گروه سیاسی: سئوال این است چرا برگزاری انتخابات در ایران همواره متکی به «افراد» است و نه «گروه»، «حزب» و «تشکیلات»؟ خروجی چنین فرایندی «انفرادی» چیست؟ برای پاسخی اجمالی ابتدا به همین انتخابات پیش رو در خردادماه نظری بیاندازیم: «در حالیکه ۴ سال پیش (۱۳۸۷) در چنین روزهایی کاندیداهای هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا معرفی و کارزار تبلیغاتی نیمه رسمی خود را آغاز کرده بودند، امسال ظاهرا به دلیل تبعات ناشی از همان انتخابات، هنوز همه چیز و حداقل کاندیداهای اصلی هر دوجناح نامشخص ماندهاند!». دو ماه کاندیداهای یک انتخابات ریاست جمهوری را معرفی، سازماندهی و … نمودن ریشه درفقر فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی در ایران باز دارد. فقری که همواره «نتیجه و خروجیاش» را در استقبال پرشور از رییسجمهورها و بدرقه بد برای اکثر آنها در طول سه دهه اخیر شاهد بوده ایم. در کشورهای صاحب انتخابات رقابتی شاهدیم که از یک سال قبل از برگزاری انتخابات، گروهها و احزاب رقیب در دهها رای گیری درون حزبی و مناظره های چالشی مختلف در حوزههای مختلف (سیاسی، اقتصادی، دیپلماسی و…) کاندیدای خود را معرفی و به معرض نظر و رای افکارعمومی میگذارند. در کشور ما اما همه چیز انتخابات قرار است دوماهه آغاز و پایان یابد و البته این انتظار را داریم که انتخابی ایدهال هم داشته باشیم! انتظاری که تجربه ثابت کرده اغلب اوقات، رنگ واقعیت به خود نمیگیرد زیرا از انتخاباتی دو ماهه که همه چیز آن عموما نه از راه کارهای تشکیلاتی بلکه با رویکردهای شخصی و انفرادی و … شکل میگیرد، نتیجه ای شگرف و ایدهآل نباید انتظار داشت. در جامعه ما حتی فعالیت حزبی و تشکیلاتی امر مذمومی قلمداد میشود و اغلب کاندیداها یکی از نکات مثبت خود را در این جمله خلاصه میکنند که وام دار حزب نیستد! به عبارت دیگر ما پاسخگوی هیچکس نیستیم حتی احزاب! ضعف ساختاری انتخابات در ایران پژوهشهای متعدد را طلب میکند که در این مجال قصد ورود به آنرا نداریم و فقط به این بسنده میکنیم که خروجی انتخاباتی بدون کار تشکیلاتی (حزبی) و پاسخگو نبودن کاندیداها به نهادهای مدنی و تشکیلاتی به یک انتخابات کاملا انفرادی، تابع اتفاقات گذرا و احساسی بر افکار عمومی منتهی میشود که تا دقیقه ۹۰ آن نا مشخص و مبهم است و بالطبع ۴ سال مدیریت آن هم تابع همین شرایط خواهد بود و نتیجهاش نیز همواره تنش، تصمیمات ناگهانی و خلق الساعه و حتی باور نکردنی برای رایدهندگان به همان کاندیدای رییسجمهور شده، بیثباتی مدیریتی و …! زیرا در چنین فرایندی قرار نیست فرد منتخب به هیچکس، هیچ حزب، هیچ رسانهای و … پاسخگو باشد. وقتی او در دوران کاندیداتوریاش میگوید وام دار هیچ حزبی و جریانی نیست، واقعا چه انتظاری میتوان از او داشت؟ او به قولش عمل کرده، همین! انتخابات فردی و نه حزبی و تشکیلاتی یعنی همین: کاندیدا شدن انفرادی است و به قول خودشان وامدار نیستند (بخوانید پاسخگو نبودن به هیچکس!)، …! موقع معرفی برنامهها هم میتوان به سراغ پروندههای آشنایان و اقوام و یا حتی خود رقیبان رفت و آرایش را اینگونه در جو احساسی جامعه به سمت خود سوق داد! انتخابات در ایران، روند و فرایندی فیالبداهه است! باید این واقعیت را روزی دریابیم: تا هنگامی که احزاب و رسانههای قوی در جامعه ایران مجال عرض اندام نیابند این حکایت تلخ همچنان سریال وار ادامه خواهد داشت؛ متاسفانه!