در همان اوائل آغاز تجاوز روسیە بە اوکراین، ‘گوترش’ دبیرکل سازمان ملل در تعبیری تراژیک از جنگی گفت کە طرف برندەای در آن وجود ندارد. او از همان ابتدا خواهان حل مسئلە از طریق مسالمت آمیز شد.
حال ‘ویکتور اوربان’ نخست وزیر مجارستان نیز از جملە آخرین افرادیست کە در مورد جنگ اوکراین اظهارداشتە کە این نبرد می تواند تا سال ۲۰۳۰، ادامە داشتە باشد. و این در کنار سخنان دبیرکل ناتو “ینس استولتنبرگ” کە از ناگزیری ادامە جنگ گفت.
اما اگر جنگ برندەای نداشتە باشد، و قرار است تا ۲۰۳۰ طول بکشد بیگمان بازندە دارد، و بازندە قبل از هر کس و هر کشوری خود اوکراین و مردم آن می باشد. در واقع جنگ اوکراین، حادثە تراژیکی است کە جهان را دگرگون کردە و می کند، اما درست بە مانند همە جنگهای بزرگ جهان، از جملە جنگ اول و دوم، بە حساب ویرانی و بازگشت همگان در کرە خاکی ما بە شرایطی کە در آن زندگی از هر لحاظ دشوارتر و چە بسا فاجعەبارتر و بیشتر خواهدشد.
در زمانی کە ما زندگی می کنیم، قرار نیست بە علت جنگ بلوکی فروبپاشد. دیگر نە امپراطوری عثمانی و اتریش ـ مجارستان وجود دارد کە در اثر پیروزی متفقین از هم بپاشد، و نە متحدینی متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن کە شکست آنها منجر بە ایجاد بلوک شرق شود. ما در جهانی زندگی می کنیم کە بعلت توازن اتمی هیچ کشور قدرتمند و یا بلوکی از هم نمی پاشد، اما کشور یا کشورهای کوچک و یا ضعیف می توانند بسیاری چیزها از دست بدهند، از جملە جغرافیای سیاسی آنها تغییر کند و طرفهای مستقیم و غیرمستقیم درگیر جنگ آن را میان خود بنوعی تقسیم کنند.در این جنگ قرار نیست دهها میلیون انسان کشتە و یا زخمی شوند، یا اینکە دهها کشور و هزاران شهر نابود و ویران گردد؛ نە، در این جنگ اما قرار است بعلت عدم پیروزی طرفی، چنان شرایطی در جهان ایجاد شود کە برزخی تر از هر زمان دیگری باشد.
جنگها اگرچە عقلانی بودەاند (در معنای حسابگری طرف یا طرفین درگیر جنگ)، اما همیشە غیرانسانی و غیر اخلاقی نیز بودەاند؛ اما جنگ کنونی و رقابت میان روسیە و غرب غیرانسانی تر و غیر اخلاقی تر از هر زمان دیگریست،… جنگی کە روسیە بعلت آغاز جنگ سهم بیشتری را نصیب خود می کند. در جنگی کە سایە احتمال برخورد اتمی و سلاحهای کشتار جمعی در بالاترین سطح خود وجود دارد، بی گمان صفت غیرانسانی ترین و غیراخلاقی ترین را همراە خود یدک می کشد.
پوتین کە بە نام منافع روسیە عمل می کند، با اعلام نگاە جدید خود بە جهان کە در آن با تسری دادن ناسیونالیسم خود بە پان ناسیونالیسم و طرح قیمومیت روسی زبانها در دیگر کشورهای پیرامون روسیە، عملا نشان داد کە آنچە سلاح ایدئولوژیک اوست همانا روسیە و مردم روس زبان اند و بس، و باقی جهان در سلسلە مراتب دیگر قرار می گیرند. نگاهی کە حزب کمونیست روسیە هم بدان آلودە است، و شاید در این مورد حتی پیشروتر از پوتین و شرکایش عمل می کند!
و در جهانی کە پان روسیسم با سلاح اتمی در هم می آمیزد، پان روسیسمی کە نمی تواند بلوکی عمل کردە و متحدینی برای خود دست و پا کند، چە غم انگیز است حسن بە ظاهر وطن پرستی ای کە نمی تواند مبنا برای یک عمل جهانی قرارگیرد. و آیا این نمی رساند کە اساسا در جهان کنونی ما دیگر نمی توان بر اساس تنها منافع یک کشور بە عمل سیاسی دست زد، و بە این وسیلە دنیا را درگیر خطرناکترین وضعیت موجود کرد؟
کسی نمی داند جنگ اوکراین چگونە پایان خواهدیافت، و اساسا چنین پیش بینی ای غیرممکن است. در دنیائی کە هیچ قدرت اتمی نمی تواند بر دیگری پیروز شود، جنگ بی معناترین کنش می تواند باشد، و درست از همین زاویە است کە گوترش از عدم پیروزی می گوید.
و جائی کە پیروزی نیست، فاجعە عمیق تر و گستردەتر از آنی خواهدبود کە می توان حدس زد و پیش بینی کرد. پیروزی می تواند بهرحال در زمانی نقطە پایانی بر کل روند بگذارد، اما در نبود آن، ظاهرا نقطە پایانی وجودندارد.
البتە زندگی و منطق آن بە ما می گوید کە هر پدیدەای در جهان آغازی و پایانی دارد، اما در مورد جنگ اوکراین باید گفت کە این آغاز و پایان در شکست همگان است.