دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۸

دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۸

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!
بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جرکو باکوتین
نویسنده: جرکو باکوتین
سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیت‌پذیری...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!
به‌جاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علی‌العموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبان‌های گوناگون در...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
زمستان
بیدارم مکن, با قلبِ سردم, در کنار ستاره ها, خاموش بخواب می روم, ستاره سرخی از میان کهکشانها, خطی بر آسمان انداخت, پایان زمستان نزدیک است,
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان-ا
نویسنده: رحمان-ا
روایتگری بس است ، باید راهی جست
فرض کنیم تمامی مطالب مطرح‌شده در نوشته‌ی آقای بهزاد کریمی با عنوان «در مونیخ چه گذشت»، که در سایت به پیش متعلق به حزب چپ ایران منتشر شده، با تمام...
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
زنان خانه‌دار و کارگران؛ در صدر آمار خودکشی در ایران
ایران با بحران عمیق روانی، اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو است که یکی از پیامدهای نگران‌کننده آن، افزایش نرخ خودکشی است. زنان خانه‌دار، کارگران، دانش‌آموزان و دانشجویان بیشترین آسیب‌پذیری را در...
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
افراد ایلان ماسک نمی دانستند واقعا به چه کسانی شلیک می کنند
با این حال، تلاش‌های فشرده برای بازگرداندن کارکنان NNSA نشان می‌دهد که دولت ترامپ واقعاً افرادعالیرتبه دارای تخصص های مهم را اخراج کرده است. اولریش کون، کارشناس کنترل تسلیحات در مؤسسه تحقیقات صلح...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده:  الیور ایمهوف -  برگردان رضا کاویانی
نویسنده:  الیور ایمهوف -  برگردان رضا کاویانی

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!

بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام از طریق رشوه دارند. حمایت عمومی از جنگ دقیقاً در میان طبقه متوسط ​​حرفه ای و در جامعه به اصطلاح مدنی قوی ترین است. یک جامعه شناس اوکراینی، محقق موسسه مطالعات اروپای شرقی دانشگاه آزاد برلین، می گوید: این طبقه از امتیازات مختلفی برخوردار است.

 ۲۰/۰۲/۲۰۲۵ به نقل از پرتال نووستی[i]

برگردان از انگلیسی به فارسی: گودرز اقتداری

عکس از (Wiebe Kiestra)

ولودیمیر ایشچنکو، پژوهشگر برجسته چپ اوکراین، جامعه شناس و محقق در موسسه مطالعات اروپای شرقی در دانشگاه آزاد برلین است. او با جنبش های اجتماعی، انقلاب ها، راست افراطی و چپ افراطی در اوکراین سروکار دارد. انتشارات ورسو سال گذشته کتاب او «به سوی پرتگاه: اوکراین از میدان تا جنگ» را منتشر کرد.

نگرش شهروندان اوکراینی نسبت به مذاکرات آمریکا و روسیه و توافق صلح احتمالی چیست؟

هیچ تحقیقی در مورد روحیه اوکراینی ها نسبت به آخرین رویدادها وجود ندارد و بدون داده های جدید نمیتوانم حدسی بزنم. اما در نظرسنجی های قبلی، افزایش آشکاری در حمایت از مذاکرات وجود داشت، و یک نظرسنجی پاییزی نیز حاکی از حمایت اکثریت از مصالحه در مورد قلمرو در صورتی که اوکراین تضمین های امنیتی محکمی – عضویت در ناتو یا معادل آن، دریافت کند وجود داشت.

ایالات متحده و ترامپ هیچ حمایتی از ناتو نمی کنند. رهبران اروپایی در حال مذاکره هستند که آیا مایل به اعزام نیروهای حافظ صلح به اوکرائین هستند یا خیر، که این نیز تضمینی به نظر نمی رسد. ما می توانیم فرض کنیم که بسیاری از اوکراینی ها نمی خواهند جنگ را ادامه دهند، اما سوال این است که آنها در پاسخ آماده پذیرش چه چیزی هستند. به نظر می رسد پیشنهاد ترامپ برای تصاحب منابع معدنی اوکراین یک ترتیبات استعماری آشکار است. تعداد زیادی از شهروندان کشور نیز از آن حمایت نمی کنند، اما اگر این معامله حمایت مستمر از اوکراین را شامل می شد، ممکن بود نظرات متفاوت باشد.

