چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۱
چشمان زیبای آرمیتا گراوند برای همیشه بسته شد و خانوادهای دیگر به سوگ فرزند نوجواناش نشست، اما نام او سند دیگری شد بر بیاعتباری حکومتی که دروغ و سرکوبهای بیشمارش مردم را هر روز بیشتر به این نتیجه میرساند که جمهوری اسلامی نه تنها حافظ جان و مال مردم که وظیفۀ هر حکومتی باید باشد، نیست، بلکه ناقض و برهمزنندۀ امنیت و آزادی مردم و اعمال خشونت بیرویهای است که جانهای عزیزی را بر خاک افکنده است.
همانطوریکه میدانید مذاکرات برجام مابین ایران و ایالات متحده مدتی ست که متوقف شده است. این توقف مدتها قبل از آغاز جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی اعلام شده و بیشتر ناشی از رد تقاضای طرف ایرانی برای گرفتن تضمین هایی از طرف آمریکایی بود. در آن زمان پیش بینی برنده انتخابات میان دوره ای آمریکا بر ان بود که کلا دولت آقای بایدن اختیار کنگره را از دست خواهد داد و بنابرین هر تضمینی هم که بدهد چندان ارزش عینی نخواهد داشت.
در ادامهٔ حرکتهای خیابانی جوانان و نوجوانان، زنان و مردان، گروهها و اقشار دیگری از مردم و همچنین نهادهای مدنی و صنفی، در حمایت از این جنبش وارد کارزار شده و بر خواستهای بر حق جنبش خیابان و «زن، زندگی، آزادی!» تاکید کردند. گسترش این حضور زنگهای خطر را برای حاکمیت به صدا در آورده است و به همین خاطر حکومت با تمام توان در صدد سرکوب، خاموش کردن و منحرف کردن هر گونه حرکت خیابانی و هر گونه حمایت جوامع مدنی صنفی از این جنبش بر آمده است.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
نقطه مشترک حکومتهای غیردمکراتیک، دیکتاتوری و یا تمامیتخواه با جریانهای برانداز، سرنگونیطلب و یا انقلابی در این است که برای هر دوی آنها “مرغ یک پا دارد”! برای اصلاحطلبان مذهبی حکومتی و اصلاحطلبان غیرمذهبی بیرون حکومت، مرغ داستان ما اصلاً پایی ندارد
سرخوردگی از اپوزیسیون، بهویژه؛ خارج کشور و سرکوب شدید و شکستن مقاومت مردم و تحمیل اختناق برجامعه که امید به بروز هر جنبش اعتراضی را به یاس تبدیل کرده است، مردم را به سمت یک لجبازی از روی استیصال با حکومت وادار کرده است.
از دولت ایتالیا درخواست مینماییم، از مسیرهای ارتباطات دیپلماتیک خود برای درخواست لغو فوری و بدون قید و شرط حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی بیقید و شرط کلیۀ معترضین و زندانیان سیاسی در ایران استفاده نماید.
جامعهی معاصر ایرانی به وقت خود بهرهگیری از «فرصت»های درون نظام را آزموده و نتیجهی آزمون خود را که مبین سترونی آن بود، ثبت حافظهاش کرده است. ارزش رویکرد جامعه در قبال «انتخابات» اخیر هم دقیقاً در همین بود که در عین تشخیص تفاوتهای نسبی رقبای حکومتی از همدیگر، ریل اصلی مبارزه با نظام را گم نکرد و حاضر نشد تجربهی گرانقدر خویش را به رایگان خرج سیستمی کند.
اسکات اندرسون، معاون هماهنگ کننده «اونراوا»( آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک) گفت در بیمارستان «ناصر» شاهد «بعضی از وحشتناکترین صحنه هایی بودم که در ۹ ماه حضورم در غزه دیده ام. این بیمارستان بسیار بیش از ۱۰۰ زخمی بدحال را پذیرفت، در حالی که هیچگونه امکاناتی ندارد. به دلیل کمبود نیرو و سوخت، سیستمهای تهویه خاموش و هوا پر از بوی خون شده بود.
میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.
ما بر این باوریم که با مبارزهٔ همسوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز میتوان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایتکار تحمیل کرد. ما همصدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و همنوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام میکنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
ما بر این باوریم که با مبارزهٔ همسوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز میتوان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایتکار تحمیل کرد. ما همصدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و همنوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام میکنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.