مناسبت یا قانونمندی در نبدیل و تقابل تجربه بشر
“حسن اقا” و “اخلاق سیاسی”
دو نوشته در دو مکان، این روزها توجه من را جلب کردند. البته من معمولا به این جوانب مستقیما نمیپردازیم، اما تصورکردم که این دونوشته، “حسن آقا” و”اخلاق سیاسی، بطریقی مضمونا به یکدیگر متصل هستند. خوب این مضمون مشابه یا مشترک، واهمیت دو نوشته فوق دراین واویلای “رد صلاحیت” ها وانتخابات بین بازگشتن یا ادامه دادن، درکجا هستند. والبته بسیار جالب است که به شکلی دیگر، انتخابات نیز به این مضمون مشترک متصل است. واما این مضمون چیست؟ پایان یک دوره که درجهان جاریست، با پنجاه و هفت درایران جاری شد، وبالاخره امروز به لبه نهایی اش در برش با گذشته وارد شده ویا دارد می شود.
این “اشراف منشی” – توجیه پذیر- نمیتواند خصیصه چپ اجتماعی (تحول گر) باقی بماند که همه را باطل وخطا بداند وتنها مترش آرمان و آرزوهای همسن بشرباشد. این دوره دیگربسر آمده است وتحولگری باید خود را نیز – متاسفانه یا خوشبختانه – درصف همان موضوع های نقدش درقرن گذشته وتاکنون قرارداده وپایان این “دماغ بالا” را هم دراندیشه، عمل ، وهم درفرد وجمع وساختار درک کرده واعلان دارد. دوران هم “حسن اقا” وهم “اخلاق سیاسی” نیزبه پایان رسیده است. وبهمان ترتیب جهان جاری وپردست انداز، این نیز باید جاری شده وبا تکان دادن خود، وبیرون ریختن پس ووامانده های گذشته، مهیای ورود به این دنیای جدید وهم ایران جدید بشود.
اگردر “حسن اقا” ودر “اخلاق سیاسی” این تکان دادن وتخلیه را انجام دهیم، هردونوشته موضوعیت خود را ازدست می دهند. زیرا مضمونا ازدوره یی که دیگر منتفی شده است صحبت می کنند. وقاعدتا درپی گذشته نمیرویم مگربرای یافتن تعریف وتعیین آنچه که خواهد بود، وآنچه که باید باشد – واین اساسا یعنی نقد، طرحی ازآینده وبرنامه یی برای حال.
پس نه حسن اقا دچار اشتباه شده است ونه اخلاق سیاسی برایش کاربرد دارد. هردوسوی، هم “حسن اقا” وبدهی بالا آوردنش وهم ظاهرا “ضد حسن آقا” برای پیشگیری ازمقروض شدن اش، هرکدام درجایگاه خود، ازاعتبار وتوجیه زمانه خود برخوردارهستند.
بچه ها وقتی بازی میکنند، تصورما بزرگتر ها اینست که “ریخت وپاش” میکنند وبهمین دلیل، دایما به آنها هشدارمیدهیم و – حداقل نسلهای ما- مزه سیلی وکمربند وترکه را بخاطر دارند. اما واقعیت اینستکه هم آنها حق دارند واصلا “ریخت وپاش” نمیکنند وچنین قصدی نیزندارند، وهم ما بزرگترها حق داریم که از “نظم وانتظام” حتا خشونت زا نیزدفاع کرده وبرای برقراری آن اقدام می کنیم. چرا؟ تجربه مستقیم من چنان این واقعیت را به اثبات رسانده است که باور کردنی نبود. ازقصه پردازی بگذریم، حاصل این بود که هرنظمی تعریف وبنابراین توضیح وتوجیه خود را درهدف وهدف گذاری اش می یابد. اشیاء دور وبرما – اندیشه یاعمل، ساختاریا فرد وجمع- همگی حاصل اتصال دو سرنخی هستند که یکی به مناسبت حال متصل است، ودیگری به هدف برای معنی بخشیدن به این مناسبت وپاسخ به ضروریات آشکاریا نهان اش درآینده- چه بعنوان واقعیت وچه بعنوان باز سازی این واقعیت دررهگذاراندیشه، یعنی مفهوم این واقعیت.
همیشه بشردرزمان گذارهای بزرگ ناشی ازنقد های بزرگتر، یکدوره میانجی (بطریقی حمام سرد تاریخی) را باید ازسربگذراند. این دوره میانجی اسمها وعناوین مختلف گرفته اند، مشهورترین اینها را زنان بسیاربیشترتجربه کرده وهنوزهم میکنند، سقراط نیزبهمین ترتیب، سوفیستها، ژاکوبن ها، وبالاخره ایمپرسیونیستها، ومشابه اینها، درحقیقت این میانجی گری بین انچه که بود وآنچه خواهد بود، را درابعداد مختلف گذرانده ونشان داده اند- وخاطره وجای سیلی وکمربند وترکه نیز روی “بدن هایشان” باقی مانده است. درتایید سقراط وراه اش، گالیله به “دانشمند خائن” نیز – در کناروپیش ترازسایر جوانب اش- معروف شده است. اما هم سقراط وهم گالیله، شبیه “حسن آقا” و ” اخلاق سیاسی” وبسیاری دیگر، فرزندان “حلال زاده” زمانه های خویش بودند. سقراط به مشتی خیالات و توهمات میتوانست استناد کند- تکلیف از پیش روشن بود. اما گالیله درعصری زندگی میکرد که ما به دوران “تجربه گرایی” میشناسیم، وپس جمله معروف – حقیقی یا قهرمان سازانه- هنگامی که پایش را بر کف دادگاه تفتییش چرخاند وگفت “پورسی جیرا” (بهرحال میچرخد) نیزتکلیف اش را بازهم زمانه اش ازپیش روشن کرده بود.
امروزمهم اینستکه ما بدانیم تجربه گرایی وتقسیم کار، هردو ودرهرزمینه یی، دیگردر را از پاشنه پیشین بیرون کشیده وگردش اش را بسوی تحول که پیشرفت مینامیم وحاصل آزادی وابتکارنهادی – که انسان مختارابدی شده صنعت مینامیم- میباشد، تغییرجهت داده است.
اگرامروز جامعه دوباره ازنوع “حسن آقا” ها تولید کند، و به “اخلاق سیاسی” محتاج باشد، باید آنرا یا نشانه پایان یک دوره دیگر دانست (؟) ویا نشانه شکست ما دردرک پایان دوره کهنه وفرسوده بسرآمده است وسردرگمی درپی “اختراع چرخ” وساختن هستی ازسرنووزندانی تنها خاکستری ها وسایه روشن هایش بودن.
تحول همیشه ازتبدیل، تغییر، وپس عمل خالص شروع میشود، وبعدا ما با بعد شعوری دادن به اینها، تحول را طراحی واجرا و مستقر میکنیم. “حسن آقا” و “اخلاق سیاسی” نیز متعلق به این دوره تبدیل وتغییر، وطراحی واجرا هستند.