ما امروز در یادمان فرزندان دلیری گرد هم آمده ایم که ۲۳ سال پیش، در یک توطئه نفرت انگیز وبنا به فرمان مستقیم خمینی در یک دادگاه چند دقیقه ای صرفآ به سبب اعتقادات سیاسی خود به مرگ محکوم شدند. خمینی با صدور این فرمان، به جنایتی بزرگ، جنایتی که به قیاس با بسیاری موارد فرجام یافته، مصداق جنایت عیله بشریت است و به درستی نام”فاجعۀ ملی” بر آن نهاده شده، دست یازید. بسیاری از مردم ایران، همراه بستگان جانباختگان این فاجعه، خواستار برگزاری دادگاهی عادلانه و رسیدگی به این جنایت هولناک هستند. با چنین دادگاهی است که می توان بر زخم این کشتار مرهمی نهاد. این مطالبه ای انسانی و حق طلبانه است که باید تحقق یابد و هیچ ترفندی نمی تواند و نمی باید این امر سرنوشت ساز را باطل کند. حکمی که وجدان بشریت آگاه در باره فاجعه ملی صادر کرده است، حکم محکومیت جمهوری اسلامی است. بازماندگان جانباختگان فاجعه ملی خون دل بسیار خورده اند و رنج بسیار دیده اند. به یادآریم روزهایی را که امید بازتابی گسترده از این کشتار حتی در رسانه های بین المللی، تا چه رسد به مطبوعات ایران، در دل ما به دشواری محفوظ مانده بود. روزهائی را به یادآریم که اعتصاب غذا می کردیم تا شاید چند سطری با ذکر قید گزارشهای تایید نشده در یک روز نامه خارجی چاپ شود. از آن روزها تا امروز، ۲۳ سال تلاش خستگی ناپذیر اعضاء وهواداران احزاب و سازمانهای سیاسی و سایر نیروهای آزادیخواه کشورمان و اقدام شجاعانه هر ساله خانواده های جانباختگان در برگزاری مراسم یادبود در داخل کشور را شاهد بوده ایم. این تلاشها و دلاوریها ثمر و دستاوردهای عظیمی داشته و دارد. تردیدی نیست که رسیدگی حقوقی به اتهامات تک تک آمران و عاملان، به دنبال حکم تاریخی در باره اصل فاجعه خواهدآمد. اما تاریخ برای داوری، منتظر رسیدگی حقوقی، که همیشه رسیدگی به اتهامات علیه افراد است، نمی ماند. صرف نظر از این که محاکمه عادلانه متهمان به دست داشتن در فاجعه ملی ۱۳۶۷ چه زمانی برگزار شود، یاد این فاجعه از کنج فراموشی که حکومت می خواست در آن مدفونش کند، بیرون آمده است و دیگر بدان باز نخواهد گشت. سران رژیم در آن دوران برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک از یک سو و منحرف کردن افکار عمومی از سوی دیگر، اعدام معدودی تروریست در زندانها را خبر می دادند . در صورتی که سازمانهای حقوق بشر شمار زندانیان سیاسی قتل عام شده را بیش از۵۰۰۰هزار نفر تخمین زده اند که در میان آنان حتی نوجوانان زیر ۱۸ سال تا پیرمرد بالای ۸۰ سال نیز حضور داشته اند. شیوه سازماندهی این جنایت هولناک از دادگاه های قرون وسطایی تفتیش عقاید،نمونه برداری شده بود. این واقعیت نشانگر اوج ورشکستگی اخلاقی و فکری شماری از جنایتکاران است که ملبس به لباس روحانیت تنها سلاح شان در برابر فکر ومنطق، داغ، درفش، طناب و چوبه دار است. واقعیت این است که حیات رژیم ولایت فقیه با جنایت و سرکوب آزادی و آزادیخواهان گره خورده است و یگانه راه استمرار و ثبات آن توسل به همین شیوه های ضدمردمی است. اگر تا چند سال پیش، تنها بازماندگان و دوستان قربانیان و در کنار آنان عده ای از فعالان سیاسی و مسئولان نهادهای حقوق بشری در مورد ابعاد فاجعه به اطمینان رسیده بودند،امروز آگاهی از