شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگە تمومە ماجرا” در کنار تمهیدات هستە سخت قدرت بە تضعیف بیش از پیش اصلاح طلبان در ساخت حکومتی تبدیل شد کە اوج آن در پیروزی تمام و کمال اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم خودرا نمایاند. در واقع می توان گفت ماجرا برای اصلاح طلبان (لااقل تا این لحظە) تقریبا تمام شدە، اما برای اصولگراها نە. زیرا آنها توانستند با بسیج همان پایە رای کە در جامعە دارند، و معمولا پایە ثابتی ست، نیروهای خود را بە مجلس بفرستند و رویای تسخیر مجلس را عملی کنند.
از طرف دیگر واضح است بدون فراتررفتن از اصلاح طلبان و پروژە اصلاح طلبی، نمی توان فاز تغییر در ایران را بە مرحلە انقلابی تغییر داد. برای همین انقلابیون و از جملە بخشی از نیروهای چپ تلاش دارند کە با تبلیغات خود پیکر این جریان را در صحنە سیاسی ایران هرچە بیشتر لاغر کنند تا با پیشبرد پروژە ریزش نیروی هرچە بیشتر در حاکمیت، چنان رژیم را ایزولە کنند تا در مراحل بعدی خیزشهای تودەای کار را عملا یکسرە کنند. در واقع پروژە انقلابی در کشور بدون محو نقش اصلاح طلبان در قدرت و در جامعە امکان پذیر نیست. این نیرو یا باید بە انقلابیون بپیوندد، یا گوشەگیر شدە و عملا قدرت تاثیرگذاری مشخص خود را از دست دادەباشد.
اما آیا کار بە همین سادگیست، و می توان اصلاح طلبان را هم از حکومت راند و هم پایە رای آنان را برای همیشە پایان یافتە تلقی کرد؟ تجربە می گوید کە نە اینچنین نیست. کافیست بە دوران احمدی نژاد و تلاش حکومت برای راندن اصلاح طلبان از ساختار قدرت نظری بیافکنیم. این پروژە پیش نرفت چونکە قبل از هر چیز خود ساختار حکومت را بشدت دچار بحران و تزلزل کرد. از طرف دیگر تجربە مذاکرە با غرب نشان داد کە عملا بدون حضور نیروهای اصلاح طلب و میانی امکان پیشبرد مذاکرات با غرب وجود ندارد. در واقع غرب تا مقطع کنونی ترجیح می دهد با این بخش از حاکمیت بە توافق برسد (و یا از این دالان بسوی توافق با خامنەای خیزبردارد)، ترجیحی کە بە نظر می رسد در دوران بایدن هم بنوعی ادامە خواهدداشت. البتە هر چند خامنەای بعنوان استراتژیست و یا حامی اصلی در پشت مذاکراتی از قبیل برجام قرار دارد، اما کاملا عیان است کە بدون وجود نیروئی کە از توان پیشبرد مذاکرە و تفاهم با غرب برخوردار است، پروژە او موفق نخواهد شد. مذاکرە خود یک فن است و کاملا بستگی بە منش و دیدگاههای افراد و تیم مذاکرەکنندە هم دارد. بە بیانی دیگر با جلیلی نمی شود بە تفاهم رسید، اما با ظریف چرا. در واقع یکی از عرصەهائی کە در آن می توان نقش جناحها را دید از جملە در همین زمینە است.
حال کە با پیروزی بایدن دوبارە مسئلە تفاهم میان غرب و ایران و بازگشت بە برجام مطرح است، بی گمان فرصتی برای اصلاح طلبان و نیروهای میانی فراهم شدە تا دوبارە در فضائی کە بەسوی تشنج زدائی و آرامش پیش می رود، بنوعی قد علم کنند. در واقع فضای مساعد جهانی بە عروج دوبارە آنها می تواند کمک کند.
اما این بار هم بە احتمال قوی هستە سخت قدرت درصدد خواهد بود کە از آنان استفادە ابزاری کند، هرچند این استفادە می تواند بنوعی موقعیت آنان را در حاکمیت تقویت کند.
انتخابات ١۴٠٠ ریاست جمهوری در راە است و با توازن فعلی نیرو، پیشروی اصولگرایان، یاس مردم از صندوق رای و گسترش بی سابقە نارضایتی ها قابل پیش بینی است کە اصولگرایان پیروز آن شوند؛ اما از طرف دیگر کل ماجرا بستگی بە روند مذاکرات میان غرب و جمهوری اسلامی هم دارد. بە نظر می رسد با توجە بە نقش مهمی کە عامل خارجی در آرامش اقتصادی در کشور دارد، این امر بە عامل غالب تبدیل شود.
مناقشات میان ایران و آمریکا کاملا بر آرایش جناحها و نیروهای درون و پیرامون حاکمیت تاثیر می گذارد و از این منظر باید بە آن شدیدا توجە داشت. پایان ماجرای اصلاح طلبی تنها بە خیابان بستگی ندارد. هر نوع بهبودی در روابط میان ایران و آمریکا در صعود نسبی آنها دوبارە تاثیرگذار خواهدبود.
پس حذف اصلاح طلبان و طرد آنها صرفا بە عوامل داخلی بستگی ندارد؛ و این درست آنجائیست کە دست اپوزیسیون کوتاە است و بنابراین باید با احتیاط بیشتری در مورد نقش آنها در تحولات آیندە اندیشەکند.
تا جائیکە بە مشی تضعیف اصلاح طلبان برمی گردد، از منظر تغییر انقلابی درست بە نظر می رسد؛ اما باید در نظر داشت در شرایطی کە حضور اصلاح طلبان و نیروهای میانی می تواند بە بهبود در شرایط اقتصادی کشور (از طریق تفاهم با غرب) بیانجامد، چنین مشی لااقل در کوتاەمدت جوابگو نخواهدبود و حتی بە ضد خود می تواند تبدیل شود.
ایران دوران سختی از تقابل با غرب را می گذراند و دورزدن هر نیروئی کە می تواند این تقابل را تلطیف کند، از واقع بینی سیاسی بدور است. نیروی چپی می تواند در جهت تغییر بدرستی عمل کند کە بە این خصیصە توجە نشان بدهد.