریزی مرکزی یا از طریق اشکال محاسبه الگوریتمی، بلکه از طریق پروسه های مدیریتی با اشکال غیرمتمرکز و یا تفویض شده به دست می آید. این تصمیمات نه تنها کارگران، بلکه «تولیدکنندگان، کاربران و جوامع محلی» را پوشش خواهند داد.
جایگزینی که کتاب برای اشکال مختلف سرمایه داری پلاتفرمی ارائه می کند، پیش بینی کنترل دموکراتیک زیرساخت های تکنولوژیکی های حیاتی از نظر سیاسی و اقتصادی است.
اینها نه تنها ستون فقرات مالکیت خصوصی بر اقتصاد دیجیتال (کابل های زیر دریا، مراکز داده ها)، بلکه مالکیت معنوی (نرم افزار) و دارایی های داده را نیز شامل می شود. نکته مهمی که لازم است زیرش خط کشیده شود این است که این منابع نه تنها باید به اشتراک گذاشته شوند و به طور گسترده در دسترس عموم قرار گیرند، بلکه باید به گونهای استفاده شوند که نابرابریها تحت تاثیر قرار گیرند و قدرت در پسا یا در مرحله نو استعماری تغییر شکل دهد. به جای تجزیه “الفابت” یا “متا” به تمام اجزای سازنده آنها، این خط فکری می پرسد که چگونه می توان آنها را به بنیادهای غیرانتفاعی تبدیل کرد. در چنین سناریویی، امکان ایجاد خواهد شد که درآمد اضافی به یک «سازمان ثروت دیجیتال جهانی» تعلق پیدا کند که فعالانه برای ارائه انواع خدمات با کیفیت بالا، بدون ردیابی یا تبلیغات تهاجمی کوشش میکند.
مولدون همچنین استدلال می کند که هدف نهایی باید بلند پروازانه تر از مبارزه برای ملی کردن شرکت های بزرگ پلاتفرم یا برای تبدیل گوگل یا آمازون به تعاونی های کارگری باشد. مولدون می پرسد: “البته که تقدیم الفابت به ۱۳۲۰۰۰ کارمندش برای آنها عالی خواهد بود، اما چه اتفاقی برای بقیه جامعه جهانی خواهد افتاد؟”. او معتقد است که به جای توزیع قدرت به نخبگان جدید، ما باید هدف بالاتری داشته باشیم، بلکه باید “مالکیت را دمکراتیک کنیم و مردم را برای مشارکت در ساختارهای جدید حکومتی توانمند کنیم.
آینده جایگزین
سوسیالیسم پلاتفرم بیش از اینکه برنامه ای برای رسیدن به آینده باشد، پروژه ای برای نشان دادن امکان پذیر بودن یک آینده جایگزین است. مولدون صریحاً بیان میکند که این کتاب در نظر دارد تا چشماندازی آرمانشهری ارائه دهد و سوسیالیسم را بهعنوان یک طرح دراز مدت و بالقوه ضد هژمونیک و برای نبردهای آینده علیه بسیاری از اشکال استثمار و تصاحبگری سرمایهداری دیجیتالیشده، چارچوببندی کند. این نوع نگاه نقش مهمی در هدایت گفتمان عمومی (و دانشگاهی) در مورد جایگزین های وضع موجود دارد.
اگرچه به نظر می رسد مولدون یک تازه وارد در مورد سیاست فناوری است، اما تعداد محققانی که کتاب او را می خوانند تشویق کننده بوده است. هم زمانی اینچنینی نمیتوانست بهتر از این باشد: دانشگاهیانی که قبلاً روی موضوعات نسبتاً محدودی در مورد پلاتفرمهای دیجیتال کار میکردند، به طور فزآیندهای به دنبال گسترش دیدگاههای خود در این زمینه هستند. این میتواند نتیجه تحقیقاتی باشد که باور دارد که اساساً مجموعهای از مدلهای کسبوکار، رژیمهای حاکمیتی و انگیزههای سیاسی-اقتصادی که فناوری را هدایت کرده و میکنند، شکست خورده محسوب می شوند. برای نزدیک شدن به اقتصاد پلاتفرمی به راههای جدید و حیاتی نیاز است و کتاب مولدون کمک خوبی در این مورد است.
با این حال، همانطور که مولدون مینویسد، «تصور زندگی برای همیشه در مریخ برای ما انسان ها آسانتر از تصور اعمال کنترل دموکراتیک معنادار بر پلاتفرمهای دیجیتال است».
