جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۷

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۷

اپوزیسیون و انتخابات نود و دو

آرزوی قلبی من این است که ارزیابی بدبینانه فعلی من از چشم انداز انتخابات نود و دو نادرست از کار درآید و امید میلیونها ایرانی که مستقل از خواست و اراده من و مانند من رأی خواهند داد تا هیولای فقر و بیکاری اندکی مهار شود، خطر جنگ کم شود و مردم نفسی بکشند، بار دیگر تبدیل به یأس نشود.

با ثبت نام اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری، نگاه همه اصلاح طلبان به شورای نگهبان دوخته شده است. اگر شورای نگهبان صلاحیت رفسنجانی را تایید کند و رئیس جمهور پیشین تا روز انتخابات در برابر فشارهایی که احتمالا برای وادار کردنش به کناره گیری اعمال خواهد شد مقاومت کند، در صفوف اپوزیسیون خارج از حکومت یا رانده شده از حکومت، دو گرایش عمده شکل خواهد گرفت:
گرایش نخست، با استدلالهای گوناگون دعوت به شرکت در انتخابات و رأی دادن به رفسنجانی خواهد کرد. این استدلالها از این قبیل خواهد بود: مقایسه وضعیت کنونی با هشت سال پیش و ضرورت استفاده از فرصت انتخابات برای بازگشت به دوره ریاست جمهوری خاتمی یا رفسنجانی، تأکید بر خطر جنگ و اینکه رفسنجانی آخرین بخت جمهوری اسلامی برای احتراز از جنگ است، استفاده از کارزار انتخاباتی برای طرح خواستهای آزادیخواهانه و غیره.
گرایش دوم، بر پیشینه رفسنجانی در تحکیم استبداد مذهبی و تصفیه خونین مخالفان در دهه های ۱٣۶۰ و ۱٣۷۰ و نیز بر محافظه کاری وی انگشت خواهد گذاشت یا بر این نکته که تلاش برای پیشبرد اصلاحات در جمهوری اسلامی از طریق تن دادن به چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و قواعد تعیین شده از سوی حکومت و دستگاه ولایت فقیه قبل از این هم آزموده شده و ره به جایی نبرده است، و از این رو رأی دادن به رفسنجانی جز مشروعیت بخشیدن به شبه انتخابات پیش رو و وجاهت دادن به یکی از مسئولان اصلی سیه روزی مردم ایران در بیش از سه دهه اخیر، نتیجه ای نخواهد داشت. همچنین بسیاری برآنند که حکومت جمهوری اسلامی به ویژه با نگاه به تجربه چهار سال پیش، تدارک لازم برای تقلب را دیده است و آرای واقعی مردم در انتخابات ۹۲ نیز شمرده نخواهد شد.
موضوع اصلی این نوشته، دفاع از یکی از دو گرایش نامبرده یا مستدل کردن بطلان دیگری نیست.
محور این مقاله، این دعوت از اپوزیسیون، از همه آنهایی است که با کل نظام استبداد مذهبی مرز روشن دارند برای آن که نگذارند بار دیگر انتخابات در جمهوری اسلامی و رقابت جناح های این نظام، در میان صفوف مخالفان اختلافاتی ایجاد کند و زخم هایی بر پیکر جنبش آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران وارد آورد که ناچار شویم سالها صرف التیام بخشیدن به این زخمها کنیم.
روی سخن را نخست به کسانی می گردانم که مانند خود نگارنده به گرایش دوم تعلق دارند:
جانب اعتدال را نگه داریم. رأی دادن به رفسنجانی یا هر نامزد دیگری که به گونه ای در تقابل با رهبری جمهوری اسلامی تلقی شود، الزاما به معنای خیانت به آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت پژوهانه جنبش ضداستبدادی مردم ایران نیست. میلیونها ایرانی با این امید که روند فقیرتر شدنشان متوقف یا حداقل کند شود، با هراس از سایه شوم جنگ و به امید تأثیر مثبت نتیجه انتخابات بر روابط خارجی ایران، برای آنکه از شکاف در بالا برای اقدام در جهت تحقق خواستهای اقشار مختلف مردم بهره گیرند و یا با این انتظار که جنبش سبز جان تازه ای بیابد، به عرصه انتخابات خواهند آمد. انگیزه های اکثر این هموطنان، حتی از نظر کسانی مانند من که گذار از کل نظام جمهوری اسلامی را می خواهند، قابل درک است. اگر ما با هم اختلافی داریم، نه بر سر آینده ای که برای جامعه خود آروز می کنیم، که در مورد ارزیابی شرایط موجود و امکان پیشرفت به سوی آن آینده مطلوب از طریق این یا آن تاکتیک سیاسی و رفتار انتخاباتی است. پس نگذاریم مرزهای واقعی واصلی مبارزه سیاسی مخدوش شود. این مرزهای واقعی و اصلی، میان اکثریت عظیم مردم ایران از یک سو و دستگاه حاکمه به عنوان مسئول اصلی خطر جنگ، بحران اقتصادی و فروپاشی اجتماعی است. اینکه کسی در انتخابات شرکت و یا به شرکت در آن دعوت کند، به تنهایی تعیین کننده جایگاه او در مبارزه ضداستبدادی نیست. اگر انتقادی به حاملان گرایش دوم داریم، این انتقاد را دوستانه و مشفقانه طرح کنیم. رأی دهنده به رفسنجانی با خود رفسنجانی تفاوت دارد.