درست قبل از شروع تهاجم، شما نوشتید که اوکراین نباید در موقعیتی قرار گیرد که قدرت های بزرگ در مورد آن تصمیم بگیرند، اما این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد؟

من استدلال کردم که اوکراین باید سیاست فراگیر و مستقل‌تری را دنبال کند و به دنبال راه‌حل‌هایی باشد که به عناصر اساسی درگیری بپردازد. من به توافقات مینسک فکر می کنم که فقط یک توافق صلح برای جنگ در دونباس نبود، بلکه ابزاری برای تضمین بی طرفی اوکراین بود. آنها همچنین می توانند شرایط را برای یک پروژه ملت سازی فراگیر و متکثر که میراث اوکراین شوروی را در بر می گیرد، ایجاد کنند.

در غیر این صورت، همانطور که گفتم، ممکن است اوکراین از “فرصت مشارکت در تصمیم گیری در مورد آینده خود محروم شود، در حالی که تصمیمات از طرف او توسط قدرت های خارجی اتخاذ می شود.” پس از شروع تهاجم و پس از اینکه طرح تهاجم اولیه به سرعت شکست خورد، استدلال فوق ممکن است ساده لوحانه یا حتی کاملاً اشتباه به نظر برسد. حالا آن تز دارد عملی می شود. به نظر می رسد دقیقاً همان چیزی که من درباره آن هشدار دادم در حال حاضر در عربستان سعودی اتفاق می افتد – سرنوشت ما توسط قدرت های بزرگ تعیین می شود.

پس از شروع تجاوز، شما اعلام کردید که اوکراینی ها در مقاومت در برابر روسیه متحد هستند، اما چگونه هیچ پروژه مثبتی آنها را متحد نمی کند؟

اتحاد احساسی و بسیار موقتی بود و بر اساس هیچ پروژه مثبتی جز امیدواری به یک پیروزی سریع استوار نبود. این وحدت نه چندان با تهاجم به وجود آمد، بلکه با این واقعیت که به سرعت مشخص شد که طرح اولیه شکست خورده است. اگر روس‌ها موفق می‌شدند دولت کی‌یف را برکنار کنند، اوکراینی‌ها بسیار بیشتر از هم جدا می‌شدند. پس از اینکه مردم دیدند که انتظارات برای پیروزی سریع بر روسیه بیهوده بود –عمدتاً پس از شکست ضد حمله اوکراین در سال ۲۰۲۳، نشانه های زیادی از چندپارگی اجتماعی و سیاسی در میان اوکراینی ها ظاهر شد.

ما با شهروندانی از طبقات مختلف مصاحبه های عمیق انجام می دهیم. همه خود را اوکراینی می دانند، اما انتظارات بسیار متفاوتی دارند. بسیاری به شدت به شرایط بدبین و بیگانه هستند. اگر می توانستند کشور را ترک می کردند چون به آینده آن اعتقادی ندارند. حتی فعالین حقوق بشری، داوطلبانی که کمک های بشردوستانه را توزیع می کنند، به دولت اعتماد ندارند. برخی آن را کشور خود نمی دانند و بسیاری حتی جنگ را به عنوان کشور خود تجربه نمی کنند. این نتیجه سیاست هایی است که پس از تهاجم و همچنین قبل از آن اجرا شد. این نتیجه بحران اساسی مشروعیت دولت و نخبگان اوکراین است که اوکراین با اکثر کشورهای دیگر پس از فروپاشی شوروی مشترک است، این اشتراک حتی در شرایط تهدید وجودی نیز تغییر نکرده است. بدبینی و انتقاد گسترده است، به عنوان مثال، تصور فساد بسیار بدتر از قبل از جنگ شده است.

زلنسکی در شرایط سخت

در تحلیل پرتال الجزیره، شما اشاره می کنید که شکست در جبهه نتیجه تنش های اجتماعی و اقتصادی است. بسیاری از شهروندان بر این باورند که دولت توسط نخبگان غارتگر که عمدتاً به سود علاقه مند هستند اداره می شود، در حالی که دولت چیزی به مردم ارائه نمی دهد و بار جنگ به طور مساوی توزیع نمی شود. به همین دلیل است که بسیاری از مردم مشروب می نوشند.

بسیج یا فرار از خدمت؟ بر اساس تحقیقات، ۵۲ درصد از اوکراینی ها بسیج را رد می کنند، در حالی که تنها ۳۲ درصد آشکارا از آن حمایت می کنند.

