پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۴

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۴

از تو می خواهم که طاقت بیاوری و این روزهای سرد و سخت زمستان را پشت سربگذاری

هرگز آن روز را فراموش نمی کنم که پس از پیگیری های مکرر به من اجازه دادند که چند دقیقه با شما تلفنی صحبت کنم و تو با آن صدای نحیف و رنجورت از من خواستی که به خانه باز گردم و مدام تکرار می کردی که بیمار هستی و اگر دیر بیایم شاید هرگز مرا نبینی، چرا که به تو گفته اند من در ماموریت هستم و نمی دانی که در اوین زندانی ام.

دلنوشته محبوبه کرمی به پدر بیمارش

 

محبوبه کرمی، فعال جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء که نزدیک به ۷ ماه است به دلیل اجرای حکم ۳ سال زندان، در اوین به سر می برد، دل نوشته ای به پدر بیمار خود نوشته است. محبوبه پس از فوت مادر بر اثر سرطان، کلیه مسئولیت های نگهداری از پدر بیمار خود را که سالهاست به بیماری آلزایمر دچار است، برعهده دارد. این در حالی است که وی در مدت این ۷ ماه نتوانسته پدر خود را به دلیل بیماری وی که هم اکنون حاد شده است، ملاقات کند. پدر وی هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان به سر می برد، محبوبه کرمی خود نیز از بیماری کم خونی رنج می برد و با این وجود تا کنون نتوانسته به مرخصی بیاید.

محبوبه کرمی در شعبه ۵۴ تجدید نظر دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موحد به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. وی پیش از این در دادگاه بدوی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی، به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده بود. اتهامات محبوبه کرمی «فعالیت حقوق بشری، فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و نشر اکاذیب» عنوان شد. محبوبه کرمی، عضو کمپین یک میلیون امضا، در روز ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸با هجوم ماموران امنیتی به منزلش بازداشت و پس از گذشت ۱۷۰ روز، شامگاه چهارشنبه ۲۷ مردادماه ۱۳۸۹ با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

در ادامه متن نامه محبوبه به پدر وی آمده است.

سلام پدر عزیزم

ماه هاست که از دیدن رویت محروم شده ام. می دانم که چشم انتظار تنها دخترت هستی. اما بدان که این دیوارهای بلند اوین شاید در ظاهر بین من و تو فاصله انداخته است ولی هر لحظه به فکر تو هستم و هرگز آن چهره محبوب و دوست داشتنی تو از جلوی چشمانم کنار نمی رود.

پدرجان! روزهای سختی را پشت سر می گذارم و هر روز به یاد تو در این حیاط کوچک سلولم قدم می زنم و با پرندگان درد دل می کنم. به نظر، آنها هم می دانند که ماه هاست پدرم را ندیده ام و شدیدا دلتگ او هستم. در اینجا مکانی برای خلوت کردن وجود ندارد و من مجبورم به حیاط و گاهی حمام پناه ببرم و در آنجا برای تنهایی ام گریه کنم.

روزهای ملاقات وقتی می بینم که دوستانم با پدرانشان صحبت می کنند در دل خود افسوس می خورم و دلم می خواهد که پدر من هم می توانست به دیدنم بیاید اما پدر جان بدان که دوستانم مشکلات شان از من هم بیشتر است. هربار که مادران زندانی با فرزندان خردسالشان از پشت شیشه های کدر صحبت می کنند، لحظه خداحافظی وقتی پرده ها پایین می آید، صدای گریه کودکان دل هر انسانی را به درد می آورد.

چند روز پیش یکی از دوستانم از مرخصی آمده بود. از دلتنگی های پسرش برای مان تعریف می کرد که چگونه شب تا صبح در کنار مادر گریه می کرده و از خدا می خواسته که صدایش را بشنود تا دوباره مادرش به زندان بازنگردد. اما مادرش نمی توانسته به او بگوید که این بندگان به ظاهر صالح خدا هستند که ما را به اتهامات واهی به زندان انداخته اند.

