شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۱

شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۱

مردم عامل اصلی در امنیت وطن هستند- تجربه و برداشتی از جنگ دوازده روزه
مردم نشان دادند که وطن خود را دوست دارند و حاضرند برای بقای میهن، حتی از جان خود نیز بگذرند و با تمام مشکلات بسازند ولی با دشمن و خائنان...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
جهان تاریک است
گوشهایتان را مهر و موم کردید!؟- صدای مردم را نشنیدید!- از شما کاری ساخته نیست!- خیلی کارها کردید!- اما از بهار بویی نبردید- از شکفتن گلها در دامنه هایِ فلات-...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
به امید پیروزی نه در جنگ که بر جنگ
مادران صلح ایران ضمن محکومیت اقدامات غیر انسانی اسراییل، از جنابعالی به‌عنوان ریاست قوۀ قضاییه مصرانه تقاضا دارند در این شرایط بحرانی بنا بر اصل مدارا با رعایت عدل و...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مادران صلح ایران
نویسنده: مادران صلح ایران
بیانیۀ کانون نویسندگان ایران در بارۀ آنچه بر زندان اوین رفت
کانون نویسندگان ایران ضمن محکوم‌کردن حملۀ تجاوزگرانه و جنایتکارانۀ رژیم اسراییل به ایران به‌طور عام و به زندان اوین به‌طور خاص و ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت نامعلوم همۀ...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
خاموشی صدای پیکارگر پرشور آرمان‌های چپ، در سوگ محمدتقی برومند (ب. کیوان)
او هرگز از آرمان‌های سوسیالیستی و اندیشه‌های چپ دست نکشید، و تا واپسین سال‌های عمر، به‌طور پیوسته به ترجمه، نگارش و پژوهش‌های نظری پرداخت. با اندوهی ژرف، درگذشت این انسان...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
مهدی معتمدی‌‏مهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی: ترکیب برنده؛ همبستگی ملی و توان نظامی
عملاً دسته‌بندی‌های قبلی مانند اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و برانداز، جای خود را به دو جریان کلان «جبهه وطنی» و «جبهه ضدوطنی» داد. جبهه وطنی اعم از نیروهای اصلاح‌طلب و محافظه‌کار...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
زنانی که با بمب آزاد نشدند!
یکی از خشونت‌بارترین رهبران نظامی جهان، بنیامین نتانیاهو، با استناد به‌نام مهسا امینی و شعار «زن، زندگی، آزادی»، تلاش می‌کند حمله‌ خود به ایران را با رنگ و بوی عدالت‌خواهی...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: الهه محمدی
نویسنده: الهه محمدی

تئوری تحول، نیروهای تحول، پلاتفورم تحول، استراتژی تحول و رهبری تحول

دو وظیفه محوری مهم بر گردن سوسیال دموکراسی قرار دارد، یکی جمع کردن حد اکثر نیروهای جبهه سوسیال دموکراسی زیر یک سقف و زیر یک پلاتفورم و استراتژی مستقل مشترک. دیگری کار خستگی ناپدیر در راه شکل دهی به جبهه فراگیر سکولاریسم، مدرنیته و دموکراسی از تمامی سازمانها و شخصیتهّای سیاسی، حقوقی و اجتماعی

آیا جامعه ما به تغییر نیاز دارد یا به یک تحول اساسی؟ آیا آنهایی که به تغییر معتقدند، خواهان تحول اساسی هستند یا خیر؟ آنهایی که به تغییر در قانون اساسی و گذر از طریق نصیحت کردن مقامات رهبری سیاسی ولایی جمهوری اسلامی ایران می خواهند به این “تغییرات” خود دست پیدا بکنند، این زندگی شکنجه آمیز را برای چند نسل دیگر از جوانان این مملکت تجویز می کنند؟ آنهایی که به نسل جدید بپا خواسته تحوّلگرا توصیه می کنند از استراتژی تحول بنیادین دست کشیده و زیر پرچم اصلاحات قانونی “دموکراتهای غیر سکولار” جمع بشوند، خود می دانند چه می گویند؟