بار جنگ عمدتاً بر دوش جمعیت فقیر روستایی و کارگران است چرا که بسیج آنها آسان تر است، زیرا پنهان شدن برای آنها سخت تر است، یعنی بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از پیوستن به ارتش از طریق رشوه دارند. دیدگاه های آنها کمتر در معرض دید عموم است. حمایت عمومی از جنگ دقیقاً در میان طبقه متوسط ​​حرفه ای و در جامعه به اصطلاح مدنی قوی ترین است. این کلاس از امتیازات مختلفی برخوردار است. به عنوان مثال، کارکنان ۱۳۳ سازمان غیردولتی که از غرب تامین مالی می شدند، از خدمت معاف شدند. کشورهای در حال جنگ معمولاً دستگاه دیوانی خود را تقویت می کنند، منابع را ملی می کنند و مالیات ها را افزایش می دهند.

اوکراین برعکس عمل کرد. مالیات ها بسیار دیر و در حد متوسط ​​افزایش یافت. تناقض این است که بسیاری از شهروندان مایل به اهدای پول به ابتکارات خصوصی هستند که تجهیزات نظامی را خریداری می کنند، اما آنها نمی خواهند مالیات بیشتری بپردازند و این به این دلیل است که به دولت اعتماد ندارند. یکی از مظاهر این جو بی اعتمادی و بیگانگی پرهیز از بسیج و خدمت است. شهروندان نمی خواهند جان خود را فدای دولتی کنند که در طول سه دهه بحران پس از فروپاشی شوروی از وظایف روزانه خود کناره گیری کرده و همه وعده های رفاه، امنیت و بقای اساسی را زیر پا گذاشته است. همچنین، افزایش اجبار دولتی در اجرای خدمت سربازی، مشروعیت آن را بیشتر تضعیف می کند.

طبق قانون در زمان جنگ نمی توان انتخابات برگزار کرد، اما اکنون نه تنها روسیه، بلکه آمریکا نیز بر این موضوع فشار وارد می کند. بازگشت به سیاست برای اوکراین و همچنین برای رئیس جمهور ولدیمیر زلنسکی چه معنایی دارد؟

این اساسا به نتیجه مذاکرات بستگی دارد. اگر ترامپ و پوتین موفق به انعقاد و تحمیل یک توافق شوند، این خبر بدی برای زلنسکی خواهد بود. اگر آنها شکست بخورند، او می تواند به ایفای نقش رهبر جنگ ادامه دهد، حتی اگر این به معنای ادامه تخریب باشد. این احتمال وجود دارد که این توافق شامل اجرای انتخابات نیز بشود. زلنسکی به تازگی تحریم‌هایی را اعمال کرده و دارایی‌های یکی از مخالفان خود، پترو پوروشنکو، رئیس‌جمهور سابق، را که بسیاری از اوکراینی‌ها او را رهبر اپوزیسیون می‌دانند، مسدود کرده است، اگرچه او احتمالاً در انتخابات زلنسکی را شکست نمی‌داد. گمانه زنی های زیادی در مورد نامزدی فرمانده سابق ارتش والری زالوژنی وجود دارد. او در مورد جاه طلبی های سیاسی خود سکوت می کند، اما طبق تحقیقات او محبوب ترین فرد است و احتمالاً شانس زیادی خواهد داشت.

زلنسکی نتوانسته یک رژیم تحت کنترل شده قوی بسازد. حتی نمایندگان حزب خودش در شورای عالی همیشه آنطور که او می خواست رای نمی دهند. بحث مشروعیت نیز مطرح است. همانطور که انتظار می رفت، تهاجم روسیه شهروندان را به دور رهبری جمع کرد و در سال اول جنگ، بیش از ۸۰ درصد از شهروندان از او حمایت کردند. اکنون اعتماد به او به ۴۰ تا ۵۰ درصد کاهش یافته است و بر اساس نظرسنجی های پاییزی، تنها ۱۶ درصد از شهروندان به او رای می دهند که برای رهبر کشوری که در حال جنگ است خوب به نظر نمی رسد. زلنسکی در وضعیت نسبتاً سختی قرار دارد. در ماه های آینده خیلی چیزها تصمیم گیری خواهد شد. اگر مذاکرات موفقیت آمیز باشد، ممکن است دوباره انتخاب شود. برخی به او توصیه کردند که کاندید نشود، بلکه از سیاست کناره گیری کند تا از او به عنوان یک رهبر جنگ یاد شود.