پدر عزیزم

اگر بخواهم از مشکلات اینجا برایت بگویم، بی شمار است. اما من و همه دوستانم استقامت و بردباری پیش گرفته ایم و از تو می خواهم که استواری و مقاومت را در پیش بگیری. می دانم که سه سال مدت طولانی است که ما از هم جدا باشیم اما از تو می خواهم که طاقت بیاوری و این روزهای سرد و سخت زمستان را پشت سربگذاری.

هر وقت از ملاقات می آیم دوستانم همه جویای حال شما هستند و در اینجا همه به شما سلام می رسانند.

هرگز آن روز را فراموش نمی کنم که پس از پیگیری های مکرر به من اجازه دادند که چند دقیقه با شما تلفنی صحبت کنم و تو با آن صدای نحیف و رنجورت از من خواستی که به خانه باز گردم و مدام تکرار می کردی که بیمار هستی و اگر دیر بیایم شاید هرگز مرا نبینی، چرا که به تو گفته اند من در ماموریت هستم و نمی دانی که در اوین زندانی ام.

در آن لحظه برادرعزیزم محسن که هر هفته با چهره مهربان و جسورش به ملاقات ام می آید و مدام مرا به امیدواری و صبر دعوت می کند گوشی را از شما گرفت و به من گفت «بابا الان از خواب بلند شده و حالش زیاد بد نیست» اما می دانم که برای آرام کردن من این حرف ها را می زد و از من می خواست که به فکر سلامتی خودم باشم. وقتی به بند بازگشتم دوستانم به من تبریک می گفتند که توانستم با پدرم صحبت کنم. اما ناگهان گریه امانم را برید و همه فهمیدند که بابا حال خوبی ندارد. یکی از دوستانم به پیش من آمد و گفت «گریه نکن گویا خانواده های ما هم مثل ما باید شکنجه شوند» و پس از گفتن این جمله هر دو همدیگر را در آغوش گرفتیم و برای دلتنگی های مان گریستیم.

سلامی هم برای دوستان عزیزم دارم. هر دفعه در ملاقات ها، خانواده زندانیان به پیش من می آیند و می گویند که دوستانت سلام می رسانند و جویای احوالت هستند. سلامی به گرمی آتش و به درخشندگی خورشید و به پاکی زلال آب به دوستان و همراهانم دارم. همه عزیزانم را به استواری و بردباری دعوت می کنم و بدانند که هرگز لحظه ای فراموششان نخواهم کرد و به اندازه دنیاها دوستشان دارم.

به امید آزادی همه زندانیان سیاسی

محبوبه کرمی

۱۳۹۰/۹/۱۱

زندان اوین

تاریخ انتشار : ۲۱ آذر, ۱۳۹۰ ۳:۰۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز
اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران

کارزار علیه انحلال قانونی نهاد وکالت در برنامه هفتم توسعه را امضا کنید!

طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، کانون وکلا باید صدور و ابطال پروانه وکالت را از طریق درگاه ملی مجوزهای وزارت اقتصاد انجام دهد. به گفته رئیس کانون وکلای گلستان “ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه، خسارت‌بارترین مقرره پس از انقلاب و به منزله انحلال قانونی نهاد وکالت است.”
امضا کنید: کارزار اعتراض به طرح‌ها و لوایح ضد استقلال کانون‌های وکلا و امنیت قضائی (karzar.net)

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سال‌روز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربه‌ای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمان‌های ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.

عصای عیسی

اولین تصویری که از او داشتم مربوط به روزهایی می شد که شانزده سالم بود. نجف مخزن ساز بود و تابستان ها که مدارس تعطیل بود خرده کارهایی به من می داد. آن روز گرما داشت بیداد می کرد که پیدایش شد. پرسان پرسان در بیابان های اطراف بوارده، مخزن شماره دو را پیدا کرده بود. شلوار مشکی و پیراهن سفیدش نشان نمی داد دنبال کار آمده باشد. بدون این که با کسی حرف بزند مستقیم از محوطه خاکی دور مخازن بالا آمد و یکراست بالای سر نجف ایستاد.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

عصای عیسی

جنبش «زن زندگی آزادی»: شکست یا فروکش نسبی و موقت؟

فرانسیس بیکن: فیلسوف تجربه گرا ولی بی خبر از اختلافات طبقاتی