یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۶
روندهای سیاسی در میهنمان، به ویژه پس از سخنان اخیر علی خامنهای در جمع مسئولان قضایی، منجر به افزایش فشار بر نهادهای مدنی و در نهایت دستگیری تاکنونی چند چهرهی فعال سیاسی و منتقد شد. از سوی دیگر در اولین گام، فشار بر زنان نیز افزایش یافت و دستورالعملهای تازه و محدودکنندهای بر سر رعایت حجاب در ادارات، مدارس و مجامع عمومی صادر شدند.
از این نظر است که شاید بتوان گفت بحران امنیتی در خلیج فارس و یا هر نوع ممانعت از صدور نفت ایران بیشتری فشارها را به دولت ایران می تواند وارد کند. دیگر انواع تحدید ها و تحریم های اقتصادی بیشترین فشارهای خود را می تواند به مردم عادی منتقل نماید. این در شرایطی می باشد که الیگارشی اقتصادی، سیاسی امنیتی سپاه، آقازاده ها و اطرافیان ولایت فقیه همچنان کلیدهای اصلی اقتصادی کشور را در دست های خویش گرفته و در راه بسط و کنترل منافع خویش، اعمال دیکتاتوری و خفقان اتوکراتیک اسلامی و ماورای قوانین داخلی و بین المللی عمل می نمایند.
حقیقت این است که بحران مالی گریبان جمهوری اسلامی را گرفته است. از طرفی کفگیر به ته دیگ خورده است، و از طرفی دیگر از آغاز ماه اگوست سال جاری تحریم ها علیه جمهوری اسلامی آغاز می شود و این همه به در و دیوار کوبیدن مسولین دستگاه دولتی ایران، تلاش به نشان دادن فعالیت دیپلماتیک در عرصه بین المللی، فقط سرخ کردن صورت به ضرب سیلی است. جمهوری اسلامی به تب و تاب افتاده است و قطعا سرانجام باز هم روزی می رسد که یکی جام زهر را بنوشد و باز هم نرمش قهرمانانه ای از خودش نشان دهد!
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه این نهادها و تشکلها، عامل اصلی و تعیین کننده در تحولات کشور برغم همه موانعی هستندکه بر سر راه توسعه و تکامل جامعه قرار داده می شود.
بر اساس بیانیۀ دادگاه بینالمللی دادگستری، سیاستهای شهرکسازی و بهرهبرداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمینهای فلسطینی نقض قوانین بینالمللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی را ناموجه میداند. دادگاه اخراج اجباری ساکنان سرزمینهای اشغالی را از سرزمینهایشان ناقض تعهدات اسرائیل دانسته است.
قوانین نابرابر، عدم حمایتهای لازم و محیطهای مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمیدارد. حضور کمرنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیمگیریهای مهم است. از زنان، از نیمی از نیروی جامعه نگریزید!
نسلها میآیند ومیروند؛ گاه مبارزه میکنند برای زندگی. گروهی کوچ میکنند با دل در گرو خاک آبا و اجدادی … و شاید اندکی تاریخ و سرنوشت بسازند. حاکمان هم گاه با نسلها دمساز میشوند؛ گرچه نتیجه را واگذار نمیکنند!
انگیزۀ شرکت در مرحلۀ دوم انتخابات دفع شرِ یک جریان به غایت ارتجاعی و خطرناک بود که مثل سرطان در جامعه ریشه دوانده است .ترس از جریان جلیلی و میرباقری و جریان آکادمی، واقعی است. پیروزی پزشکیان این جریان خطرناک را از سایه به درآورد وچهرهاش را آشکار کرد. امروز در هر کوی و برزن بحث از میرباقری وخیانتهای جریان جلیلی است.
میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.
ما بر این باوریم که با مبارزهٔ همسوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز میتوان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایتکار تحمیل کرد. ما همصدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و همنوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام میکنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
ما بر این باوریم که با مبارزهٔ همسوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز میتوان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایتکار تحمیل کرد. ما همصدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و همنوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام میکنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.