فاجعه ملی ۱۳۶۷ دیگر صدها هزار و بلکه میلیونها تن از شهروندان و به ویژه نسل جوان ایرانی را شامل شده است. بازتاب کشتار زندانیان سیاسی ایران در دهه ۶۰دیگر جای محکمی در حافظه تاریخی مردم کشورمان دارد. از روز کشف خاوران این مکان میعادگاه عاشقان آزادی در میهن بلازده ماست. خاوران، نماد استقامت خانواده ها و سمبل جسارت و دادخواهی است. سالی نبود و نیست که سربازان امام زمان (بخوان مأموران وزارت اطلاعات) تلاش های خود را برای جلوگیری از تجمع خانواده ها بر سر مزار شهدا، احضار و بازجویی، تهدید تلفنی بازماندگان، استقرار نیروهای سرکوب در آستانه دهشهریور، تخریب خاوران و تلاش برای شکاف انداختن بین خانواده ها در این سالها بکار نبرده باشند. اما حقیقت تاریخی حقانیت جانباختگان فاجعه ملی را که مظلومانه قربانی رژیم جهل و خرافات شدند.آشکارا ثابت نمود و در برابر توطئه های رژیم تسلیم نشد. روز به روز قدرت و صلابت فزونتری یافت. با گذشت ۲۳ سال نه تنها خاکستر سرد فراموشی بر فاجعه کشتارهای ۶۰ و ۶۷ ننشسته، نه تنها بازماندگان از پا نیافتاده اند، بلکه صف دادخواهان پرشمارتر شده است. جنبش دادخواهی خانواده های جانباختگان همراه با خانواده های قربانیان جنبش ضددیکتاتوری نه می بخشند ونه فراموش میکنند.آنها می خواهند امران وعاملان کشتارها وقتل عام ها معرفی شوند ودر دادگاهی عادلانه به جرم جنایت علیه بشریت بر صندلی اتهام بنشینند. مستند سازی، بازگویی و روشنگری، پایه های جنبش دادخواهی است. هرچه دایره حرکت را گسترده تر کنیم و هر قدر دایره آگاهان به سرکوبها و جنایات حکومت بیشتر شود، به همان میزان ابعاد فاجعه ملی روشنتر و محاکمه مسبیبن این جنایت هولناک نزدیکتر خواهد شد. برگزاری.سمینارها، انتشار نامه های سرگشاده خطاب به نهادهای حقوق بشری، برپایی کارزارهای گسترده علیه اعدام، سرکوب، شکنجه و تأکید بر دادخواهی و تحقق عدالت در حق همه قربانیان و شهدای راه آزادی و عدالت اجتماعی در کشور، همه وهمه گامهای مهمی است در این مسیر. امروزه از برگزاری دادگاه های نمایشی با عنوان لکه ننگ در تاریخ قضایی ایران یاد می شود، که توصیفی برحق و بجا است. ولی باید پرسید به بیدادگاه های چند دقیقه ای دهه شصت و سال ۱۳۶۷ چه نامی می توان نهاد؟ فجایعی که امروز در زندانها و بازداشتگاه هایی چون کهریزک رخ داده ومی دهند، ادامه و امتداد جنایت و کشتار دیروز، بویژه کشتار زندانیان سیاسی در جریان فاجعه ملی است. تاریخ با چشم انداز روشن خویش می طلبد که حنجره هایمان را آئینه صدای آن یارانی سازیم که سرود رهایی توده ها را سر می دادند. از حماسه های دلیرانه آنان الهام بگیریم و گامهایمان را در راه آزادی و آزادزیستن و در راه نجات همه ستمدیدگان محرومین و زحمتکشان استوارتر و سنجیده تر بر داریم. اجازه ندهیم یاد و آرزوهای آنان همچون پیکرشان به خاک فرو رود. درود آتشین بر خاطره تابناک هزاران مبارز اعدام شده در جریان فاجعه ملی و همه جانباختگا راه آزادی وعدالت اجتماعی جبهه ملی ایران اروپا- هلند حزب توده ایران- هلند حزب دمکرات کردستان ایران- هلند حزب کوموله کردستان ایران- هلند سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران- هلند سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت- هلند