هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین چهرههای تاریخ معاصر ایران در گذشت. چهرهای که در تمامی دوران تکیه به اریکه قدرت، در حفظ نظام جمهوری اسلامی ذرهای تردید از خود نشان نداد و نقشی مهم و بی بدیل در بسیاری از تصمیمگیریها و مواضع و عملکرد نظام بر عهده داشت؛ چه در دوران آغاز تحکیم رژیم در اردیبهشت ۱۳۵۹که با سخنرانی معروف خود در دانشگاه تبریز، “زنگ” آغاز تهاجم فرهنگی در دانشگاهها را به صدا درآورد؛ چه در دوران جنگ با عراق که از تصمیم گیرندگان اصلی پذیرش “جام زهر” بود و کشتار جمعی زندانیان سیاسی خاتمۀ آن دوران را رقم زد، چه در برکشیدن خامنه ای به مقام “رهبر”، و چه در دورانی که در کارنامه کشوری که او زمانی رئیس مجلس و بعد رییس جمهور آن بود، بیشترین کشتار و سرکوب دگراندیشان و مخالفان حکومت – در داخل و خارج از کشور، نقش بسته است. هنوز این گفته معروف او در باره علت دستگیری زندهیاد دکتر سحابی از اذهان پاک نشده است که گفت: “رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم”
این درست است که با گذشت زمان و تغییر شرایط، انسانها نیز تغییر میکنند. هاشمی استثنایی بر این قاعده نبود. اوج این تغییر در سخنان آخرین نماز جمعه به خطابت او بود که در دفاع از مردم معترض به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸ گفت: “… چطور میشود میلیونها نفر به خیابان بیایند و بگویند در انتخابات تقلب شده و به انتخابات تردید نکرد؟” پس از آن او مورد حملات شدیدی از جانب راست افراطی قرار گرفت و خانوادهاش نیز از این حملات بی نصیب نماند. قطعا انتظار ظهور “یک منتظری دیگر”، از هاشمی رفسنجانی، انتظاری بود سادهاندیشانه، اما ایستادگی او در برابر راست افراطی، تاکید او به اعتدال و دوری جستن از افراط، پشتیبانی قاطع او از روحانی در تمامی چالشهای بزرگ او از جمله در مورد برجام، تاثیرات غیر قابل انکاری را در عرصه سیاست معاصر در ایران بر جای گذاشت.
خبر درگذشت هاشمی رفسنجانی را می توان همچون لرزه ای دانست که با وقوعش در لحظه، اخبار و گزارشهای روز رسانههای عمومی و نیز مجازی فارسی زبان را به خود اختصاص داد. هر لرزهای را پس لرزههائی همراهی می کنند، در این مورد نیز بایستی انتظار پسلرزههایی را داشت که قطعا تاثیرات واضح و معینی را در صف بندیهای حکومتی به همراه خواهد داشت. روشن است که اکنون سیاست اعتدال در معرض حملات شدیدتری قرار خواهد گرفت. اما نخستین پس لرزه را می توان همین فردا، سه شنبه، در تشییع جنازۀ رفسنجانی انتظار داشت. این مراسم می تواند شکاف مردم و حاکمیت را، که رفسنجانی دورۀ پایانی حیات سیاسی اش را به تخفیف آن همت گماشته بود، به صورت تقابلی برای “مصادرۀ” رفسنجانی توسط حاکمیت از سوئی و مقابلۀ مردم با آن، بار دیگر آشکار کند.