هفته گذشته کوتاه از بحرانهای خودساخته اقتصادی حکومت اسلامی در ایران نوشتم. آنجا، فساد اقتصادی را یکی از بزرگترین چالشها، بحرانهای حکومت ایران برشمردهام.
واقعیت این است که پدیده فساد، پوشیده و یا آشکار؛ در هر جامعهای کم و بیش وجود دارد.
فساد به سوءاستفاده از قدرت برای سود شخصی و یا انحراف داراییهای همگانی برای استفاده خصوصی تعریف میشود. و از آنجایی که، معمولن؛ پشت درهای بسته انجام میشود، دیدن آن کار سادهای نیست. نوشتم معمولن که نه در همهی موارد و نه در همهی کشور ساده نباشد دیدن فساد و فاسد. در پارهای جوامع جامه بر تن ندارند فساد و فاسد. چشمپوشی از قانون و استفاده ابزاری از قانون، علت اصلی فساد، گسترش و لجامگسیختگی آن در هر کشوری است.
فساد در ایران چالشی دیرینه است. پیشتر بسیاری از ایرانیان قدرتهای خارجی را سرچشمه فساد در ایران میدانستند.
مثلن، در سده نوزدهم و آغاز سده بیستم میلادی، در دوران قاجار؛ ایرانیها فساد را محصول رقابت میان انگلیس و روسیه برای راهیابی به دربار سلطنتی و نزدیکی به حکومت و تاثیر بر حکومت میدانستند.
در دوران پهلویها هم مردم چنین میدانستند. اینبار، و به ویژه در دوره حکومت پهلوی دوم اما امریکا به جای انگلیس نشسته بود و روسیهای وجود نداشت.
و روزی، این مردم به خیابانها ریختند و دست از کار کشیدند تا پایان دهند به فساد و بزدایند نفوذ خارجی را و ایجاد کنند جامعهای برهنه از فساد و فاسد. و توانستند بهپایین بکشانند عاملان فساد را.
و حکومتی آمد بر سر کار با وعدههای اخلاقی. و درباری نماند تا در آن انگلیس، روسیه و امریکا نفوذ داشته باشد. فساد اما ماند.
یکی از آنانی که کوتاه پستر از انقلاب، داراییها، و آن خانهی کاخگونه را بهجا نهاد و به امریکا رفته بود، سه سال پستر به ایران بازگشت. برای بازپسگیری داراییهاش و راست و ریست کردن حساب و کتاباش. بهبهای یک میلیون تومن! ارزش دلار در آن سال بیست و هفت، بگوییم؛ سی تومان بود.
و فساد رشد کرد. گسترده شد به ظهور و عروج نوکیسههایی، که در جمع حکومتیان میگنجند؛ هم اشاره داشتم در آن نوشته.
یکی، که شرکتی داشت و کارهایی تاسیساتی میکرد؛ میگفت، روزی عدهای آمدند و گفتند، از سوی فلان کس آمدهاند. و از او خواستند که با آنها همکاری کند، شریک شود. و گفتند، پول و پروژه از آنان و اجرا از او. هر پروژه هم خواست، انگشت نهد، میگیرد. گرچه اندک جاهطلب بود آن یک، نپذیرفت اما. ترسید. شرکت را بست. و زنجانی نشد. سکته کرد و مرد.
هم در آنجا نوشتم از تحریمها. و نوشتم که دور زدن تحریمها، فسادآفرین است. و میدانیم، فساد، رشوه، بهبالا رفتن هزینهها در تولید و تجارت و در نتیجه به افزایش بهای عرضه و نرخ تورم میانجامد.
در آن نوشته اما از نقش بنگاههای اقتصادی زیر مجموعه ستاد اجرایی ننوشتم که در حوصلهی آن نوشته نبود.
شرکتی هست در ایران به نام دیجیکالا. تجارت آنلاین میکند. و خواب آمازون شدن ایران میدید. پستر چند ماه کش و قوس، شرکت “حرکت اول”، یکی از شرکتهای زیرمجموعههای ستاد اجرایی فرمان امام؛ چهل درسد از سهام این شرکت، دیجیکالا؛ را خرید.
بیبیسی فارسی گزارشی دارد از این معامله، واگذاری.