یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۳

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۳

انقلاب اکتبر و ادعای کودتا!

تجربه اکتبر و شکست آن به معنی حذف صورت مسئله یعنی عدالت و برابری اجتماعی و آزادی و صلح نبود و نیست. اگر این مطالبات بنیادی هم چنان وجودداشته باشد، شکست یک تجربه جز کسب آگاهی پیرامون چگونه جلوتر رفتن نیست، همین و بس.

انقلاب اکتبر صرفا انقلاب در یک کشورنبود، بلکه انقلابی بود در یکی از حلقات ضعیف نظام سرمایه داری با پژواکی جهانی ولاجرم با پی آمدها و بیلانی جهانی. در واقع رشدناموزون سرمایه داری و بحران های درونی نظام سرمایه داری روسیه را (بخصوص پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵) به مرکزانباشت تضادهای گوناگون و درهم پیچیده ای از مناسبات و معضلات بجا مانده از مناسبات کهن و معضلات مناسبات نوین سرمایه داری تبدیل ساخته بود که مثل بشکه باروتی آماده انفجار بود که جرقه آن توسط جنگ جهانی اول و انفجارتضادهای درونی سرمایه داری زده شد. اگر که سرمایه داری بطورسرشتی با رشدناموزون همراه است، این به معنی گردآمدن شرایط مثبت و منفی به گونه ای توأمان است. بهمین دلیل یکسان انگاشتن اهداف و آمال و مناسبات سوسیالیستی به عنوان بدیل سرمایه داری، با واقعیتجوامع ناموزون و متناقضی که این بدیل سوسیالیستی در دستورکارآن قرار می گیرد یک خطای بزرگ و شناخت شناسانه است. چرا که در اینجا ما با دوچیز و رابطه متقابل آن ها مواجهیم و نه یک چیز. عینیت شرایط موجود بطوراجنتاب ناپذیر مهر خود را بر اهداف و آرمان های اعلام شده می زند، همانطور که برنامه سوسیالیستی هم به نوبه خود نشان خود را بر این جوامع می زند. این پدیده حتی در موردنوع و ویژگی سرمایه داری در جوامع متفاوت و ناموزون هم صادق است. نتیجه و سنتز آن دو، در واقعیتی انضمامی، عموما ترکیبی پیچیده و متنوع از هردو رونداست که خود را به شکل یک انقلاب متناقض با نتایج و روندهای متناقض نشان می دهد. مهم است که در نقدمشخص، آن ها از هم تفکیک بشوند و به رابطه متقابل آن ها تمزکز صورت گیرد. معمولا قدرت های حاکم با اینهمانی کردن این دوحوزه، سعی می کنند که به خود مشروعیت بدهند. و براساس همین دوگانگی است که می توان گفت اگر در نزدمارکس و یا اهداف والای اعلام شده اکتبر، آزادی و برابری اجتماعی هم چون جفت جداناپذیر از عناصربنیادی بدیل سوسیالیستی بشمارمی رفته اند، و اساسا برتری و جذابیت پارادایم سوسیالیستی بر سرمایه داری ریشه در پیوندجدانشدنی این دو داشته است، اما در واقعیت امر در تلاقی اهداف اعلام شده و رهائی بخش با جامعه ای عقب مانده و ناموزون و تاریخا با سنت استبدادی و مناسبات ریشه داراقتصادی و سیاسی اقتدارگرایانه، عملا سنتزی متناقض بوجود می آید که آمیزه غریبی از قوت و ضعف است که در گذرزمان حتی کفه نقاط منفی نسبت به نقاط مثبت سنگین وسنگین تر می شود، بطوری که در آن نشانی از بسط آزادی و مناسبات رها از استثمار و اقتدارگرائی یافت نمی شود که نهایتا موجب فروپاشی از درون می شود. اما همانطور که اشاره شد وقتی از بیلان و