پیروزی احتمالی زالوژنی یا پوروشنکو چه چیزی را تغییر می دهد؟

زالوژنی هنوز علناً از چیزی حمایت نمی کند. او احتمالاً یک رهبر محبوب با ارتباطات خوب در ارتش خواهد بود که به او قدرت نهادی می‌دهد. در گذشته، او با ناسیونالیست‌ها معاشقه می‌کرد، به‌عنوان مثال، با پرتره استپان باندرا (رهبر جنبش ملی‌گرای افراطی اوکرایین از جنگ جهانی دوم)، عکس می‌گرفت. اما این کاملاً عادی است، بنابراین نتیجه گیری بر اساس آن دشوار است.

ولی پوروشنکو یک فرصت طلب کامل است که اغلب دیدگاه های خود را تغییر می دهد. اگر زلنسکی با توافق صلح موافقت کند، احتمالا به آن حمله خواهد کرد و ادعا می کند که این توافق بد است. اگر جنگ ادامه یابد، پوروشنکو به عنوان نامزد صلح مطرح خواهد شد. ظهور یک رهبر پوپولیست ممکن است، اما در حال حاضر کسی را نمی‌بینیم که چیزی متفاوت ارائه دهد. بخشی از طیف سیاسی تحت تأثیر سرکوب و ممنوعیت قرار گرفته یا مانند ویکتور مدودچوک با روسیه همسو شده است و یا همچون  برخی از افراد با نفوذ عمومی دیگر کشور را ترک کرده‌اند.

در غرب، جنگ به عنوان یک درگیری بین دموکراسی اوکراین و استبداد روسیه تلقی می شد، اما در اوکراین تعدادی از احزاب که به عنوان “طرفدار روسیه” برچسب خورده بودند، ممنوع شدند، در حالی که سانسور رسانه ای گسترده است. تمایلات استبدادی تا چه اندازه وجود دارد؟

این ایده که جنگ یک کشور را دموکراتیک می کند جالب و غیرواقعی است. این تفاسیر اغلب بر جامعه مدنی پر جنب و جوش، مقاوم و با شور و شوق تأکید می کند. که بعد از سال اول جنگ ناپدید شد. سانسور و سرکوب باقی ماند و تشدید شد. تعداد پرونده های جنایی براساس مواد “سیاسی” در قانون مانند همکاری با دشمن، خیانت، توجیه تجاوز روسیه یا مواردی که در رابطه با کمونیزاسیون هستند بسیار زیاد است، اگر به آن در رابطه با جمعیت کوچکتر اوکراین نگاه کنیم، بطور نسبی بیشتر از تعداد موارد آزار و شکنجه سیاسی در روسیه است.

اتفاق افتاده است که سازمان امنیت دولتی حتی مردم را به دلیل نظراتی که در گفتگوهای خصوصی، تلفنی یا با بستگان بیان می شود، تحت تعقیب قرار می دهد. برخی معتقدند که کشوری که در حال جنگ است حق دارد مخالفان خود را مورد پی‌گرد قرار دهد. تعداد این موارد نشان می دهد که رد دولت یک موضع اکثریت نیست، اما وجود دارد و تعداد آنها نیز ناچیز نیست. زلنسکی رهبر مخالفان را تحریم کرد، چیزی که نباید در دموکراسی ها اتفاق بیفتد. مشخص نیست که آیا تحریم ها علیه پوروشنکو، رهبر اپوزیسیون ملی گرا، بر امنیت کشور تأثیری دارد یا خیر.

زالوژنی از سمت فرماندهی ارتش برکنار شد و به عنوان سفیر به بریتانیای کبیر فرستاده شد، اگرچه به خوبی انگلیسی صحبت نمی کرد. حدس زده می شد که زلنسکی این کار را به دلیل محبوبیت زالوژنی انجام داده است. این ربطی به دموکراسی یا نیازهای ارتش ندارد، بلکه به منظور حذف رقبای سیاسی انجام شده است. بسیاری از رهبران بزرگترین حزب ممنوعه، پلتفرم اپوزیسیون برای زندگی، بسیار به زلنسکی وفادار شده‌اند، زیرا که با باج‌گیری کرسی‌های خود در پارلمان را از دست داده و به عنوان خائنان طرفدار روسیه محاکمه شدند.