این احتمالاً درست است حتی اگر فکر کنیم که “پاسخ به بسیاری از مشکلات صنعت فناوری این است که باید این شرکت های قدرتمند را تحت انضباط بیشتر و کنترل دموکراتیک قرار دهیم.” اکثر بوروکراتها و کارمندان منتخب در برلین و پاریس احتمالاً موافق خواهند بود ، زیرا معتقد هستند که دموکراسی انتخاباتی در حال افتادن در دستان اشرافیت فناوری خارجی غیرمسئول است. با این حال، تلاشهای نظارتی اخیر اتحادیه اروپا ارزش پلاتفرم ها را به طور قابل توجهی نه دموکراتیک و نه باز توزیع میکند.
انقلاب در تیک توک (۷) رخ نخواهد داد
چه خوب می شد اگر تنش ایجاد شده از «رئالیسم پلاتفرمی» مورد انتقاد مولدون فقط نتیجه شکست تخیل ما نبود؟ این کتاب مملو از مثالهایی است که نشان میدهد تا چه حد بزرگ ترین شرکتهای چند ملیتی فناوری در منطق و حیطه سرمایهداری مالیشده جهانی قرار گرفتهاند.
مشکل بزرگ در باز کردن گره های سلطه بر پلاتفرم ها، مشارکت صندوق های تامینی قدرتمند و موسسات مالی مانند بلک راک (۸) در ادامه و راستای رشد و سودآوری شرکت هایی مانند متا (فیس بوک سابق) و آمازون است.
این وابستگی های متقابل ساختاری اقتصادی به طرز شومی مقاومت خود را در مورد تغییرات ساختاری نشان می دهند. برای مثال، شاخص “استاندارد & پورز” (۹) پانصد شرکت بزرگ فهرست شده در بورس های نیویورک و شیکاگو را در نظر بگیرید. در سال ۲۰۲۱ نزدیک به ۲۷ درصد افزایش ارزش سهام داشت. تقریباً یک سوم این رشد به دلیل پنج شرکت مستقر در ایالات متحده است: اپل، مایکروسافت، گوگل، تسلا و انویدیا
همانطور که مولدون اشاره می کند، این شرکت ها مسئول ۶۰ درصد بازدهی خیره کننده در سال ۲۰۲۰بوده اند. به تبعیت از نظرات تاریخدان اقتصادی، آدام توز(۱۰) این رشد را می توان معیاری تقریبی از اوضاع سرمایه های مولد اقتصاد ایالات متحده دانست. اگر اینطور باشد، این اعداد نشان میدهند که این شرکتهای بزرگ نرمافزاری و سختافزاری به موتور رشد اقتصادی ایالات متحده (و به طور کلی سیستم سرمایهداری جهانی) تبدیل شدهاند.
در این زمینه، حتی آرمانگراترین متفکران در میان ما نیز به سختی میتوانند باور کنند که این منافع هرگز اجازه بدهند که این شرکتها به سازمانهای غیرانتفاعی یا جوامع سودمند اجتماعی تبدیل شوند. آیا سوسیالیسم پلاتفرم ، یا حداقل جنبه های اصلی آن، می تواند در فرماسیون سرمایه داری بوجود بیایند؟
به نظر می رسد مولدون اشکال خودگردانی معنادار توسط جامعه آنلاین و همچنین برخی از سیاست های محدودتر که بنظر می رسد که در دسترس هستند را ارائه می دهد. با این حال، دستیابی به دیدگاه گستردهتر، مستلزم سطوح دلسرد کننده ای از سرمایه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که تنها از طریق انجام یک تحول سیاسی گستردهتر قابل دستیابی است..
فعالان و سازمان دهندگان نباید اجازه دهند که تثبیت و رشد روز افزون فناوری تکنولوژیک بزرگ دیجیتالی (۱۱) توجه ها را از آن هدف فراگیر (سوسیالیسم پلاتفرمی) منحرف کند.
با این حال، شرکتهای فناوری و سرویسهای پلاتفرمی که زندگی روزمره ما را اداره میکنند، بهویژه اگر واقعاً در نظم فعلی نقش محور را پیدا کرده اند، به نظر میرسد بطور فزاینده ای مکانی مفید برای مقاومت هستند و شاید میتوانند کاتالیزوری برای تغییرات بلند مدت وگستردهتری باشند.
رابرت گوروا (۱۲) محققی است که با حاکمیت پلاتفری و دیگر چالش های سیاسی فراملی ناشی از سرمایه داری دیجیتالی سروکار دارد. او دانشجوی فوق دکترا در مرکز علوم اجتماعی (۱۳) برلین است. این مقاله در فصلنامه ژاکوبین آمریکا منتشر شده است
۱)business as usual
(۲Stakeholder capitalism
(۳ prodigal tech bros»
(۴ The hazy Web3)
)۵ Cryptographic Tokens)
(۶G.D.H
(۷ TikTok
(۸ BlackRock
(۹ Standard & Poor’s
(۱۰ Adam Tooze
(۱۱ Big Tech
(۱۲ Robert Gorwa
(۱۳ WZB