من اولین بار آهنگ مرا ببوس را با صدای عارف شنیدم. نمی دانم چند ساله بودم اما همزمان با شنیدن آن، دانستم که این ترانه را یک سرهنگ توده ای مخالف شاه در شب اعدامش سروده است. بعدها فهمیدم که این اطلاعات دقیق نیست اند. خواننده اصلی این ترانه حسن گلنراقی و شاعرش حیدر رقابی بوده است. اما من و قطعا بسیاری دیگر، از طریق عارف، نا خواسته و ناخودآگاه با مو ضوعی ارتباط بر قرار کردیم؛ مخالفت سرهنگی با شاه، اعدام و ….
طبیعی بود، کسانیکه قبلا اجرای این ترانه با صدای گلنراقی را شنیده بودند اجرای عارف را ضعیفتر بشمارند. اما جذابیت و آوازه عارف پیام این ترانه که همانا مقاومت و پایداری درمقابل استبداد بود را در عصری دیگر و به نسلی دیگر انتقال داد.
برای نیروی ضد استبداد در تصنیف مرا ببوس انتقال پیام اولویت بود نه تکنیک و صدای خواننده.!! انتقال پیامی که در بسیج برعلیه استبداد در حد خود موثر بود.
در روزهای گذشته ترانه سرود « مرغ سحر» با صدای خانم گوگوش، اجرا و از شبکه پی ام سی و متعاقب آن در شبکه های اجتماعی پخش شده است. اجرائی که اظهار نظرهای متفاوتی را به دنبال داشته است . اظهار نظرهائی که در مواردی با انتقادات جدی به خانم گوگوش همراه بودهاند . اگر چه از نظر فن و تکنیک موسیقیائی می توان این اقدام را زیر ذرهبین کارشناسی برد، که این کار قطعا بر عهده کارشناسان فن است، اما آن جائی که اصل، همگانی کردن یک خواسته اجتماعی و انتقال یک پیام و مطالبه آحاد وسیع جامعه به گوشهای شنوا و “ناشنوا” است، نه تنها این اجرا اقدامی نیکو، بلکه قابل تقدیر است. امروز از کنج قفس در آمدن بلبل پر بسته و سر دادن آزادی نوع بشر را باید در جای جای میهنمان به بانگ چنگ حکایت کنیم. امروز شایسته است آزادیخواهی را به مد روز تبدیل کنیم؛ از خواست فقط روشنفکران و فعالین سیاسی و … به شعار و ترانه دخترکان سرخ لب و برنا پسران فوکلی فرا رویانیم.
اگر چه کم نبودهاند افرادی که سرود مرغ سحر را سرود شکست آرمانهای مشروطه می دانسته اند،اما امروز باید مروج این امید باشیم که تصنیف ساخته شده توسط مرتضی نی داوود براساس شعری از ملک الشعرا بهار که برای اولین بار بمناسبت هفتمین سال تاسیس روزنامه طنز«ناهید» در هفتم تیر سال ۱۳۰۶در باغ سهام الدوله با حضور تعدادی محدود اجرا شد، پس از نزدیک به ۹۰ سال برای مخاطبانی جدید بعنوان ترانه ای مطالباتی توسط صدها هزار و بلکه میلیونها انسان با ایمان به پیروزی فریاد خواهد شد. آری، آری باید باور کنیم مرغ سحر گوگوش دیگر ترانه شکست نیست، تصنیف پیروزی است. چشمها را باید شست و دانست برای بر شکستن این قفس و فراگیر کردن شعار آزادی نوع بشر قطعا گوگوش یکی از شرر بارترین آه ها را دارد!