نتایج انقلاب اکتبر به مثابه بدیلی برای سرمایه داری سخن به میان می آید، بیلان روسیه تنها بخشی از آن است و کلیت آن را باید در مقیاس جهانی موردارزیابی قرارداد. و از قضا نکته قابل توجه آن است که دست آوردهای بین المللی و جهانی آن در قیاس با وجه داخلی، با در نظرگرفتن تصفیه ها و سرکوب های گسترده و دیگرنقصان های عمده، برجسته تراست: اعم از شکست فاشیسم، گسترش جنبش های ضدمستعمرات و دامن زدن به انقلابات و جنبش های مقاومت در سایرکشورها چون چین و ویتنام و کوبا و… جلوگیری از جنگ جهانی جدید توسط سرمایه داری، و البته تقویت جنبش طبقه کارگر و زحمتکشان و ارتقاءسطح مطالبات جهانی، بویژه در کشورهای سرمایه داری غرب ، که با بهم زدن توازن قوای جهانی و تحمیل عقب نشینی به سرمایه، آن ها را وادارساخت که در قالب دولت رفاه و سوسیال دموکراسی  بسودکارگران و زحمتکشان و دیگراقشار و مطالبات اجتماعی دست به رفرم های مهمی بزنند. حتی به یک تعبیر می توان گفت که تحولات چین از یک کشورعقب مانده و لو در چهارچوب نظام سرمایه داری، که امروزه به عنوان یکی از دو ابرقدرت اقتصادی مطرح است، به نحوی از انقلاب اکتبر نشأت گرفته است. همانطور که عروج سوسیال دموکراسی در بلوک غرب در پی جنگ دوم جهانی را بدون شکل گیری بلوک شرق و در تحلیل نهائی واقعه انقلاب اکتبر و پی آمدهای آن نمی توانیم تبیین کنیم.  با در نظرگرفتن چنین پی آمدهای گسترده ای است که می توان گفت که دستاوردهای بین المللی انقلاب اکتبر، چه بسا بر دستاوردهای داخلیروسیه و یا اتحادشوروی بچربد. و این علیرغم آن است که همه این تحولات چه در داخل و چه در خارج را بدیلیل آن که نتوانستند از محدوده مناسبات سرمایه داری فراتر بروند، در چهارچوب سرمایه داری صورت بندی کنیم. چرا که  خارج از پویش درونی و مکانیزم طبیعی سرمایه صورت گرفته اند. وقتی هم از انقلاب متناقض صبحت می کنیم یعنی که اهداف و آرمان های ضدسیستم آن بر موجی از تحولات و دگرگونی های اصلاحی در ساختارها و مناسبات سرمایه داری سوارشدند که  بتدریج  وجه اصلاحی و رفرمی آن بسودوجه منفی کم رمق ترشدند و نهایتا رنگ باختند. اما پژواک این آرمان ها و اهداف بر بستربحران سرمایه داری برای مدتی امیدهای بزرگی را برانگیخت تا زمانی که پس از فرونشستن گردو خاک طوفان، رفته رفته صحنه واقعی زیرپروژکتور افکارعمومی جهان قرارگرفت و تا زمانی که معلوم شد در درون اتحادشوروی و بلوک شرق، آزادی کاملا لگدکوب شده و اساسا با به بادرفتن آن تصوری که به تحقق همزمان”هم آزادی و هم عدالت اجتماعی” امیدبسته بود، دیگر چیزالهام بخشی از انقلاب متناقض اکتبر باقی نمانده بود. در اصل تحت تاثیر بیلان جهانی اکتبر بود که تصویرکشتی به گل نشسته “اردوگاه سوسیالیستی” برای مدت ها از چشم ها پنهان ماند. خلاصه، از آن جا که اکتبر دارای پیام جهانی و انقلابی دوران ساز بود در بررسی و نقد آن، نمی توان از بعدجهانی آن و موج های بزرگی که بر انگیخت غفلت ورزید.  بطوری که نه فقط وقوع انقلاب اکتبر زمین لرزه بزرگی بود که حتی اعلام رسمی پایان آن هم در تحولات عنان گسیخه سرمایه جهانی بدون تأثیرنبود.