باندریزه کردن اوکراین

الیگارش قدرتمند ایهور کولومایسکی در سال ۲۰۲۳ دستگیر شد. نقش الیگارش امروز چیست و جنگ چگونه بر روابط طبقاتی تأثیر گذاشت؟

زلنسکی اخیراً چندین الیگارش دیگر را تحریم کرده است. حدس زده می شود که این می تواند در مورد کنترل منابع باشد تا بعدا به عنوان بخشی از توافق با ایالات متحده به ترامپ پیشنهاد شود. الیگارشی ها در اثر جنگ ضعیف شدند. من اغلب به این نکته اشاره می کنم که جنگ در واقع حول محور منافع سرمایه داران سیاسی به نمایندگی از روسیه به راه افتاده است، در حالی که از طرف دیگر طبقات متوسط ​​حرفه ای در یک جامعه مدنی طرفدار غرب و در اتحاد با سرمایه فراملی سازماندهی شده اند. اما همچنین به دلیل وابستگی اوکراین به سلاح های خارجی، پول و بسیاری چیزهای دیگر، این بلوک آشکارا تقویت شده است.

تأثیر راست افراطی اوکراین بر جامعه و دولت اغلب برجسته می شود. چگونه آن را ارزیابی می کنید؟

راست افراطی آنقدر عادی شده است که واکنش ها به آن عمدتاً از طرف محافل چپ طرفدار روسیه یا غرب دیده میشود. سلام ناسیونالیستی رادیکال در ارتش نهادینه شده است. مدیر سابق انستیتوی حافظه ملی اوکراین، ولدیمیر ویاتروویچ، نقشی کلیدی در برداشتن محدودیت ها و تجلیل از باندریت ها ایفا کرد و اخیراً اظهار داشت که از باندریزه کردن اوکراین راضی است. مشروعیت و قدرت تشکیلات نظامی افراطی آزوف که به عنوان یک گردان آغاز شد و به دو تیپ تبدیل شد، افزایش یافته است و اکنون دارای سه سپاه خواهد بود.

ما در مورد ده ها هزار سرباز تحت فرماندهی راستگرایان افراطی مانند آندریا بیلکی صحبت می کنیم. کهنه سربازان آنها می توانند به هسته اصلی یک حزب سیاسی مهم تبدیل شوند. آزوف با راست افراطی در کشورهای اروپای غربی و شرقی مرتبط است. آنها با آلترناتیو برای آلمان همکاری نمی کنند زیرا به روسیه متمایل است، اما با WEG III  مرتبط هستند که سازمانی بسیار افراطی تر از AfDاست، و همچنین با کیس پوند ایتالیا. این مشکل بین المللی بالقوه یکی دیگر از پیامدهای تاریک این جنگ است.

آیا سازمان های چپ وجود دارد؟

چپ بسیار ضعیف است و به معنای سیاسی وجود ندارد. بزرگترین سازمان جناح چپ، حزب کمونیست، از روسیه حمایت می کرد و در سرزمین های اشغال شده قوی ترین بود. در منطقه تحت کنترل دولت اوکراین، اعضای آن امکان اقدام عمومی ندارند و بیشتر آنها افراد مسن هستند. گروه های کوچک چپ جدید از اوکراین حمایت کردند و به ارتش پیوستند، اما آنها واحد سیاسی خود را سازماندهی نکردند. ما در مورد شاید چند صد نفر در کل کشور صحبت می کنیم که تأثیر قابل توجهی ندارند.

همچنین گروه‌های غیرقانونی از فعالان وجود دارند که از فراریان سرباز حمایت می‌کنند وعلیه بسیج خدمت فعال می‌شوند. برخی در اینترنت مخاطب خاصی دارند. برخی از آنها توسط سرویس امنیتی دستگیر شدند. ابتکارات مختلفی در خارج از کشور نیز وجود دارد. در آلمان اتحاد چپ پس از شوروی وجود دارد که از پناهندگان حمایت می کند و چپ های ضد جنگ روسیه و اوکراین و همچنین کسانی را که از دیگر کشورهای پس از شوروی هستند گرد هم می آورد.