هر تحول اجتماعی نمایانگر گذر از یک مرحله حیات اجتماعی، به یک فاز بالاتری از رشد، تعالی و زندگی اجتماعی می باشد. در روند این گذر اجتماعی که یک پروسه دیالکتیکی تکاملی را شامل می شود، باید تمامی نیروها، شاخصه ها و فاکتورهای بازدارنده رشد و ترقی اجتماعی را باز پس زده و در یک جایگاه محدود و ایزوله شونده ای قرار داده و در مقابل، نیروها، فاکتورها و شاخصه های بالنده حیات اجتماعی را به عنوان موتورهای حرکت دهنده و کنترل کننده حیات اجتماعی بر مسند امور قرار بدهند. اگر چنین پروسه ای را یک پروسه گذر تحولی بنامیم، باید الگوها، شاخصهها، فاکتورها و کلیت ساختار سیاسی، اجتماعی و حقوقی جامعه ای را که می خواهیم بسازیم و یا در آن زندگی کنیم و یا اینکه جامعه ما پتانسیل و لیاقت آنر دارد که در آن زندگی بکند، توانسته باشیم برای خود ترسیم بکنیم. مساله اساسی اینجاست که تمامی این شاخصه ها و فاکتورها در جهان امروز همگی یکسری الگوها و شاخصه های گلوبال و جهانی می باشند.

لازم نیست ما از خودمان شاخصه های استانداردی جدیدی برای “دموکراسی”، “حقوق بشر”، “مدرنیته” و امثال آنها اختراع بکنیم. نه تنها بشریّت مترّقی در جوامع پیشرفته توانسته است راهی را که ما در نظر داریم برویم، فورمولبندی بکند و ساختارهایی را که ما می خواهیم بسازیم، مناسبات دموکراتیک و انسانی که ما می خواهیم ایجاد بکنیم، ساخته و ایجاد کرده اند. شکل یابی نهادهای خودگردان دموکراتیک مردمی در اشکال صنفی، محلی، سیاسی، ملی، اقتصادی و هنری و غیره، پدیده هایی نیستند که لازم باشد ما از صفر و به صورت آغازین بخواهیم تئوریزه کرده و ایجاد بکنیم. جالب اینجاست که مه تمها نسل جوان امروزین بخاطر دستیانی به آخرین امکانات تکنولوژیک به تمام این دانشهای تئوریک دسترسی داشته و از آنها آگاه می باشند، بلکه بمراتب بهتر از بعضی از دوستان ما می دانند که از این ساختار ولایی نظامی سیاسی، به کدام الگوی ساختار سیاسی اجتماعی دموکراتیک و مدرن می خواهند گذر بکنند.

برای گذر از ساختار جامعه ولایی، سیاسی، نظامی فعلی به یک جامعه دموکراتیک و مدرن بر مبنای حقوق بشر، باید اول از همه تئوری تحوّل تدوین گردد. طبیعی است که این تئوری توسط آگاهتری، دموکرات ترین، مدرن اندیشه ترین و ضّد تبعیض و استثمارترین نیروهای سیاسی جامعه میتواند تدوین گردد. نیروهایی که یکسر کیسه معاششان به قدرت حاکمه فعلی وابسته است، یا تحولات اساسی و بنیادین اجتماعی در ایران میتواند ناامنیهایی در موقعیت اقتصادی اجتماعی آنها فراهم آورد، نمی تواند پرچمدار تحول بنیادین برای مردم باشند. این افراد می توانند بعضی از رفقای سابق ما هم باشند که به مرور گذشت زمان شامل تغییرات بنیادین در موقعیّت اقتصادی و اجتماعی گردیده اند. تغییرات اساسی ساختاری می تواند موقعیت اجتماعی اقتصادی آنها را هم به خطر بیاندازد.

نسل جوان، دانشجویان دانشگاهها، کارگران و دانش آموزان که چنین ملاحظه کاریهای اقتصادی اجتماعی را در مد نظر ندارند، شاخصه های بهتری برای ارزیابی آرمانهای تحول و گذر به فاز بالاتر ترقی اجتماعی می باشند، تا خواستههای “تغییر طلبانه” محافظه کارانه این عدّه از دوستان و رفقای سابق ما. جوانان، دانشجویان، فعآلین ملی، زنان، کارگران با صدای بمراتب شفافتر و بلندتری از این دوستان ما آرمانهای تحوّل را ترسیم کرده اند. رهبری سیاسی چنین تحول سیاسی اجتماعی نه تنها نباید از مردم عقب بماند، بلکه باید قابلیت ترویج آرمانهای تحول بنیادین را در میان آنها داشته باشد.