 نگاهی به پی آمدهای انقلاب اکتبر در ایران هم به نوبه خود تردیدی باقی نمی گذارد که ما با یک انقلاب بزرگی با پی آمدهای برون مرزی و جهانی مواجه بوده ایم.

 چنانکه مقاله* «اکتبر و پژواک شورانقلابی در سخن سرایان ایران» و ضمائم ارجاعی آن بخوبی و به شکلی فشرده و مستند به چکونگی و ابعادتأثیرگذاری انقلاب اکتبر در جامعه ایران پرداخته است. و این درحالی است که این روزها که مصادف با صدمین سال انقلاب اکتبراست بسیاری از لیبرال ها در برنامه و گفتارهائی که از جمله رادیوفردا ترتیب داده است به شکل هیستریک و یک جانبه به عنوان تحلیل از اکتبر به عقده گشائی پرداخته و اندر لعن و نفرین اکتبر و نویسندگان وهنرمندان ایرانی که عموما تحت تاثیرآن بوده اند سراز پا نمی شناسند و از جمله  بخیال خود با تبدیل انقلاب اکتبر به کودتای اقلیت بلشویک و با دستکاری تاریخ سعی می کنند که باصطلاح از ابهت اکتبر بکاهند. بخصوص بسیارخشمگین هستند که چرا هنوزهم نویسندگان و سخن سرایان ایران پس از باصطلاح خرابی بصره تحت تاثیرآن هستند وچرا سوسیالیسمی که با پایان تاریخی مرگ آن را اعلام کرده بودند، جان سخنی نشان داده و باردیگر رؤیای آن ها را برآشفته است. چنان که روزنامه دنیای اقتصاد* با تیترعلل گرایش نویسندگان ایرانی به سوسیالیسم مدتی پیش با درج گفتگوئی بین یک اقتصادان نئولیبرال و محموددولت آبادی خیلی کوشید تا با مجاب کردن وی به عنوان باصطلاح ریش سفید و از زبان او به جنگ این سخن سرایان و نویسندگان قدیم و جدید برود که اندکی هم در ادبیات خود به ترویج کارآفرینی و ارزش های سرمایه دارانه در ایران و اهمیت رقابت و سرمایه گذاری به پردازند که البته طرفی نبست. لابد نگران تحولات و رویکردهای جدیدی هستند که در مجامع دانشجوئی و کارگری و روشنفکران نسل های جدیدی در جریان هست که مبادا آن ها هم از میراث سوسیالیسم متأثر بشوند. بهرحال در اینجا غرض پرداختن تفصیلی به اکتبر و نقاط قوت و ضعف آن نیست. اما در پاسخ به فوران خشم لیبرال ها  و تحریفات تاریخی آن ها، نمی توان چند جمله ای نگفت:

 اول، باید به این لیبرال ها از بابت این که طرفدارانقلاب شده اند و از این منظرانقلاب اکتبر را تخطئه می کنند تبریک گفت و از آن ها خواست که هم چنان انقلابی باقی بمانند! چون تا آن جا که می دانیم و دیده و شنیده ایم، آن ها مثل جن از بسم اله از لفظ  انقلاب گریزان بوده اند تا چه رسد به خودانقلاب. دوم، وقتی انقلاب شروع شد کسی نمی تواند به آن فرمان ایست بدهد که در این یا آن نقطه توقف کند. انقلاب مکانیزم کنترل از راه دور ندارد. کسی نمی تواند انقلاب را که هم چون انفجارگازهای اولیه منبسط می شود در فقس آهنینی زندانی کند. مردمان انکارشده و لاوجود وقتی واردصحنه می شوند و بوروکراسی، سلسه مراتب  و نظم سیستم حاکم را در هم می شکنند، طبیعی است در تناسب با آگاهی و توان خود تا نیل به اهداف خود پیش بروند. انقلاب روسیه با فوریه شروع شد اما بدلیل پاسخ نگرفتن نسبت به خواست های اصلی، مثل صلح و آزادی و زمین و نان و…. بخصوص پایان دادن به جنگ و برقراری صلح توسط دولت موقت، موج دوم انقلاب هم  شروع شد. بنابراین موج های اولیه انقلاب و موج های ثانوی و تعمیق شونده بعدی و رایکالیزه شدن انقلاب خود بخشی از فرایندطبیعی آن را تشکیل می دهد و باندازه ای که توازن قوا در نبردانقلاب و ضدانقلاب اجازه بدهد پیش می رود. اگر کسی انقلاب را دیده باشد می داند که این ویژگی انقلاب را کسی نمی تواند به شکل اراده گرایانه و کودتائی به آن تحمیل کند و انقلاب محصول انباشت مسائل حل نشده در طی یک زمان بزرگ و برآمده از ترکیب عوامل بسیارپیچیده تاریخی-اجتماعی و شرایط حاکم برآن است. سوم، در آن ایام مدتها بود که شبح کمونیزم دراروپا و جهان در گشت و گذاربود و سوسیالیسم به عنوان یک گفتمان و نظام جهانی بدیل مطرح شده بود. همواره شکاف های درونی سرمایه فرصت مناسبی برای به میدان آمدن بدیل سرمایه فراهم می کند. جنگ جهانی اول یکی از همین شکاف ها و فرصتی بزرگ بود برای تبدیل شدن شبح کمونیسم به یک موجودواقعی بر روی زمین. چهارم، تجربه اکتبر و شکست آن به معنی حذف صورت مسأله یعنی عدالت و برابری اجتماعی و آزادی و صلح نبود و نیست. اگر این مطالبات بنیادی هم چنان وجودداشته باشد، شکست یک تجربه جز کسب آگاهی پیرامون چگونه جلوتر رفتن نیست، همین و بس. پنجم، آقایان لیبرال! نباید از نضج مجددآرمان های اکتبر و شکوفائی رؤیای مناسبات سوسیالیستی تعجب کنید: چون خودتان هم واقفید که سرمایه داری در قیاس با گذشته حتی بسی وحشیانه تر و جهان خوارترشده است. کافی است در نظربگیرید که ۸ نفر نیمی از ثروت جهان را درکنترل خود دارند و کسی قادر نیست که پویش خظرناک آن را کنترل کند. کافی است در نظربگیرید که ولع سرمایه حرارت جوزمین و محیط زیست را دارد به نقطه غیرقابل بازگشت می رساند و “ترامپ تان” تازه وسط آب رقص شتری اش گرفته است. ششم، در اهمیت انقلاب اکتبر همین بس که حتی خودسرمایه داری هم ناچارشد که  دست وپای حرص و ولع جهان خواری خود را برای مدتی در پوست گردو بگذارد و تن به قید وبندهای سوسیال و انواع رفرم های اقتصادی و اجتماعی دموکراتیک بدهد که با فروپاشی بلوک شرق و اعلام پایان تاریخ، این قید و بندها را پاره کرد و حارتر و خشن تر به تاخت و شخم زدن زندگی و جهان و طبیعت پرداخت که اکنون شاهدسرریزشدن انواع بحران هائی هستیم که سرمایه داری در طی همین سه دهه تاخت و تازنئولیبرالیستی به همراه انباشت نجومی بر سرجهان آورده است و همه را نگران آینده خویش ساخته است. از این رو به مددصنعت تبلیغات و سریال هائی با این سوژه که  ورودبه کاخ تزار توسط بلشویک ها، از درپشتی صورت گرفته یا دردیگر، نمی توان تاثیرات و اهمیت انقلاب اکتبر را انکارنمود و آن را به کودتای مشتی ماجراجو تبدیل کرد. گوئی که مثلا بلشویک ها که در مقطع انقلاب اکتبر بیشترین نفوذ را در میان کارگران و شوراها و سربازان و… داشتند باید دود می شدند و می رفتند هوا تا نشانه ای باشد براین که انقلاب بوده است و نه کودتا. در انقلاب چین و ویتنام و… هم پیوندبین احزاب و انقلاب ها تنگاتنگ و قوی بوده است. حتی در انقلاب بهمن ایران، آن ها که از نزدیک آن را دیده اند بیاددارند که در حمله و فتح پادگان ها، گروه های سیاسی مخالف شاه و چریک ها هم در نقاطی حضورداشتند. آیا به این اعتبار می توان گفت که انقلاب دستمایه آن ها بوده است؟. حضورسازمان ها و گروه ها در انقلاب و کنش گری آن ها در متن بحرانقلاب منافاتی با کلیت انقلاب و پویش آن نداشته و ادعای کوک آن توسط چنین گروه هائی به صرف چنین حضوری بی ربط است.

