شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۴

شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۴

بیرق رنگین
پرشور می‌خندند. جوانی که فقط با لبانش نمی‌خندد، با چشمانش هم می‌خندد، با تمام خطوط چهره‌اش هم می‌خندد، انگار گل خندان قصه‌های خانم جان است که در گوشه حیاط زندان...
۱۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: نیلوفر جوان
نویسنده: نیلوفر جوان
پیام فابین گی مدیر روزنامه اومانیته و سناتور شهر سنت‌دنی در حومۀ پاریس
شرایط سیاسی استثنایی کنونی مستلزم آن است که ما امسال جشن اومانیتۀ بزرگی را برگزار کنیم. رئیس‌جمهور مکرون به بهانه «ثبات نهادها» قصد دارد تا گاهنامۀ سیاسی لیبرال ومستبدانه‌ای که...
۱۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: ف.دوردانی و ا.باقری
نویسنده: برگردان: ف.دوردانی و ا.باقری
«وفاق ملی» کابینۀ مسعود پزشکیان یا وصال جناح‌های حکومتی خامنه‌ای.
از معجزات روش های انتخاباتی در نظام جمهوری اسلامی، از یک سو تولید «انتظار» و « خوش‌بین بودن» برای «روزنه‌گشایی» و «راه‌گشایی» در بین جناح موسوم به اصلاح‌طلبان حکومتی و...
۱۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن نادری
نویسنده: حسن نادری
آقاى پزشكيان اعتصاب و اعتراضات پرستاران فقط معوقات پرداختى نيست
ادعای حل مشکل پرستاران با تقلیل به پرداختِ معوقات، در واقع پاک‌کردن صورت مسئله است. مشکلات پرستاران فراتر از پرداخت معوقات است، معوقات بخش کوچکی از مشکلات آنان است.....
۱۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود سیدی
نویسنده: محمود سیدی
فراز و فرود کاتوتسکی، از مارکسیست کبیر تا اپورتونیست «مرتد»
کائوتسکی در کتاب مهم خود «تئوری ماتریالیسم تاریخی»، تسلیم ایدئولوژی بورژوایی شده بود. او مدعی بود که میتوان مارکسیسم را از طریق افکار فلسفی بورژوایی تکمیل نمود و ماتریالیسم تاریخی...
۱۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
ادامه خاطرات هم‌بند سهیلا درویش‌کهن
پاسدار زن وارد شد و دستور حجاب داد. ساک‌های برزنتی‌مون را از بالای قفسه‌ها پایین آوردیم، چادرهای مشکی‌مون را از توی ساک‌ها درآوردیم و سر کردیم که حلوایی وارد شد....
۱۴ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
آنا کارنینا
تولستوی زندگی و خُلق و خوی «آنا» قهرمان رمان خود را با نشانه‌های جامعه‌ای‌ خلق کرد که نمی‌تواند دوام بیاورد و گواه مدعای او این که کم‌تر از نیم قرن...
۱۳ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

با شاعران

فرشته ساری: بی کرانه
منوچهر آتشی: عهد
ویدا فرهودی: مرطوب شد نگاهت...
ناظم حکمت: دریا باید شد
رحمان: عطر یاس

فرشته ساری

بی کرانه

 

برای زیستن، پوششی یگانه
و برای مردن کفی خاک
مرا بس بود .
اینک خیال تو چنان در برم می گیرد
که برهنگی ام را
جمله جامه های جهان
کفاف نمی دهد.
و چون بر این حال بمیرم
چنان می گسترم در جهان
که تمامت خاک هم
کفایت نمی کند

از تمام آسمان
ماه نقره گون
مرا بس بود
در حیرتم چگونه گرد نقره گون گیسویت
ماه را برده از خاطرم.

جهان بس فراخ بود و من
پروانه ئی بهت خورده
شگفتا
در تنگنای عشق تو
چه بی کرانه می یابم خود را.

 

(از کتاب پژواک سکوت)

فاخته و گلدان

کسی می داند آیا
آبرنگ خاک بر بوم هوا نقش می زند
یا گل ها خود به دانش رنگ آگاهند؟
زیبائی به راز آدمی پی برده
یا خود راز آدمی ست
زیبائی؟
کسی می داند آیا
فاخته داناتراست
یا گلی پنج پر؟
گلوی گلدانی فراموش شده خشک تر است
یا انسان فراموش گشته ئی؟
آدمیان
از نژاد گلدان و فاخته و رنگ ها هستند
و هرگز
کسی به رازشان پی نمی برد.

***

منوچهر آتشی

عهد

 

کنون رؤیای ما باغی است
بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش بو
سر هر شاخه اش گلبرگ های نازک لبخند
به ساق هر درختش یادگاری ها
و با هر یادگاری نقش یک سوگند
کنون رؤیای ما باغی است
زمین اما فراوان دارد اینسان باغ
که برگ هر درختش صدمه ی دیدارها برده است
که ساق هر درختش نشتر سوگند ها خورده است
که آن سوگند ها را نیز
همان نشتر که بر آن کنده حک کرده است، بر این کنده حک کرده است،
با یار دگر اما
که
گر شمشیر بارد از
کنون رویای ما باغی است
بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش، لیک
بیا رسم قدیم یادگاری را براندازیم
و دل را خوش نداریم از خراش ساقه ای میرا
بیا تا یادگار عشق آتش ریشه ی خود را
به سنگ سرخ دل با خنجر پیوند بتراشیم
که باران فریبش نسترد هرگز
که توفان زمانش نفکند از پا
که باشد ریشه ی پیمان ما در سینه ی ما زنده تا باشیم.

***

ویدا فرهودی

مرطوب شد نگاهت…

تیر از کمان رها شد،بال و پرَت نبستی
مرطوب شد نگاهت از ما چو می گسستی

گویی ز روز آغاز بی فرصتی به پرواز
خالی شدی در آواز، بغضت چو می شکستی

بغضت زلال و رنگین، رغم سکوت ننگین
عشقی به نرمه پاشید بر جای جای هستی

شد قطره هاش دریا،دریایی ازتمنا
بر موج بی شکیبش بی واهمه نشستی

بودت نوید فردا،شور و شری سراپا
فریاد شد وجودت، بر اوج چون که جَستی

افسوس جستجویت، بردت به ناکجایی
هم آن کجا که گفتی تاهست می پرستی

دیدم شقایقانه، لبریز از ترانه
آواز خود نخوانده، ناآمده شدستی

پرسیدمت…! نبودی…!چیزی نمی شنودی!
رویات گرچه جاماند، در نوبتی که رَستی

درجان بی قراران، پیچیده عطر سرخت
هستی تو بی شماران، گر چه ز ما گسستی

***

ناظم حکمت

در پنجاه و دومین سالگرد در گذشتش

ترجمه محسن ک.

دریا باید شد

دریا، بر فرازش ابر سیاه،
بر آبهایش زورقی سیمین
درونش ماهی طلایی
ودر اعماقش جلبکهای آبی رنگ.
آدمی برهنه در ساحل
ایستاده می اندیشد،
آیا ابر باید شد
یا زورق؟
آیا ماهی باید شد
یا جلبک؟
نه این، نه آن، هیچکدام،
دریا باید شد فرزندم، دریا
با ابرهایش، با زورقش،با ماهی هایش، و با جلبکهایش

Denizin üstünde ala bulut
yüzünde gümüş gemi
içinde sarı balık
dibinde mavi yosun
kıyıda bir çıplak adam
durmuş düşünür.
Bulut mu olsam,
gemi mi yoksa,
balık mı olsam,
yosun mu yoksa?…
Ne o, ne o, ne o.
Deniz olunmalı, oğlum,
bulutuyla, gemisiyle, balığıyla, yosunuyla.

***

رحمان

عطر یاس

 

روزها با چشمان کاسه ی خون
شکوفه های خنده می نشست بر لبانش
خیابان های کنار دانشگاه هم
می دانستند
و هر روز به انتظارش می نشستند
با گام های سبک و استوار از راه برسد
در پسین راهش بگویند
(عحب برشی داری مرد…!)
گفتم تو که هر شب
بوی عطر یاس می دهی
بوی گلهای وحشی کوه البرز
در جای جای خانه پیچیده
بوی عطر تو…
گفت، شب را که از ما نگرفتند
شب سرشار است[۱]
با ستاره ها و ماه می مانیم بیدار
مثل هر شب، با طلوع صبح
به مهمانی آینه و ارغوان می رویم
گفتم، برای آسمان و ستاره ها
نانوشته های زیادی
روی دستمان مانده…

گفت، بگذار بماند برای شماره هایی
که خواهند آمد
دفتر این نا نوشته ها
همیشه ناتمام است
و همیشه باز…
گفتم تو عاشقی…
می دانستی…؟
نگاهت را می توان بوئید
گفت، (بدون عشق
بار سنگین قلب را نمی توان کشید)
گفتم، بار سنگین را
در پشت نگاه عاشقانه ات
در گستره افق امیدوارت
پنهان می کنی…
گفتم (می ترسم روزی نامت را فراموش کنم)
اما راهت را هرگز…
شکوفه های خنده بر لبانش نشست و
رفت.

***



[۱]. شاملو

 
 
 
 
بخش : شعر
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد, ۱۳۹۴ ۹:۰۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفتاد و یک سال پس از روز تاریخی ٢٨ مرداد!

روزی که از آن تاریخ تا پایان حکومت پهلوی اگر بخواهیم در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی فقط یک عبارت بکار ببریم که دوست و دشمنِ منصف بر آن بیشترین اتفاق نظر را داشته باشند، آن عبارت چنین است:

محمد رضا شاه پهلوی از عصر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روزی که بختیار را به نخست‌وزیری گمارد، بطور پی در پی قانون اساسی مشروطیت را زیر پا می‌گذاشت و آن را رعایت نمی کرد.

شاید هیچ واقعه ای در تاریخ معاصر ایران به اندازه واقعه بیست وهشتم مردادماه ۱۳۳۲ مورد …

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیرق رنگین

پیام فابین گی مدیر روزنامه اومانیته و سناتور شهر سنت‌دنی در حومۀ پاریس

«وفاق ملی» کابینۀ مسعود پزشکیان یا وصال جناح‌های حکومتی خامنه‌ای.

آقاى پزشکیان اعتصاب و اعتراضات پرستاران فقط معوقات پرداختى نیست

فراز و فرود کاتوتسکی، از مارکسیست کبیر تا اپورتونیست «مرتد»

ادامه خاطرات هم‌بند سهیلا درویش‌کهن