اما کسانی که برای شرکت در انتخابات عزم جزم کرده اند نیز می توانند به گونه ای عمل کنند که در صفوف مخالفان دیکتاتوری شکاف نیافکند. سخن من با این هموطنان این است که برای دفاع از گرایش خود، لازم نیست از رفسنجانی و پیشینه او دفاع کنند. اصرار در کتمان نقش رفسنجانی در برقراری استبداد مذهبی، حواله کردن مسئولیت فجایع دوران نزدیک به بیست ساله قدرقدرتی رفسنجانی به مخالفان حکومت، طرح ادعاهایی مانند این که رفسنجانی در کشتارهای دهه ۶۰ نقشی نداشته است و اتخاذ مواضعی افراطی که گاه انسان در جدل سیاسی ناخواسته به دام آن در می غلتد، برای مدافعان شرکت در انتخابات هیچ ضرورتی ندارد. این را به ویژه از آن رو می نویسم که در سالهای اخیر با بسیاری از هموطنان جوان که خود خاطره ای از دهه ۱٣۶۰ ندارند گفتگو کرده و از میزان ناآگاهی یا کم توجهی برخی از آنان به واقعیات تاریخی حیران مانده ام. سخن من با این هموطنان این است که مشی سیاسی مورد نظر شما بر اساس ارزیابی مشخص شما از شرایط کنونی، از نظر من و بسیاری مانند من محترم است اما پا گذاشتن بر حقیقت و انکار آن، پذیرفتنی نیست. تقاضای من از این هموطنان این است که بکوشند روانهای زخم خورده از سی و چهار سال حکومت رفسنجانی، یاران و جانشینانش را درک کنند نه اینکه با تقدیس و تطهیر رفسنجانی و انکار واقعیات تاریخی، بر آن زخمها نمک بپاشند.

در خاتمه، یک نکته را می افزایم:
آرزوی قلبی من این است که ارزیابی بدبینانه فعلی من از چشم انداز انتخابات نود و دو نادرست از کار درآید و امید میلیونها ایرانی که مستقل از خواست و اراده من و مانند من رأی خواهند داد تا هیولای فقر و بیکاری اندکی مهار شود، خطر جنگ کم شود و مردم نفسی بکشند، بار دیگر تبدیل به یأس نشود. اما اگر بخواهم به قول کانت به گونه ای رفتار کنم که با آگاهی فعلی من، این رفتار بتواند به عنوان راهنمای عمومی نیز به کار آید، باید از رونق دادن به نمایشی که به ناحق انتخابات نام دارد، احتراز کنم.

تاریخ انتشار : ۲۱ اردیبهشت, ۱۳۹۲ ۱۰:۰۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

مهاجرت

فکر مادر دل تنگش کرده بود، مادرش را خیلی دوست داشت و می دانست که او را هرگز نخواهد دید، چه در این سفر موفق باشد و چه نباشد. خود را سرزنش می کرد. او را خیلی رنج داده بود. او را پیر و پیرتر کرده بود. دلخوشی مادرش به بچه هاش بود و آنها هم که هر کدومشون یک سر داشتند و هزار سودا.

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین