سه شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۴:۱۱

سه شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۴:۱۱

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم
ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در رابطه لزوم همبستگی ملی در برابر تجاوز به مام میهن
پس از تجاوز اسرائیل جنایتکار به ایران که تا کنون منجر به شهادت بسیاری از هموطنان ما شده است،... ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران و بمباران تاسیسات هسته...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
آتش‌بس فوری
ایرانیان طرفدار صلح برگزار می کنند: آتش بس فوری. برلین زمان: ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ – ساعت ۱۸
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: برگزار کننده: ایرانیان طرفدار صلح
نویسنده: برگزار کننده: ایرانیان طرفدار صلح
کارشناسان نظامی می‌گویند سایت فردو به شدت آسیب دیده است، نه اینکه تخریب شده باشد!
رئیس جمهور ترامپ روز یکشنبه این عملیات را «کاملا موفقیت‌آمیز» توصیف کرد و گفت که تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای ایران «به طور کامل و تماماً نابود شده‌اند». اما ارزیابی‌های اولیه نظامی...
۱ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: نیویورک تایمز برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیویورک تایمز برگردان: گودرز اقتداری
گفتگوی اکبر کرمی و فرخ نگهدار؛ در جنگ ایران و اسرائیل چه بايد کرد؟
با فرخ نگهدار سیاست‌مدار کهنه‌کار، جمهوری‌خواه و اصلاح‌طلب پرسیده‌ام: جنگ چرا و‌ چه‌گونه آغاز شد؟ و چه‌گونه پایان خواهد یافت؟ بنیادهای سیاسی و رام‌یاریگ این جنگ چیست؟ و به کجا...
۱ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: اکبر کرمی
نویسنده: اکبر کرمی
بیانیه گسترده‌ترین طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی: در محکومیت حمله اسرائیل به ایران
ما، جمعی از کنش‌گران حقوق بشری، سیاسی، مدنی و فرهنگی ایران که همواره منتقد و مخالف شیوه نادرست حکمرانی موجود بوده‌ایم، در این مقطع حساس از تاریخ کشورمان که با...
۳۱ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: بیانیه ی محکومیت حمله ی اسرائیل به ایران
نویسنده: بیانیه ی محکومیت حمله ی اسرائیل به ایران
پایان اسرائیل استثنائی...
اما موضوع اصلی ایران نیست؛ موضوع، اسرائیل است – کشوری که برای دهه‌ها به‌عنوان پایگاه عملیاتی پیش‌رونده‌ی غرب در خاورمیانه عمل کرده است. از میانه‌ی قرن بیستم، اسرائیل از جایگاهی...
۳۱ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: تیموفی بورداچف برگردان: رضا فانی یزدی
نویسنده: تیموفی بورداچف برگردان: رضا فانی یزدی

اهمیت «دکتر مصدق» برای جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی

حزب توده و یا در واقع بخش زنان حزب توده در سال 1946 برای تصویب حق رای زنان در مجلس تلاش کرد، اما این تلاش به نتیجه نرسید. در 1949، مصدق که نماینده مجلس بود کوشید تا یک لایحه اصلاحی در زمینه قانون انتخابات را در مجلس به تصویب برساند که این قانون در ابتدا شامل حق رای برای زنان هم می شد. در این دوره انجمن های زنان تلاش بسیار کردند تا با طرح این مسئله در افکار عمومی و نیز لابی با نمایندگان مجلس، حق رای برای زنان را در مجلس شورای ملی به تصویب برسانند

هفت ـ هشت سال پیش دوست فرزانه ای از شرق آمریکا برای دیدار به منزل ما آمده بود و عکس دکتر مصدق را روی طاقچه اطاق ناهارخوری دید و گفت: «عکس قشنگی از مصدق است». گفتم، آری، دیگر به این قرار رسیده ام که از میان مردان سیاست که رفته اند تنها عکس او را بر دیوار خانه ام نصب کنم چرا که او را چهره ای موجه تر و وحدت بخش تر از بقیه یافته ام. آن دوست که فمینیست و پژوهشگر توانایی در تاریخ زنان است، گفت: «اما یادت نرود که مصدق هم برای زنان کار چندانی نکرد و بر سر حق رای برای زنان تلاشی در خور انجام نداد». گفتم آره می دانم، اما من مجموع عملکرد و دیدگاه های مصدق را در نظر می گیرم و معتقدم او طرفدار حق رأی زنان بود اما نتوانست در آن دوره تاریخی، این حق را، قانونی کند.