در مقدمه کتاب با عنوان «اوکراینی اشتباه» بیان می‌کنید که حتی قبل از جنگ هم در جهان‌بینی فکری مسلط نبودید و به دلیل اینکه میراث شخصی و اجتماعی شوروی را رد نمی‌کردید و از لیبرال‌های ناسیونالیستی حمایت نمی‌کردید که پیوستن به غرب برای آنها به معنای ورود «سرمایه‌داری واقعی» و پیوستن به جهان «شرور» است.

در اوکراین امروزی چقدر فضا برای نماهای مختلف وجود دارد؟

فضا حتی در خارج از اوکراین بسیار محدود است. پس از انتشار مقاله “صداهای اوکراینی” که در آن به طور انتقادی درباره به اصطلاح استعمار زدایی از اوکراین و سیاست های هویت ملی نوشتم، از حمایت زیادی برخوردار شدم، اما حملات زیادی را نیز تجربه کردم. اگر با گفتمان غربگرای ناسیونالیست مخالف هستید، نه آنقدر “خائن ملی” بلکه بیشتر یک خائن طبقاتی هستید – خائن به طبقه خودتان.

مارتا هاوریشکو ، مورخ ، که در مورد راست افراطی می نویسد، تهدیدهای بسیار جدی از سوی افراط گرایان اوکراینی و روسی دریافت می کند. همکارانش به جای دفاع از او، به عنوان یک خائن به او حمله می کنند. بنابراین، بسیاری از روشنفکران منتقد از صحبت علنی می ترسند.

میراث شوروی و روسیه

قبل از جنگ، اوکراین کشوری کثرت گرا بود که نیمی از جمعیت آن روسی یا منحصراً روسی صحبت می کردند. اگرچه اکثریت خود را با اوکراین هماهنگ کردند، امروزه استفاده از زبان روسی بسیار محدود است. انتشار کتاب و اجرای عمومی اشعار به زبان روسی ممنوع است و برخی از دانشگاه ها صحبت به زبان روسی را حتی در مکالمات خصوصی ممنوع کرده اند.

چشم انداز جمعیت روسی زبان در قلمرو تحت کنترل دولت چیست؟

هنوز در اوکراین بحث‌هایی در مورد اینکه آیا این کشور باید تا حدی به روی میراث شوروی و روسیه باز باشد یا خیر ادامه دارد. انتقاداتی به قانون در مورد کمونیزاسیون، محدودیت در استفاده عمومی از زبان روسی و حذف نمادهای فرهنگ روسیه وجود دارد. امروزه در اوکراین هیچ مدرسه ای وجود ندارد که در آن زبان و ادبیات روسی تدریس شود، حتی در شهرهایی که اکثریت کودکان به زبان مادری خود روسی صحبت می کنند. توجیه این موضوع با نگرانی برای امنیت کشور دشوار است، اما با ایده های همسان سازی قومی مطابقت دارد.

برخی از شخصیت‌های عمومی مانند اولکسی آرستویچ و یا شهردار اودسا گنادی تروخانوف، علیه همسان‌سازی عمومی صحبت می‌کنند. اگر قرار بود فضای سیاسی مسالمت آمیزتری ایجاد شود، بخشی از نخبگان اوکراینی می توانستند به نظرات آنها بپیوندند. حدس زدن دشوار است، اما مطمئناً شکاف بزرگی بین دیدگاه‌های بخشی از مردم که آن را مخفیانه نزد خود حفظ می‌کنند و دیدگاه‌هایی که بر عموم مردم مسلط هستند وجود دارد. در مصاحبه‌هایی که انجام دادیم، بسیاری از مردم منتقد وجود دارند که می‌گویند از ترس طرد شدن یا سرکوب رسمی فقط می‌توانند مسائل سیاسی را با حلقه درونی خود در میان بگذارند.

آیا می توانید این تز را روشن کنید که ریشه این جنگ در بی کفایتی و منافع طبقه حاکم سرمایه داران سیاسی نهفته است؟

تزهای غالب می گویند که پوتین شیفته تاریخ یا مخالفت غیرمنطقی با ناتو شده است. اما در تبیین جدی جنگ باید منافع مادی و ساختارهای حاکم در نظر گرفته شود. تز من این است که این اساساً یک درگیری طبقاتی پس از دوران شوروی است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گروه غالب در طبقه حاکم به سرمایه داران سیاسی تبدیل شدند که مزیت رقابتی اصلی آنها دسترسی به امتیازات و منابع دولتی بود.

اما آنها به اندازه کافی در اقتصاد داخلی سرمایه گذاری نکردند و نتوانستند یک طبقه متوسط ​​وفادار بسازند. طبقات متوسط ​​حرفه ای به ادغام غربی و سرمایه فراملی علاقه پیدا کردند که فرصت های شغلی را از سازمان های غیردولتی به شرکت ها ارائه می کرد. آن بخش از جامعه با جناح لیبرال فراملیتی طبقه حاکم جهانی، در مقابل جناح محافظه کار، که ترامپ اکنون مظهر آن است، در ارتباط است.

سرمایه داران سیاسی اساساً علاقه مند به حفظ کنترل بر دولت هستند. آن‌ها نمی‌خواهند به خود اجازه دهند که توسط سرمایه‌های فراملی تحت فشار قرار گیرند، همانطور که در کشورهای اروپای شرقی اتفاق افتاد، جایی که هیچ بازیگر محلی قوی ظاهر نشد، بلکه این اقتصادها عمدتاً توسط شرکت‌های غربی تسخیر شد.

پروژه های ادغام غربی و تمرکز آنها بر مبارزه با فساد به معنای شکست طبقه حاکم محلی است تا فضا را برای سرمایه های فراملی باز کند. زلنسکی اکنون منابع طبیعی کولومایسکی را می گیرد تا آنها را به شرکت های آمریکایی تحویل دهد. الیگارش های پس از شوروی تنها به صورت فردی و فرصت طلبانه – با خرید ویلا یا قایق تفریحی – می توانستند در طبقه حاکم جهانی «ادغام» شوند. آنها در فضای پس از شوروی هرگز به صورت دسته جمعی، به عنوان یک بلوک سازمان یافته در یک کشور مستقل در حاکمیت جهانی ادغام نشدند.

طرح پوتین این بود که روسیه از طریق پروژه اتحادیه اوراسیا (EAU) به یک مرکز مستقل انباشت سرمایه داری تبدیل شود و بخش های مهمی از اقتصاد شوروی، در درجه اول اوکراین را با زیرساخت های انرژی و صنایع نظامی و هوافضا و غیره ادغام کند. بدون اوکراین، اتحادیه اوراسیایی بسیار ضعیف تر است و گسترش ساختارهای کاملا غربی و مشارکت های اروپایی، تحقق آن پروژه را تضعیف کرد.

بنابراین، پشت گسترش ناتو و اتحادیه اروپا اساساً یک تضاد طبقاتی وجود دارد. تهاجم به اوکراین – که از طریق بحران‌های سیاسی، انقلاب‌ها، راه‌حل‌های ناموفق رخ داد – تشدید نهایی یک درگیری اساسی است که کل فضای پس از شوروی را در بر می‌گیرد.

از سوی دیگرغرب نتوانسته روسیه را منزوی کند. روسیه در مقابل تحریم ها مقاومت کرد و اتحادهایی را به عنوان جایگزینی برای غرب ساخت. پوتین ممکن است به اهداف حداکثری خود نرسد، اما احتمالاً امتیازات قابل توجهی از اوکراین و ایالات متحده خواهد گرفت. خنده دار است که فکر کنیم همه اینها نتیجه وسواس های “غیر منطقی” اوست.

پوتین یک رهبر بناپارتی‌ست، او مستقل از جناح های منفرد طبقه حاکمه سرمایه داران سیاسی روسیه است، هم‌زمان اما نماینده و دنبال منافع جمعی بلندمدت آنها در تقویت یک کشور مستقل است. علیرغم تحریم های سنگین بین المللی، جنگ مستقیماً به نفع طبقه حاکم روسیه بود و ثروت، درآمد و تمرکز مالکیت آن را افزایش داد. به لطف کینزی گرایی نظامی، زندگی بخش بزرگی از طبقات دیگر، مانند کارگران بخش نظامی-صنعتی یا خانواده‌های سربازان نیز رونق یافته است.

[i] https://www.portalnovosti.com/volodimir-iscenko-teret-rata-u-ukrajini-je-na-siromasnijima

تاریخ انتشار : ۶ اسفند, ۱۴۰۳ ۱۱:۱۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!

سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ “تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!”

فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!

روایتگری بس است ، باید راهی جست

زنان خانه‌دار و کارگران؛ در صدر آمار خودکشی در ایران