با سپاس پیشاپیش از همهٔ کسانی که وقت گرانبهای خود را وقف خواندن این نوشته میکنند.
۱) ۹ ماه پیش در روز سهشنبه، ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ آقای احمد منتظری، در اقدامی جسورانه و ارزشمند، نوار گفتگوی پدر خود، آیتالله العظمی حسینعلی منتظری با هیئت مرکزی مسئول صدور احکام قتل زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را از طریق تارنمای رسمی آیتالله منتظری در اختیار عموم مردم قرار داد. از آن هنگام نام ابراهیم رئیسی، که تا آن هنگام در پس نام دیگر جانیان سالهای آغازین حکومت ولایی پنهان مانده بود، نام کسی که نایبالجنایهٔ آیتالله روحالله خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در کشتار هزاران تن از فرزندان آزادهٔ این مرز و بوم بود، در برابر چشم آزادگان ایران از پرده برون افتاد. همان هنگام گمان نه تنها من بر این شد که خطر جانی بزرگی که آقای احمد منتظری با انتشار نوار گفتگو متقبل است، باید در پیوند با نقشهای باشد که برای تحمیل ابراهیم رئیسی به میهن مشترک ما چیده شده است. روند ۹ ماه گذشته و فراکشاندن قاتل هزاران ایرانی آزاده از سوی مهندسان کلانپرداز بیت رهبری، این گمان را تبدیل به یقین کرده است.
۲)با هر چه نزدیکتر شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری نام ابراهیم رئیسی هر چه بیشتر از پستوهای بیت به بیرون رسانده شد. این که رئیسی که صیغهٔ رهبریش خوانده شده است، سبقهٔ اجرایی ندارد، دارای آن اهمیت قانونی، جایگاهی و واقعی نیست که موجبی قابل قبول برای فرستادن او به میدان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری و سوزاندن قریب به یقین او به عنوان رهبر آینده باشد. به گمان من علت فرستادن رئیسی به این مصاف میتواند دو چیز باشد. نخست این که رئیسی برای پوشیدن قبای رهبری اصلح است، ولی بیرقیب نیست. در این شرایط برای تجمیع آرای مجموعهٔ بیت بر اصلح بودن واقعی رئیسی این شرط گذاشته شده است که او باید با تکیه بر پشتیبانیها، کارپردازیها و تدارکات نیروهای نظامی، امنیتی و رسانهای بیت رهبری از آزمون ریاست جمهوری سربلند بیرون آید تا با از میدان به در کردن رقبا و خواباندن مخالفخوانیهای موجود در میان خودیهای بیت رهبری به عنوان رهبر از پیش تعیین شدهٔ سوم مورد توافق قرار گیرد. شق دوم این که بیت رهبری همانند انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ عزم بر کودتای انتخاباتی و غارت آرای مردم کرده است و انتخاباتی که برگزار خواهد شد، تنها صحنهسازی برای مصارف و قدرتنماییهای داخلی، منطقهای و جهانی است.
۳) انتخابات ریاست جمهوری دور دوازدهم و ورود قاتل سابقهدار هزاران فرزند آزادهٔ ایران آزمونی برای ما آزادگان ایرانی نیز است. آزمون ما این است که آیا ما توان آن را داریم که با استفاده قاطع از همهٔ راههای ممکن مانع از فراکشاندن یکی از برجستهترین نمونههای کنونی جنایت، استبداد، غارت و فساد در نظام ولایی به مقام اگر چه مسلوبالاختیار ریاست جمهوری شویم؟ آیا همهٔ ما مخالفان آزادیخواه ایران با فشار منسجم حاصل از ابزار به ظاهر مانعهالجمع تحریم از یک سوی و رأی سفید و مخالف از سوی دیگر خواهیم توانست در صورت عدم ارتکاب غارت آرای مردم از سوی بیت رهبری مانع از جلوس تبلوری مجسم از جرثومهٔ وجودی حکومت ولایی بر تخت ریاست جمهوری باشیم، تختی که قرار بوده است، نشستنگه نمایندهٔ مورد اعتماد مردم باشد.
۴) نقل است که هنگامی که پزشک احمدی به قصد ارتکاب قتل محمد فرخی یزدی به همراه روزبانان رضاشاهی وارد اسارتگاه وی میشود، این شاعر آزادهٔ ایران خود را بیتقلا تسلیم سرنوشت این مرگ محتوم خود نیز نمیکند و دست به مقاومت در برابر جلادان میزند.
آری، این نظام ولایتی، نظامی فاسد و فسادگستر، نظامی استبدادی است که بیت رهبری آن از مردم، میهن، دین، شرف، وجدان و از هر آن چه که خوب و مثبت است و حتی از امکان ادامهٔ حیات منحوس نظام خود نیز مایه میگذارد تا قدرقدرتی چند صباحین خود را تثبثت کند. و آری، رئیس جمهور در نظام ولایی اختیارات گستردهای ندارد. اما از ما آزادیخواهان ایرانی دور باد که در برابر حریفی که در برابر مردم خود تا به دندان مسلح است، مقاومت نکنیم. اگر قرار است بیت رهبری تنها با تقلب در صندوقهای آرای خود نظام امکان منکوب کردن ما را داشته باشد، بگذار چنین شود. نباید حلاوت نشاندن رئیسی یا گماشتهای دیگر بر سرنوشت این مردم و مرز و بوم را بدون مقاومت به جان خرید، حتی اگر شکست در این پیکار نابرابر محتوم باشد.
در ۳۸ سال گذشته هزاران هزار فرزند سرفراز این مرز و بوم با نه گفتن روی در روی و چشم در چشم به حاکمان زورگوی ولایی، جان و جوانی در راه آزادی و آبادی مردم و میهن گذاشتهاند. هزاران هزار ایرانی دیگر با عزم مخالفت با استبداد پای صندوقهای رأی حضور به هم رساندهاند. هزاران هزار تن از کارگزاران پیشین خود این نظام استبدادی در روندی که کماکان ادامه دارد، به جبههٔ مخالفین آن پیوستهاند. پایهٔ اجتماعی استبداد تضعیف شده است و این روند بیگسست جاری است. من شکی ندارم که بسیاری از جوانان عضو بسیج و سپاه نیز دل در گروی مردم و میهن خود دارند.
ما برای غلبه بر بختکی که نزدیک به ۴ دهه است که به زندگی مشترک ما افتاده است، به همهٔ این مقاومتها، به همهٔ این نیروها نیاز داریم. هر مقاومتی در برابر استبداد ایران بر باد ده فقاهتی مقاومتی خجسته است.
چهارشنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ (۱۷ مه ۲۰۱۷ میلادی)