حال می خواهم در این جا بر همین نکته انگشت بگذارم که چرا دکتر مصدق نه تنها در مسیر دموکراسی خواهی برای مردم ایران و منطقه خاورمیانه چهره بسیار مهمی است و امروز جنبش سبز به نمادی چون مصدق بسیار نیازمند است، بلکه به طور مشخص و خاص، در جنبش زنان و جنبش دانشجویان و جوانان نیز می تواند به پاس دیدگاه هایش مورد احترام قرار بگیرد و این جنبش ها نیز می توانند در ارتقاء مقام نمادین و الگو وار مصدق در جنبش های خود بکوشند.

اما پیش از این می خواهم یادآوری کنم که من دکتر مصدق را بُت نمی کنم و اگرچه او را به صورت یک مصلح بزرگ، یک دموکرات شاخص و تاثیرگذار، یک چهره ملی بسیار قابل احترام و ماندگار می ستایم، ولی به خود و همه، حق می دهم ضعف ها و اشتباهاتش را نیز گوشزد کنیم و از آن ها عبرت بگیریم.

اهمیت دکتر مصدق برای جنبش دموکراسی خواهی امروز

دکترمصدق هنوز و به ویژه برای جنبش کنونی دموکراسی خواهی ما یک الگوی مثبت، مهم و یک نماد ضروری و مؤثر است، از همین روست که جنبش سبز که به نمایندگی از جوانان مبارز امروز، نمادهایی چون ندا آقا سلطان، سهراب اعرابی، محسن روح الامینی و… را با خود حمل می کند، شایسته است که به نمایندگی از نسل پدران و مادران و پدربزرگ ها و مادربزرگ هایش نیز نمادهایی را بازپردازی و ترویج نماید، نمادهایی همچون مصدق (و احتمالا افراد دیگری همچون طالقانی، بازرگان، خیابانی، ستارخان، روزبه، فاطمی، مختاری، پوینده، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، مهرانگیز منوچهریان، صدیقه دولت آبادی ،سیمین بهبهانی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار و …).

اما چه عواملی این مشروعیت، حقانیت و مقبولیت را بیش و پیش از همه به نماد مصدق می بخشد؟ اگر سه جنبه از زندگی دکتر مصدق، یعنی شخصیت و منش، شیوه کار و روش، و بالاخره دیدگاه ها، باورها و نگرش مصدق را بررسی کنیم، شاید به راحتی بتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم.

بررسی خصوصیات شخصی افراد می تواند یکی از معیارهای مهم باشد. فمینیسم در همان شعار معروف «هر چیز شخصی، سیاسی است» به درستی نشان داده که زندگی خصوصی با زندگی عمومی و سیاسی افراد ارتباط دارد.

دکتر مصدق در زندگی شخصی و خصوصی اش، به طور کلی شخصی سالم، صادق، متعهد به اخلاق، شرافت و دارای عزت نفس بود. از قول یکی از دستیارانش می خواندم که مصدق از امکانات دولتی هرگز به سود منافع شخصی اش استفاده نکرد، از چاپلوسی و رشوه گریزان بود، از مردان چند زنه خوشش نمی آمد، از خیانت به همسر و همینطور از صیغه ابراز نفرت می کرد. مصدق دو یتیم را به خرج خود بزرگ می کرد و… او به رغم آن که از خانواده طبقه بالا و مرفه بود، اما همیشه ساده زیست بود.

از سوی دیگر مصدق دارای توانایی ها، دانش، اعتماد به نفس و مهارت های بسیار هم بود. او اولین ایرانی بود که دکترای حقوق گرفت. مصدق شخصیت محکمی داشت. همچنین در فن بیان و خطابه، مهارت و خلاقیت بسیاری از خود نشان می داد… او فردی مقتدر و قوی بود. البته منظورم این نیست که او فردی «اقتدارگرا» بود، چرا که شخصیت مقتدر با شخصیت اقتدارگرا متفاوت است. مصدق نه نظامی بود، نه ایدئولوژیک و نه پارتیزان، بلکه وکیل مردم (وکیل مجلس) بود و دغدغه اش به جز دفاع از منافع مردم نبود.

گذشته از سلوک روحی و شخصیتی اش ، شیوه و روش کار و مبارزه اش نیز، قابل اطمینان بود. او فرا ایدئولوژیک، فرامسلکی، فراحزبی، عمل گرا، فراطبقاتی و به شیوه ائتلافی عمل می کرد. پراگماتیسم او به معنای زیر پا گذاشتن اصول نبود، او وقتی در ۱۹۴۹ جبهه ملی را تشکیل داد با نیروهای گوناگون مانند سوسیالیست ها، سکولارها و مذهبی ها از گرایش های مختلف بر سر اهداف ملی، ائتلاف تشکیل داد.

باورها و دیدگاه های دکتر مصدق نیز، نشان دهنده جنبه مثبت دیگری از زندگی اوست. زیرا مصدق یک دموکرات لیبرال و سکولار بود و در عین همکاری با نیروهای مختلف سیاسی، در مسیر استقرار و تحکیم یک دولت ملی، دموکراتیک و سکولار نیز صادقانه تلاش می کرد. در حقیقت هر چند محمد مصدق از لحاظ اخلاقی و آرمانهای ملی گرایی به مهدی بازرگان شباهت داشت اما امتیاز مصدق نسبت به بازرگان این بود که سکولار بود.

او به لحاظ نظری، فردی عمل گرا، مدرن، قانون مدار و به دور از تعصبات ایدئولوژیک بود. از این رو تنها در دوران مصدق بود که حتا احزاب کمونیست مثل حزب توده هم می توانستند به طور قانونی فعالیت کنند و در خیابان تظاهرات ترتیب بدهند و…

در این میان به نظر می رسد که برای شناخت دقیق تر دکتر مصدق باید به دیدگاه های ناسیولیستی و تجددخواهی و مبارزات ضداستعماری ایشان نیز با ظرافت بیشتری برخورد کرد. چرا که می توان سه نوع ناسیونالیسم متفاوت را از یکدیگر تمیز داد: اول ناسیونالیسم دولت مدار، اقتدارگرا و استبدادی است که آن را می توان در دیدگاه های رضاشاه و محمدرضاشاه یافت.

ناسیونالیسم نوع دیگر، ناسیونالیسم پوپولیستی و مذهبی است که ضدیت اش با استعمار از زاویه ترقی خواهانه نیست. این نوع ناسیونالیسم، تفاوتی بین مدرنیت و استعمار قائل نیست و با غرب و دموکراسی لیبرال خصومت دارد نمونه آن نومحافظه کاران حاکم بر ایران است.

اما ناسیونالیسم مصدق، ماهیت ضدیت با مدرنیت و یا غرب را نداشت، بلکه مصدق می خواست مانع استثمار و سوء استفاده غرب شود و خواهان گسترش دموکراسی لیبرال و تجدد در ایران بود. او دموکراسی لیبرال را تبدیل به بدیل در مقابل استبداد و استعمار کرد. البته او، هم با استعمار مشکل داشت و هم با کمونیسم و خطر شوروی. اما افسوس که غرب این تفاوت او را درک نکرد و از این رو آمریکا از وحشت این که حزب توده دارد قوی می شود و با این توهم که مصدق دارد به طرف حزب توده و شوروی کشانده می شود، با انگلیس همکاری کرد و کودتای ۲۸ مرداد را مهندسی نمود.

در هر صورت، تفاوت این سه نوع دیدگاه های ناسیونالیستی بسیار است، به طوری که نام دکتر محمد مصدق را از نمادهای آن دو ناسیونالیسم دیگر، کاملا مجزا می کند. هرچند همه حاکمانی که در ایران حکم رانده اند هیچ گاه سر سازگاری با مصدق را نداشتند به طوری که حتا یک خیابان و پارک و یا حتا یک سالن را به نام مصدق نگذاشتند، درحالی که به اسم خالد استامبولی، یعنی قاتل انور سادات رییس جمهور مصر، خیابانی را در تهران نامگذاری کردند.

در اوایل انقلاب خود مردم به طور خودجوش و ابتکاری، نام خیابان پهلوی را به خیابان مصدق تغییر دادند اما دولت با فاصله کوتاهی آن را تغییر و نام ولی عصر بر آن نهاد. اما به رغم عنادورزی حاکمان، مردم ما همواره یاد و خاطره دکتر مصدق را پاس داشته اند به طوری که به گفته شاهرخ اخوی در ۱۶ اسفند ۱۳۵۸ یک میلیون نفر در احمدآباد برای بزرگداشت مصدق جمع شدند ولی هیچ کس بزرگداشتی برای آیت الله کاشانی برگزار نکرد، جز عده معدودی در منزل یکی از دوستان آیت الله طالقانی. هرچند در آن مراسم خود آیت الله طالقانی به صراحت و روشنی اظهار کرد : «نام دکتر مصدق همان اندازه که برای هشیاری، بیداری، نهضت مقاومت و قدرت ملی خاطره انگیز است، به همان اندازه برای دشمنان ما، دشمنان داخلی و خارجی، استعمار خارجی و عوامل استعمار داخلی وحشت آور و نگرانی آور است.» شاید از همین رو بود که سال گذشته (۱۳۸۸)، پس از انتخابات حتا اجازه برگزاری سالگرد کوچکی برای دکتر مصدق را ندادند، چرا که به نظر می رسد آن ها حتا از نام مصدق گریزانند تا چه برسد که برای او سمینار و کنفرانس و یا بزرگداشت برگزار کنند.

مصدق و حقوق زنان

در شرایط دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، ایران تجربه دموکراسی پارلمانی را به شکلی کوتاه از سر می گذراند. در این دوران تحرکات سیاسی و حزبی گسترش یافته بود و احزاب مختلف به صورت رسمی فعالیت می کردند. در این دوران با توجه به فضای باز نسبی که ایجاد شده بود، شمار انجمن های زنان و نشریات زنان به سرعت افزایش یافت. «جمعیت زنان ایران» در همین دوران فعالیت داشت که آن را بدرالملوک بامداد هدایت می کرد. بدرالملوک بامداد در همان دوره نشریه «زن امروز» را هم منتشر می کرد. از سوی دیگر، نشریه «بانو» نیز که بین سال های ۱۹۴۴ تا ۴۷ به چاپ می رسید توسط نیره سعیدی منتشر می شد و نیز انتشار نشریه «حقوق زنان» که در سال ۱۹۵۱ صورت می گرفت.

در سال ۱۹۴۲ «حزب زنان ایران» با هدایت صفیه فیروز و فاطمه سیاح به راه افتاد و نشریه «زنان ایران» به سردبیری دکتر فاطمه سیاح و نویسندگانی همچون فروغ حکمت، زهرا خانلری، سیمین دانشور، و… در میان نشریات زنان می درخشید.

می دانیم که در این دوره محور فعالیت جنبش زنان، درخواست «حق رای برای زنان» بود. بنابراین اکثر سازمان ها و نشریات زنان برای گرفتن این حق، تلاش می کردند و البته در این میان، برخی از احزاب سیاسی نیز این درخواست را مورد حمایت قرار می دادند. از جمله حزب دموکرات به رهبری احمد قوام و نیز حزب توده. اما بخشی از روحانیون محافظه کار مخالف حق رای برای زنان بودند.