هفتم، از همین لیبرال ها و دشمنان سوسیالیسم باید پرسید اگر انقلاب اکتبر حقیقتا کودتا بود، اصلا چه ضرورت و اهمیتی داشت که این همه تلاش و انرژی را صرف آن کنید؟ اگر واقعا کودتا بود، هیچ توطئه ای نمی توانست آن را به نام انقلاب جابزند و نیازی هم  به صرف این همه انرژی برای آن نبود و از قضا این همه زحمت به خوددادن نشان دهنده کذب این ادعاست. کودتاگران متعددی وجودداشتند که تلاش وافری کردند که کودتاهای حتی “مترقیانه و ضدامپریالیستی” خود را بنام انقلاب به ثبت برسانند ولی نتوانستند. نکته اصلی در ورای این نوع ادعاها و احتجاجات، هدفی است که دنبال می کنند که با در نظرگرفتن آن تمسک به این نوع دستاویزها قابل فهم می شود: گرچه  آن ها خود خوب می دانند که غرض از جعل کودتا و دست کاری تاریخی در هم شکستن ابهت انقلاب اکتبراست، اما این همه انگیزه آن ها نیست. مسأله اصلی رویدادهای گذشته و نبش تاریخ  نیست. هدف  از “نبش تاریخ” بیش از آن که مربوط به گذشته باشد مربوط به نگرانی از حال و آینده و پژواک پیام نهفته در اکتبر در جهان امروز است. دو عامل عمده، نگرانی و نبش قبراین نئولیبرال ها و تکاپوی مورخان وابسته به آن ها را توضیح می دهد: یکی واقعیت سرمایه داری غرق در بحران و ناتوان از پاسخ گوئی به نیازهای بشرامروز است، و دیگری شکوفا شدن و اقبال مجدد به گفتمان چپ و سوسیالیسم، بخصوص در نسل های جدید و آینده ساز. و چنین است که در صدمین سال اکتبر مطرح شدن مجدد اهداف وآرمان های والای آزادی و برابری در برابرسرمایه داری بحران زده، خواب آسوده را از  چشمانحامیان سینه چاک سرمایه ربوده است. 

———————-

 علل گرایش به سوسیالیسم میان نویسندگان ایرانی– دنیای اقتصاد

 تاثیرانقلاب اکتبر روسیه بر جنبش های انقلابی در ایران

http://www.dw.com/fa-ir/

تاریخ انتشار : ۱۵ آبان, ۱۳۹۶ ۸:۴۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
آخرین مطالب

قانون «ضد ترور» دولت سوئد را محکوم کنیم!

در ماه مه ۲۰۲۲، فنلاند و سوئد به بهانه جنگ اوکراین خواستار پیوستن به ناتو شدند، اما «رجب طیب اردوغان» رییس‌جمهور ترکیه در آن زمان تاکید کرد که نمی‌تواند از پیوستن این دو کشور به ناتو حمایت کند، زیرا این دو با «حزب کارگران کردستان»‌ (پ‌ک‌ک)  همکاری دارند. حال بر اساس قانون «ضد ترور» که از اول ماه ژوئن در سوئد قابل اجرا است «حمایت، سازمان‌دهی و تامین مالی سازمان‌های تروریستی» در این کشور  یک جرم محسوب می‌شود و قابل مجازات است

خصیصه جمهور مردم و گذری برکودتای ۳۰ خرداد ۶۰

رژیم آخوندی که نسل امروز را می ترساند متناسب با ذات اش فراتر از نوک بینی خود را نمی بینند، چشم انداز عصر جدیدی که جنبش های مردمی پدید آورده اند را نمی بینند. اگر استقامت و مبارزه مردم ما به نتیجه بیانجامد که می انجامد، نسل هنرمند امروز یکی از زیباترین اثرهای جاودانی را بنام خود می زند، اثری که در جریان روزمره حیات همه انسانیت بازتابی پایدار می یابد.

کیهان‌‌شناسی کوانتومی

توصیف کیهان به ‌عنوان یک سیستم فیزیکی خواهان توضیح علمیِ علت انفجار بزرگ و شرایط حاکم در آن مقطع است. به‌ نظر، علمی که توان این کار را دارد، علم کیهان‌شناسی کوانتومی است که کیهان را یک سیستم کوانتومی تلقی می‌کند.

نحوۀ حل مشکلات گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب!

ایدۀ گذرگاه بین‌المللی «شمال – جنوب» در سال ۱۹۹۹ زمانی متولد شد، که گروهی از شرکت‌های حمل‌ونقل هند، ایران و روسیه قرارداد کلی در مورد حمل‌ونقل صادرات و واردات کانتینر در مسیر راهرو حمل‌ونقل بین‌المللی سریلانکا- هند- ایران- دریای خزر- روسیه امضا کردند.

یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
بیانیه ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
پيام ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
بیانیه ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

قانون «ضد ترور» دولت سوئد را محکوم کنیم!

خصیصه جمهور مردم و گذری برکودتای ۳۰ خرداد ۶۰

کیهان‌‌شناسی کوانتومی

نحوۀ حل مشکلات گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب!

دست‌کم ۱۴۲ تن در ماه گذشته اعدام شدند!

با ریزش عناصر و آیادی رژیم چه کنیم؟