تاکنون درباره چگونگی شکل گیری و راه اندازی فراخوان ملی رفراندوم مطالب و مقالات زیادی از جانب موافقان و مخالفان آن در نشریات و سایت ها آمده است. آقای تقی روزبه یکی از مخالفان رفراندوم، در مقاله ای با نام ” کر مشترک “ که در سایت های ”عصر نو “ و ” صدای ما “ درج شد، به بررسی و نقد فراخوان رفراندم و عملکرد و اظهارات افراد و نیروهای پشتیبان این حرکت پرداخته اند. ایشان مقاله خود را اینگونه آغاز نموده اند که :
” بالأخره پس از مدتی سکوت، چهرههائی که هریک بفراخور خود نقشی در کارگردانی و سازماندهی رفراندوم در خارج کشور در همکاری با یکدیگر داشتند، آقایان محسنسازگارا، رضاپهلوی، حسین باقرزاده ویکی از اعضای هئیت سیاسی- اجرائی اکثریت (آقای علی مختاری) بطور همزمان به روی صحنه آمده و مطالب و پیامهائی را درمورد رفراندوم و سئوالات و ابهامات ایجاد شده حول آن ابرازکردند. گرچه این اظهارات هرکدام بطور جداگانه مطرح شدند، اما دارای جهتگیری و تمهای مشترکی بودند. ازسوی دیگر اظهار نظرهای فوق حاوی نکات تازه ای نبودند،اما تأکیدی بودند بر درستی شماری از ادعاها و انتقادهای اصلی اپوزیسیون چپ و جمهوریخواهان دمکرات نسبت به ماهیت، هدفها و عملکرد آنها. علاوه بر گفتهها، ناگفتههائیهم وجود داشت که درحد خود مهم هستند “ .
این سئوال مطرح است که ایشان با کدام دلایل و شواهد و مهمتر از آن با کدام وجدان سیاسی، رفیق علی مختاری را در کنار سازگارا، رضاپهلوی و حسین باقرزاده قرار داده اند؟ شاید به این عادت ناصواب که به میل خود و بی هیچ احساس مسؤلیتی، ابتدا چهره دلخواه خود را به حریف سیاسی دادن و بعد پرداختن به نقد و یا خراب کردن او . از آنجا که در این مقاله نه به مواضع و عملکرد وی، بلکه فقط به مصاحبه ایشان با نشریه کار استناد شده تا همکاری ایشان با آقایان سازگارا، رضا پهلوی و باقرزاده، در “کارگردانی و سازماندهی رفراندم در خارج از کشور” نتیجه گیری شود، خواننده مقاله رادپی میگیرد تا شاید از دلایل نویسنده مقاله در اثبات این ادعا آگاهی یابد. در مقاله بعد از شرح مفصلی از نقش آقایان سازگارا، رضا پهلوی و باقرزاده در جریان شکل گیری این حرکت، به نقش “چهره چهارم” پرداخته شده و آمده است که :
” اما ازحق نباید گذشت که دراین میان وضعیت سازمان اکثریت ازهمه رقت انگیزتربود. این سازمان که هم چون کبوتر دو برجه آشیانهای درمیان جمهوریخواهان و آشیانهای درمیان حامیان ائتلاف با سلطنتطلبان داشت، و شرمگین ازافشاء شدن نشستها و توافقات پشت پرده اش با آن دیگران، تلاش براستی نافرجامی را بعمل آورد که ازطریق توضیحات سست ومتناقض با سیاستهائی که عملا مشغول پیشبرد آن است، مخالفت سازمان خود با ائتلاف بین جمهوریخواهان و سلطنت طلبان را که باموج انتقاد روبه تزایدی مواجه شده، اعلام دارد و این ائتلاف را که عملا صورت گرفته است رفع و رجوع کند. براستی تاکی میتوان سردر برف فروبرد و در شرایطی که خود صادرکنندگان فراخوان و کارگردانان اصلی آن چون محسن سارگارا و یا کسانی چون رضاپهلوی از اتحاد”جمهوریخواهان” و سلطنت طلبان به مثابه امری صورت گرفته سخن به میان میآورند، از نگاه به واقعیتها و از بیان آنها گریخت و به سیاست انجام بده و نامش نبر متوسل شد؟”
ایشان در پاراکراف فوق اتهام سنگینی را به سازمان وارد کردند، اما متاسفانه بخودشان هیچ زحمتی ندادند که این اتهام را ثابت کنند و حتی اندک تلاشی هم در این زمینه بعمل نیاوردند. معلوم نیست ایشان از کدام سند سازمانی و کدام اقدام ما چنین سیاستی را نتیجه گرفتند ؟
ایشان در ادامه مطلب تا بآخر به نقد مصاحبه آقای سازگارا، گفته های آقای رضا پهلوی و اظهارات آقای باقرزاده می پردازند، اما گویا فراموش می کنند که متهم چهارمی را هم در ابتدای مقاله خود نام برده اند. آیا متهم چهارم خود بخود متهم است و نیازی به اثبات نیست ؟