حزب توده و یا در واقع بخش زنان حزب توده در سال ۱۹۴۶ برای تصویب حق رای زنان در مجلس تلاش کرد، اما این تلاش به نتیجه نرسید. در ۱۹۴۹، مصدق که نماینده مجلس بود کوشید تا یک لایحه اصلاحی در زمینه قانون انتخابات را در مجلس به تصویب برساند که این قانون در ابتدا شامل حق رای برای زنان هم می شد. در این دوره انجمن های زنان تلاش بسیار کردند تا با طرح این مسئله در افکار عمومی و نیز لابی با نمایندگان مجلس، حق رای برای زنان را در مجلس شورای ملی به تصویب برسانند، اما مخالفت بخش مذهبی جبهه ملی و نیز روحانیون محافظه کار مانع این کار می شد، به طوری که حتا یک نماینده مجلس، حق رای به زنان را ضد اسلام دانست. و در قم، علیه حق رای زنان تظاهراتی به راه افتاد و یک نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شد ند. بعد از مخالفت های گسترده، بند مربوط به حق رای برای زنان از لایحه اصلاحی حذف شد.

در حقیقت در این دوره ما شاهد اتحاد سکولارها و مذهبی ها، علیه حقوق زنان هستیم.

حسن نزیه که یک ملی گرای سکولار بود و ۳۰ سال بعد در مخالفت با جمهوری اسلامی نقش مهم و فعالی باز کرد یکی از کسانی بود که در آن زمان با دادن حق رای به زنان مخالفت کرد و گفت: «چنان که می دانیم زنان ظرفیت های روانشناختی لازم برای تصدی مقامات و امور سیاسی را ندارند… زنان بیش از مردان اسیر هوی و هوس ها هستند. جاه طلبی و حسادت و غرور در میان زنان بیش از مردان یافت می شود. حال اگر آن ها مجاز گردند که در امور سیاسی شرکت کنند و در انتخابات رای دهند هرج و مرج باور نکردنی در دنیای زنان ایجاد خواهد شد. زنان خواهند توانست که مردان را به خود جذب کنند و در عین حال ثابت کنند که برتر از مرد هستند. خواهید دید که حتا دختر مدرسه ای ها خواب و رویای وکیل مجلس شدن را در سر می پرورانند. برای آن ها وظایف طبیعی زنان، نظیر مادریت و امثال آن، یا کاملا فراموش می شود و یا بی اهمیت خواهد شد» (محمد گلبن، ۱۹۷۵، نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و تقریرات فاطمه سیاح، انتشارات توس، ص ۱۴۴).

سال ها بعد از کودتا هم در دوره نخست وزیری علی امینی در سال ۱۹۶۲، باز هم عده ای از سکولارها، با روحانیون مخالف حق رای زنان و تغییر در قونین خانواده، همزبان شدند. در حقیقت در طول تاریخ معاصر ایران و نیز در نقاط دیگر جهان، ما معمولا شاهد آن بوده ایم که حقوق زنان وجه المصالحه قرار گرفته است. اما آنچه می خواهم در این جا تاکید کنم آن است که مصدق به رغم آن که مدافع حق رای زنان بود، اما در آن زمان در موقعیتی قرار گرفته بود که او را به عقب نشینی در مقابل مخالفان واداشت. او خودش دلیل این کار را چنین توضیح می دهد: نمی خواهم در چندین جبهه جنگ کنم، حقوق زنان جبهه های چالش را بیش از حد امکانات موجود، گسترش می دهد.

مصدق و مسئله اقوام

در دهه ۱۹۴۰ علاوه بر مسئله حقوق زنان، مسئله اقوام، و بحث خودمختاری و فدرالیسم نیز یکی از محورهای چالش در جامعه ایران بود. در آن دوره تحرک های قومی و مبارزات در جهت خودمختاری ـ و حتا جدایی طلبی ـ مطرح بود به طوری که جمهوری مهاباد و اتفاقات آذربایجان دو واقعه مهم آن دوره محسوب می شود.