نیروهای اجتماعی راهرو کاروان تحول بنیادین، در وحله اول شامل کارگران، زحمتکشان، جوانان، دانش پژوهان، مردم ملیتهای مورد تبعیض، زنان و هنرمندان، روشنفکران جامعه می باشند. گوش بکنیم به صدای آنها و ببینیم این اقشار و طبقات برای ساختار اجتماعی اقتصادی آینده چه آمال، آرزوهایی دارند و چه سیستمهایی را پیشنهاد می کنند. آیا رهبران سیاسی سازمانهای تحولگرا، پلاتفورمی برای ترویج در میان این اقشار، طبقات و گروههای اجتماعی دارند، یا اینکه خود متاثر از وقایع روزمره، آرمانهای مردمی را در چهارچوبه های تنگ بقول خودشان ” دموکراتهای غیر سکولار” میخواهند زندانی بکنند.

بوروکراتها و تکنوکراتهایی که در چهارچوبه نظاام سیاسی ، نظامی ولایی فعلی به زندگی اجتماعی خود ادامه می دهند خواهان چه نوع تحول اجتماعی می باشند؟ آنها برای رسیدن به آمال خود چه اندازه ریسک را حاضرند متحمل بشوند؟ آیا آنها حاضرند از منافع اقتصادی اجتماعی خود به نفع دیگر اقشار و طبقات اجتماعی که خواسته های رادیکالتری را مطرح می کنند بگذرتد؟ دقیقاُ همه این سوالها و سوالهای مشابه دیگر دو مورد سرمایه داری غیر دولتی صنعتی، تولیدی و خدماتی (عموماُ غیر تجاری) و نمایندگان سیاسی آنها صادق می باشد. آیا اندیشه های نمایندگی سیاسی این اقشار و طبقات در اندرون سوسیال دموکراسی وجود دارند؟ اگر وجود دارند، به چه شیوه عمل می کنند؟ آیا اندیشه ها و تاکتیکهای سیاسی عده ای از دوستان ما نمایندگی سیاسی این اقشار و طبقات را نمی کند؟ این دوستان ما باید بروند و سرگذشت سیاسی “میرزا ملکم خان” را در عهد قبل از مشروطه مطالعه بکنند، تا جایگاه خود را با تجربه های آن محک بزنند. اینجاست که به اساس استراتژی همه با هم زیر پرچم “دموکراتهای غیر سکولار” پی می بریم.

استراتژی تحول، بزرگراه عبور و گذر از نظام ولایی نظامی سیاسی را به نظام سیاسی اجتماعی دموکراتیک، سکولار و مدرن بر پایه اصول پایبندی به آرمانهای حقوق بشر و تضمین حقوق طبیعی مردم در تعیین سرنوشت خویش از طریق ساختن نهادهای صنفی، سیاسی و مردمی خودگردان ترسیم می کند. شاخصه های استراتژی چنین گذر اجتماعی از یک فاز تحمیل شده ضد مردمی استبدادی، ارتجاعی، ضد دموکراتیک به یک فاز زندگی مدرن و دموکراتیک را چگونه می شود ترسیم کرد؟ چه فورمولهای تئوریک، سیاسی، ساختاری و اجتماعی می تواند این پروسه گذر را بصورت شفاف، قدرتمند، سریع و کامل برای ما ترسیم بکند. آیا در این عصر تکنولوژیک این راه را باید با اسب و قاطر از کوره راهها رفت، یا جامعه گلوبال و مدرن امروزین طریقه های قدرتمند تر، جامعتر و کاراتری را در اختیار ما قرار داده است.

چند تا از شاخصه هایی که به نظر من در مورد استراتژی گذر به جامعه برازنده ارزشها و آمال این هفتاد میلیون مردم دربند می رسد، را می توان از این قرار بیان کرد. یکی اتخاّذ استراتژی اتکاء به سیاست مستقل اپوزیسیون سکولار دموکراتیک از اپوزیسیون درون حکومتی. عدم اتکاء به سیاست مستقل و پیروی دنباله روانه از اپوزیسیون “غیر سکولار” بزرگترین بیماری سیاسی میباشد که ما هنوز بشدت از آن رنج می بریم. شاخصه دیگر، زدودن و از بین بردن اندیشه های خود محورانه و تک روانه ای که اساس آن بر پایه عدم احترام به غیر خودی و عدم اتحاد عمل با غیر خودی پایه گذاشته شده است. شاید بشود این اندیشه را بازمانده ای از خودمحوری حاکم در زمان مبارزات چریکی ارزیابی کرد. این پدیده باید کاملاُ به ضد خود تبدیل گردد. مناسبات جبهه دموکراسی، سکولاریسم و مدرنیته باید بر اساس احترام به همدیگر، آمادگی برای وحدت عملی گسترده و مستمر در کنار درک اختلافات فکری با همدیگر و تنظیم قابلّیتهای همکاری برا اساس ظرفیتهای امکان همکاری مشترک بر اساس تکات وحدت و نکات افتراق در اندیشه ها برنامه های سیاسی می باشد.