بی شک آقای روزبه می توانند در اسناد سازمانی ما، بویژه اسناد مصوبه کنگره چهارم سازمان، با مواضع ما نسبت به جریانات مختلف سلطنت طلبان آشنا شوند، اما اگرمبنای حکم صادره شان اقدامات برخی از اعضای سازمان ما در جریان فراخوان رفراندم هست، لازم است توجه ایشان را باین نکته جلب کنیم که سازمان ما سالهاست در روابط درونی خود از آنچه که به قواعد لنینی زندگی حزبی معروف بود و ما هم بدان پایبند بودیم فاصله گرفته و اکنون ضوابط دیگری در روابط سازمانی ما جاری می باشد. بعنوان مثال اعضای سازمان ما امروز دیگر موظف نیستند همیشه و همه جا از مصوبات سیاسی سازمان دفاع کنند و مروج آن باشند، بلکه مختارند هرجا که این مصوبات مورد قبول شان نبود نظرات شخصی خود را بنویسند و یا بیان کنند، مگر آنکه از طرف سازمان ماموریت پذیرفته و یا آنکه خود اعلام کنند که نظرات سازمان را بیان می دارند. بدین دلیل استناد به اقدامات، اظهارات و نوشته های اعضای سازمان بعنوان نظرات سازمان و نتیجه گیری از آنها جهت قضاوت روی سازمان نمی تواند واجد اعتبار باشد. تردیدی نیست که اعضای سازمان نیز باید به رعایت این قواعد بپردازند تا در این رابطه هیچ توهمی پیش نیاید. بعنوان مثال چندی پیش، در جریان یک اقدام مشترک که نام سازمان در کنار نام سلطنت طلبان قرار گرفت، هیات رئیسه سازمان طبق اطلاعیه ای خاطر نشان ساخت که ما ”در مرحله کنونی اتحاد وسیع جمهوریخواهان سکولار و دمکرات و تقویت نقش آن درجنبش دمکراتیک میهنمان را مهمترین وظیفه خود میدانیم “ …و” نظرات رسمی سازمان توسط ارگانهای رسمی آن بیان گشته و لذا بیانات رفقای ما که تصریح نمایندگی ارگانی را نداشته باشند نظرات شخصی آنها محسوب میگردد“ . من نیز معتقدم که رفقای سازمانی ما در حرکت های بیرونی از ذکر عنوان سازمانی خود تا زمانی که ارگان مربوطه در آن حرکت مشخص تصمیمی اتخاذ نکرده است خودداری کنند، چراکه می تواند این توهم را بوجود آورد که ایشان به نمایندگی از ارگان یاد شده در این حرکت شرکت کرده اند در حالیکه چه بسا ارگان مزبور از آن بی خبر هم بوده باشد. به همین دلیل من عمل آندسته از رفقائی که با ذکر عضویت خود در هیات سیاسی ـ اجرائی، شورای مرکزی و یا بعنوان عضو سازمان پای بیانیه فراخوان امضا گذاشته اند را درست نمیدانم ، چراکه نه کنگره سازمان، نه شورای مرکزی و نه حتی هیات سیاسی ـ اجرائی تاکنون تصمیمی در مورد امضای فراخوان نگرفته اند .
باردیگر نوشته آقای روزبه را پی میگیریم .آقای روزبه در قسمتی تحت عنوان ”ناگفته ها“ نوشته اند: ” گرچه خود این پیامها و هم زمانی و کرمشترک آنها، به روشنی خبرازهماهنگی و رایزنی قبلی این جریانات با یکدیگر می داد،اما طفره رفتن از پاسخ به سؤالات مطرح شده از جانب افکارعمومی، یعنی چه ازسوی کسانی که فراخوان را امضاء کردهاند و چه آنهائی که امضاء نکردهاند، خود بهمان اندازه گفتهها روشنگرانه بود. باین ترتیب انبوه سئوالات و ابهامات مطرح شده درمورد نقش این جریانات در تنظیم فراخوان، دامنه وکم وکیف و زمان شروع همکاری بین مدعیان جمهوریخواهی با سلطنت طلبان……. ،همگی بیپاسخ ماندند“ و اضافه کرده اند ”بی تردید این رازداری سنگین ازسه جهت مهم است. نخست آن که نشانمیدهد دامنه این همکاری و میزان اطلاعات درز پیداکرده آن چنان است که آنها قادر به تکذیب آننیستند. در حالی که طبیعی بود اگرشایعاتی چنین گسترده نادرست میبود، و اگر ریگی در کفش کسی ست،تکذیب میشد. دوم آن که اعتراف به آن را درشرایط کنونی و پیش ازآن که باصطلاح شرایط ذهنی فراهم شده باشد،آسیب پذیرمیدانند. و سوم آن که قرار است این نوع همکاریها، بشیوه حرکت با چراغ خاموش،هم چنان ادامه پیداکند.“
صادقانه باید بگویم که من خود متاسفانه تا کنون هیچ خبر یا گزارش رسمی از میزان شرکت و همکاری برخی از اعضای شورای مرکزی سازمان در جریان فراخوان اخیر رفراندم با مشروطه طلبان در جایی ندیده ام و فقط شاهد اخبار غیررسمی و شایعاتی بوده ام که بی شک مبنای قضاوت بسیاری از جمله آقای روزبه نسبت به سازمان ما شده است . بهمین دلیل مصرانه از شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) خواستارم که در این زمینه گزارش دهد و جریان امررا باطلاع اعضای سازمان و عموم برساند تا هرکسی از ظن خود مسائلی را به سازمان منتسب نکند.