با شروع بمباران هوایی غزه توسط نیروهای اسرائیلی که پس از واقعه ۷ اکتبر اتفاق افتاد و پس از آنکه نیروهای زمینی اسرائیل وارد غزه شدند اصطلاح نسل کشی روز به روز بیشتر به کار رفته و ارتش اسرائیل و شخص نخست وزیر آن به عنوان عوامل نسل کشی معرفی شدهاند.
این عبارت به خصوص از بهار گذشته بیشتر بر سر زبانها افتاده است.《بلی این یک نسل کشی است》این عبارت را “آموس گولدبرگ”تاریخ دان برجسته اسرائیلی در یک مقاله در بهار امسال نوشت.(۱)در حال حاضر این نظر اکثر کارشناسان و سازمانها مدنی’ است که اسرائیل نسبت به ساکنین فلسطین نسل کشی اعمال کرده است.
عفو بینالملل که بزرگترین سازمان حقوق بشری است هفته گذشته به این نتیجه رسیده است.(۲)
این نتیجه برسی گروههای مستقلی است که طی یک گزارش ۳۰۰ صفحه ای ارائه داده اند ۰همان منبع(۲) این روزها کلمه نسل کشی بیشتر و بیشتر عنوان می شود.
هدف این یادداشت ارائه تعریفی از عبارت نسل کشی و تفاوت آن با جنایات دیگر است.
نسل کشی به چه معناست و از چه زمانی وارد نظام حقوق بین الملل شده؟نمونه های تاریخی آن کدامند؟
نسلکشی (Genocide) به معنای نابودی عمدی یک گروه قومی، ملی، نژادی یا مذهبی است. این واژه برای نخستین بار توسط حقوقدان لهستانی، رافائل لمکین، در سال ۱۹۴۴ ابداع شد و بعدها در کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ بهطور رسمی تعریف شد. نسلکشی شامل اعمالی است که با هدف نابودی کامل یا جزئی یک گروه خاص انجام میشود، از جمله:
۱. کشتار اعضای گروه.
۲. ایجاد شرایط غیرقابلتحمل برای زندگی گروه (مانند گرسنگی یا محرومیت سیستماتیک).
۳. جلوگیری عمدی از زاد و ولد در گروه.
۴. انتقال اجباری کودکان گروه به گروهی دیگر.
چرا هر جنایت حکومتی نسلکشی محسوب نمیشود؟
هر جنایتی که توسط حکومتها رخ میدهد، نسلکشی به حساب نمیآید، زیرا:
۱. الزام به نیت خاص: نسلکشی نیازمند وجود نیت خاص (Intent) برای نابودی یک گروه خاص بر اساس قومیت، نژاد، مذهب یا ملیت است. اگر جنایات به دلایل دیگر (مانند سرکوب سیاسی، اقتصادی یا ایدئولوژیک) انجام شوند، به عنوان نسلکشی شناخته نمیشوند.
۲. محدودیت در تعریف گروه هدف: در نسلکشی تنها گروههایی که بر اساس معیارهای قومی، نژادی، مذهبی یا ملی تعریف میشوند، مشمول تعریف میگردند. مثلاً اگر یک حکومت صرفاً مخالفان سیاسی خود را سرکوب کند، این جنایت ممکن است بهعنوان جنایت علیه بشریت یا جنایات جنگی دستهبندی شود، اما نسلکشی محسوب نمیشود.
۳. مفهوم نابودی کامل یا جزئی: نسلکشی زمانی مطرح میشود که هدف نابودی کامل یا بخشی از یک گروه باشد. اگر هدف تنها اعمال کنترل یا سرکوب باشد، این عمل به عنوان نسلکشی شناخته نمیشود.
۴. بررسی و اثبات حقوقی: اثبات نسلکشی نیازمند شواهد قاطع برای تأیید نیت و هدف نابودی است. بسیاری از جنایات حکومتی ممکن است بیرحمانه و گسترده باشند، اما شواهد کافی برای اثبات نیت نسلکشی وجود نداشته باشد.
جنایات دیگر حکومتها
در کنار نسلکشی، برخی دیگر از جنایات نیز وجود دارند که در سطح بینالمللی محکوم میشوند، از جمله:
جنایات علیه بشریت: شامل کشتار، شکنجه، بردهداری، یا تبعید گسترده علیه مردم، بدون نیاز به هدف نابودی کامل گروه.
جنایات جنگی: تخلفات جدی از قوانین جنگی.
سرکوب سیاسی و کشتار مخالفان: این جنایات ممکن است در داخل کشور رخ دهند و شامل پاکسازی یا سرکوب مخالفان سیاسی باشند.
بزرگترین نمونه های تاریخی نسلکشی از آغاز قرن بیستم تا کنون؛
نسل کشی آلمانها در نامیبیا(۱۸۹۵-۱۹۱۵)
نسلکشی ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی (۱۹۱۵-۱۹۱۷).
هولوکاست (قتلعام یهودیان و گروههای دیگر توسط نازیها در جنگ جهانی دوم).
نسل کشی در کامبوج(۱۹۷۸)
نسلکشی رواندا (۱۹۹۴) علیه قوم توتسی.
نسلکشی در بوسنی (۱۹۹۲-۱۹۹۵) علیه مسلمانان بوسنیایی.
بنابراین، استفاده از اصطلاح نسلکشی مستلزم دقت زیادی است و نمیتوان به هر جنایت حکومتی این برچسب را زد، مگر آنکه معیارهای مشخص حقوقی و بینالمللی آن اثبات شود.