شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۵
سیاست سازمان ما، همگام و همسو با مردم معترض ایران و تشکلها و نیروهای سیاسی – اجتماعی – مدنی و مبارزان راه آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت عدم شرکت در انتصاباتی است که تحت لوای انتخابات برگزار میشود. سازمان ما نیاز میهن و جامعه را برگزاری انتخابات آزاد با رفع همۀ قوانین تبعیضآلود حکومت جمهوری اسلامی میداند. تعیین چارچوب نظام، تعیین ساختار سیاسی کشور و انتخاب نمایندگان مجلس و مدیران اجرایی ایران حق بلامنازع مردم است و باید با مشارکت عموم مردم ایرن تحقق پذیرد. ما برای تأمین و تضمین این حقوق بنیادین مبارزه میکنیم.
با گسترش جنبش زن، زندگی، آزادی به بسیاری از عرصه های اجتماعی، سیاسی و نا ممکن بودن سرگوب آن توسط گشت ار شاد، بحرانی فراگیر حاکمیت جمهوری اسلامی را فرا گرفت. جنبش که ابتدا با خواست دستگیری و مجازات قاتلین مهسا امینی به میدان آمده بود، به شدت مورد هجوم لباس شخصی ها، آتش به اختیارها و نیروی انتظامی گردیده و عدم توجه به خواست های مردم، موجب گسترش اعتراضات و خواست حقوق شهروندی و حتی تغییر ساختار سیاسی از طرف مردم شد.
درحالی که برخی گزارشها از بازداشت حدود ۱۸ هزار نفر طی بیش از دو ماه نخست اعتراضات در شهرهای مختلف ایران حکایت دارد، اما مجموعا نام کمتر از سه هزار نفر از مجموع بازداشت شدگان اعلام شده است. قوه قضاییه تا کنون از ارائه آمار روشنی از دستگیر شدگان جنبش مردم ایران خود داری کرده است, گرچه تایید خبر احداث یک سالن برای اسکان خانواده های زندانیان, زیر پل اوین توسط قوه قضاییه, نشانگر میزان دستگیر شدگان در شهر تهران است.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
سالهاست که موضوع اعدامهای سال ۱۳۶۷ به عنوان رویدادی که آیت الله منتظری که خود شخص دوم نظام و قائم مقام رهبری به شمار میرفت پیشتاز اعتراض به آن به عنوان امری خلاف شرع قانون و حقوق بشر بود مطرح است….
اما فاجعه بزرگ اینکه در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ نه نفر از زندانیان سیاسی را چون از لحاظ حقوقی توجیهی برای صدور حکم اعدام شان وجود نداشت و چنین حکمی بازتاب جهانی به شدت منفی داشت در تپههای اوین به رگبار بستند و بعد به دروغ اعلام …
متاسفانه برنامهریزان مرکزنشین، غافل از این تفاوتهای اجتماعیاند و هیچگونه تمهیدی برای حل این مشکل در نظر نمیگیرند. برای مثال میشود سهمیه بومی دانشگاههای موجود برای زنان را به حداکثر رساند، یعنی خیلی راحت میشود این مشکل را حل کرد
به نام جاودان رهروان آزادی,
به یاد بیکران خوشرهان آزادی,
به شوق جاری بیژن,
به یاد شعر عزیز …
اعدام ۹ زندانی سیاسی در تپههای اوین در سال ۱۳۵۵، از جمله بیژن جزنی، که همگی حکم داشتند سؤالی تاریخی را زنده میکند: چرا؟
سالها بعد، در ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی بار دیگر زندانیانی را که حکم داشتند، اعدام کرد.
این دو واقعه، با همه تفاوتها، در ماهیت بیقانونی و خشونت ساختاری، به هم شبیهاند.
اینها را نه برای انتقام، که برای اصلاح …
درست ۵۰ سال پیش و در همین ساعات عصر جمعه ۹ زندانی سیاسی را با دستها و چشمهای بسته به تپههای اوین بردند و اعدام کردند و روز بعد در روزنامه ها نوشتند: «در حال فرار کشته شدند!»؛ مشهورترینشان بیژن جزنی بود.
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
با کمال تاسف رویکرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذینفوذ در جهان در کنار تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیمهای قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّیپوشان ایران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.