شاخصه سوم در این مسیر گذر، مربوط میشود به شکل دهی ساختاری به یک ساختارسیاسی زنده، جاری، پویا و دموکراتیک از همه نیروهای جبهه سکولاریسم، دموکراسی و مدرنیته که بتوانند ساختار واحدی را برای هدایت چالشهای سیاسی مردمی تمام اقشار و طبقات مردمی به عنوان یک آلترناتیو قابل اتکاء و قابل اطمینان که بتواند نمایندگی بین المللی و داخلی سیاسی جبهه آلترناتیو سکولاریسم، مدرنیته و دموکراسی را عهده دار گردد. چنین جبهه ای به هیچ وجه در تقابل با نیروهای دموکرات داخل حکومتی نمیباشد، برعکس ، خانه ای بزرگ و امن، پشتوانه ای محکم و آلترناتیوی با پلاتفورمی واقعبینانه سکولار و دموکراتیک میباشد. دموکراتهای درون حکومتی میتوانند در اندرون چنین جبهه ای جای گرفته و در این مسیر گذر، همگام با تمامی جبهه دموکراسی این راه را بپیمایند. برعکس این قضیه که “میرزا ملکم ” های امروزی توصیه میکنند، آلترناتیو فاجعه باری را برای مردم توصیه میکنند.

رهبری تحول در این پروسه گذر، به هیچ وجه توسط رفیقان نیمه راه قابل تحقق نیست. رهبری این پروسه گذر توسط رفیقان نیمه راهی که وسط راه فیلشان هوای هندوستان بکند، یا دلشان برای خانه و منزل پدری تنگ گردد و یا نزد دوستان قدیمی خود برگردند، حتماُ نتایج بارها تجربه شده فاجعه باری را برای مردم خواهد آفرید. رهبری تحول باید توسط رادیکالترین تحولگرایان صورت بگیرد. این نیروهای رادیکال جبهه دموکراسی و سکولاریسم می توانند با نگرش واقعبینانه به ترکیب جبهه سکولار دموکراسی برنامه های خود را تعدیل بکنند. ولی این دوستان ما در عین حال پیگیرترین نیروهایی هستند که آخر راه را میبینند و تا آخر خواهند آمد. به نظر من این نیروها نیروهای جبهه سوسیال دموکراسی هستند.

دو وظیفه محوری مهم بر گردن سوسیال دموکراسی قرار دارد. یکی جمع کردن حد اکثر نیروهای جبهه سوسیال دموکراسی زیر یک سقف و زیر یک پلاتفورم و استراتژی مستقل مشترک. دیگری کار خستگی ناپدیر در راه شکل دهی به جبهه فراگیر سکولاریسم، مدرنیته و دموکراسی از تمامی سازمانها و شخصیت های سیاسی، حقوقی و اجتماعی که بتوانند وسیعترین بخشهای مردمی جبهه دموکراسی را زیر پوشش خود در آورند. جبهه سوسیال دموکراسیی که به بیماری خود محوری خود غالب آمده و بر پایه یک پلاتفورم، سیاست و استراتژی مستقل وارد میدان چالشهای سیاسی گردد، می تواند فانوس دریایی جبهه سکولاریسم، دموکراسی و مدرنیته گردد.شعله های چراغ این فانوس دریایی را بسان آتشفشان به غرش در آوریم، باشد که روشنایی شعله های آن در دورافتاده ترین نقاط به جانهای همه رنج دیدگان روشنایی، گرمی و امید ببخشد.

تاریخ انتشار : ۱ خرداد, ۱۳۸۹ ۱۰:۵۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مردم عامل اصلی در امنیت وطن هستند- تجربه و برداشتی از جنگ دوازده روزه

جهان تاریک است

به امید پیروزی نه در جنگ که بر جنگ

بیانیۀ کانون نویسندگان ایران در بارۀ آنچه بر زندان اوین رفت

خاموشی صدای پیکارگر پرشور آرمان‌های چپ، در سوگ محمدتقی برومند (ب. کیوان)

مهدی معتمدی‌‏مهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی: ترکیب برنده؛ همبستگی ملی و توان نظامی