دکتر مصدق اولویت اش ایجاد ایرانی یک پارچه، نوین و دموکراتیک بود و از ترس نفوذ شوروی و دستکاری های این کشور در مسئله قومی، ناچارا به مسئله اقوام اولویت نداد. هرچند او معتقد به مجالس ایالتی و ولایتی بود که خود می توانست زیربنای محکم و مناسبی برای برقراری نوعی فدرالیسم باشد. به یاد دارم آقای یوسف بنی طُرف، در تحقیق اش در مورد دکتر مصدق نوشته است که مصدق هیچ گاه با فدرالیسم مخالفت نکرد ولی او آن زمان را مناسب حرکت به آن جهت نمی دید. البته عمر صدرات دکتر مصدق کوتاه تر از آن بود که بتوانیم انتظارات زیادی از آن داشته باشیم.

سخن پایانی

با توجه به آنچه که در طول تاریخ معاصرمان می بینیم مخالفت با حقوق زنان و یا اقوام به گروه و دسته خاصی مختص و منحصر نیست و افراد اعم از سکولار یا مذهبی می توانند در جبهه مخالف حقوق زنان حرکت کنند، بنابراین می توان نتیجه گرفت که معیار اصلی ما امروز «دموکرات بودن» و پایبندی به «حقوق شهروندی» است و نه مذهبی بودن یا سکولار بودن. چه بسیارند سکولارهایی که ضد حقوق زنان، ضد حقوق اقوام و اقلیت ها و به طور کلی ضد دموکراسی هستند و بسا مذهبی هایی وجود دارند که دموکرات اند و حقوق زنان را می پذیرند. بنابراین معیار و محک ما برای سنجش نیروها و افراد اگر بر دموکرات بودن تاکید نداشته باشد می تواند به راحتی به کژراهه برود چرا که امروز سکولار بودن وقتی ارزش دارد که فرد، دمکرات هم باشد. بدون شک مصدق نمونه روشنی از چنین معیاری بود، پس می توانیم او را پاس داریم.

*- این مقاله، متن تحریر شده ی نکات اصلی سخنرانی دکتر نیره توحیدی است که در «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۰ ایراد شده است.

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۲۵ تیر, ۱۳۸۹ ۴:۵۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری از این تجاوز و ارائهٔ واکنشی مؤثر، ناکارآمد و ناتوان بوده‌اند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری از این تجاوز و ارائهٔ واکنشی مؤثر، ناکارآمد و ناتوان بوده‌اند.

مطالعه »
پيام ها
گل سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

برگزاری نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی سازمان پیرامون تجاوز جنایت‌کارانهٔ اسراییل به خاک ایران‌مان!

نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی ضمن تقدیر از هیئت سیاسی – اجرایی سازمان به دلیل واکنش سریع در موضع‌گیری نسبت به تجاوز اسراییل به میهن‌مان، با اجماع در محکوم کردن تجاوزات مکرّر اسراییل به خاک ایران‌مان از منظر یک نیروی باورمند به صلح و بر تداوم تلاش‌های دیپلماتیک از سوی حکومت جمهوری اسلامی، بر ادامهٔ آمادگی و پی‌گیری جاری نهادهای سازمان در واکنش به روی‌دادها و روندهای متغیّر …

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم

بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در رابطه لزوم همبستگی ملی در برابر تجاوز به مام میهن

آتش‌بس فوری

کارشناسان نظامی می‌گویند سایت فردو به شدت آسیب دیده است، نه اینکه تخریب شده باشد!

گفتگوی اکبر کرمی و فرخ نگهدار؛ در جنگ ایران و اسرائیل چه باید کرد؟

بیانیه گسترده‌ترین طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی: در محکومیت حمله اسرائیل به ایران