پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۵
ما از همه مدافعان حقوق بشر و نیروهای آزادیخواه می خواهیم که خواستار بررسی مستقل رویدادهای منطقه خیابان پاسداران شوند. بازداشت شدگان باید از حق دسترسی به وکیل و برخورداری از دادرسی قانونی و عادلانه برخوردار شوند. همه زندانیانی که تنها به خاطر شرکت در اعتراض و تظاهرات بازداشت شده اند، باید آزاد شوند.
۱- انتشار نوار صحبتهای آقای منتظری یک نکته را محرز کرده است و آن مشارکت افرادی است در بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی، که الان در دستگاه های مختلف این نظام حی و حاضر اند. ترس اول این است که تقدیر از کار آقای منتظری و اکنون خانوادۀ او، که کاملاً سزاوار است، خود جنایت و واقعیت حضور جانیان در دستگاه های جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار دهد. تاکنون من ندیده ام نوشته ای را که ضمن تقدیر از شهامت و صداقت آقای منتظری و کار بزرگی که خانوادۀ او کرده اند، مثلاً این را هم بنویسد که “پورمحمدی جنایتکار در وزارت دادگستری چه می کند؟ او باید کنار گذاشته شود.”
اقلیم کردستان از همان ابتدای پیدایش و ظهورش در عرصە ژئوپولیتیک منطقە، هم مورد بی مهری نیروهای داخلی و پاسدار آن، و هم مورد کم لطفی نیروهای خارجی بودە است. شاید بە جز مورد مدار ٣۶ درجە کە بعد از کوچ دستەجمعی مردم کردستان عراق بعلت حمـلە صدام، کە توسط آمریکا و متحدانش ایجاد گردید، هیچ قرار و تصـمیم تاریخی دیگری، نتوانستە چنین بطور حتم و قطعی بە ماندگاری و وجود این اقلیم خدمت کند.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
اگر در دور اول “نه” به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود را بر جا گذاشت، این بار هم نامزد مورد نظر نظام با رای “نه” اکثریت شرکت کنندگان روبرو، و به شکل دیگری، ظرفیت و قدرت مردم را تجربه خواهد کرد.
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار میگیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترکاند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق جناحی و طیف حامیان و خصوصیات شخصی و کارنامه گذشته، تفاوتهای بارزی دارند. آقای جلیلی مورد حمایت جبهه پایداری است که از زمان تشکیل آن در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد تاکنون، روز به روز بر قدرت و نفوذش در ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی افزوده شده است.
در ارتباط با چرایی عدم استقبال تودهها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را میتوان شمرد ولی بدون شک تمامیتطلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی را در این رابطه ایفا کرده است
عدم شرکت در این دوره میتواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی اینچنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته یکی از اصلیترین پیامدهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر حاکمیت بوده است، در چنین شرایطی، دوستان و عزیزانی که با عدم شرکت موافقند باید توضیح دهند برای بعد از تحریم و عدم مشارکت چه برنامهای دارند.
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمیشود از این بهتر کرد اما میشود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد و بدتر معقول است؟ بد اندر بدتر در وضع کنونی ریاست جمهوری جلیلی است و بهترین بد همانا دفع جلیلی است.
مردم از «روزنهگشایی» و اصلاحات معنادار در درون ساختار عملاً موجود عبور کردهاند و به آن امیدی ندارند. جامعه در مرحلۀ تحولطلبی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار موجود قراردارد…
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.