مضمون وقایع اخیر چیست؟
سال های آخر سی در ایران، با تحلیل رفتن “توان سیاسی، نظامی، مالی” وقایع اوایل دهه سی، و “کودتا”ی جناح دیگر “بورژوازی” ایران تحت مدیریت و فرمان “تکنوکراسی” نظامی و پشتیبانی فئودال کشاورزی یکجا نشین، و ایل و قبیله یی کوچ نشین، مصادف با بحرانی فراگیر در شهر و روستا می شود. در این بحران، در واقع پایه قرونی تولید کشاورزی دامداری بکلی از هم می پاشد، و عملا اهالی روستا وشهر امکان بقاء به شیوه گذشته را از دست می دهند – اگر قبلا نظام سیاسی دچار مشکل باز تولید خود شده بود، اما حال دیگر پایگاه تولیدی، امرار معاش تولید کنندگان، و توان طبقات حاکمه سیاسی و هم اقتصادی نیز بکلی متزلزل و بسوی اضمحلال رفته بود. این بحران مضمونی بکلی متفاوت و تازه به تحولات ایران می داد. از همینجاست که در واقع دورانی که با “خداوند گاری روشنگر” (دسپوت روشنگر) صفویه یی شروع میشود، و با عبور از امیرکبیر، و مخلوط “روشنگر و مطلقه” به “انقلاب مشروطه” می انجامد، و با عبور از پهلوی اول، مصدق، و بالاخره پهلوی دوم و “انقلاب سفید”، به پنجاه و هفت منجر می شود، به پایان می رسد. ایران پنجاه و هفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، مگر بندهای خویش. نقد “بورژوازی”- تجاری- بوروکراتیک و فئودال کشاورزی- دامداری به پایان کارش رسیده است. در خارج از ایران، جنگ اول میوه “انقلاب اکتبر” را می دهد، و سریعا در حال آماده شدن برای جنگ بعدی است.
دوره یی که با پهلوی دوم، و بخصوص “کودتا” شروع می شود، در واقع، مضحک ترین دوره تاریخ ایران صفویه ببعد می باشد. زمین می دهند بدون آب، (سهام) صنایع را به سکانداری فئودالها و سران ایلات می سپارند، جوانهای تحصیلکرده و متخصص ضرور برای صنعتی کردن و پیشبرد اصلاحات را در خارج و داخل به قانون یکهزار و سیصد و ده می سپارند، از کوروش می خواهند که بخوابد، کارخانه ها ساخته می شوند برق وآب و جاده ندارند. هنوز به هر ایرانی یک پیکان نداده اند، خود هدف پیکان هر ایرانی قرار می گیرند. این “مضحکه” یواشکی، و بعدا تندکی به پس از پنجاه وهفت رفته و بهرای تبدیل به تراژدی آماده می شود. برنامه پنجم که با دلارهای نفتی “باد آورده” به برنامه پنجم تجدید نظر شده و بلندپروازانه بسوی روزهای خوش احیای تمدن غرور آفرین “نشانه گیری” شده بود، از گرد و غبار سازمان برنامه رهایی یافته و با یک مهر انقلابی و اسلامی، با یک ودوتا “هندل زدن” و “هل دادن” و لای دست و پای جنگ و پس از جنگ، می رود که اگر خود روزی حاصل کار روزهای “خوش خوابی کوروش” بود، فردا دوباره همه چیز را به همان روزهای “خوش خوابی کوروش” بازگرداند. اولین و اساسی ترین هدف این بود که از دل برنامه پنجم، برنامه ریزان آن را بیرون بیاورند – کوتاه کنیم، از “جعبه مارگیری” برنامه که حاصل رژیم پیشین بود، رژیم پیشین را بیرون آورند. موج اول دوران بازسازیست، موج دوم دوران اصلاحات است، و بالاخره، موج سوم تحولات ماه های اخیر هستند. این همان کاریست که برایش جوک ساخته بودند “اگر گاو را بدهی کالباس می دهد” پس از سر دیگر “اگر کالباس بدهی گاو می دهد”. رژیم برنامه پنجم را داد، اگر برنامه پنجم را بدهیم منطقا باید رژیم را بگیریم. تعداد نفرات در خیابانهای پنجاه و هفت این امکان را از بین برده بودند، بهمین دلیل خیلی سریع مسئله “سیل می خواستیم باران آمد” مطرح شد و تبدیل سیل به باران، هدف– اگر یک جمعیت خیابانی رقیب برای جمعیت خیابانی پنجاه وهفت فراهم شود، و جانشین آن جمعیت پنجاه و هفتی بشود – با یک تیر چندین نشان زده می شود؛ از “شر” اون “پنجاه و هفت سیل آسا” خلاص شده و انقلاب میلیونی را به چندین صد هزار نفری تبدیل کرده، و این چنین سیل را به باران، و برنامه پنجم را به رژیم برنامه ریزپیشین مبدل خواهیم کرد. اگر از صنعت پارچه بافی و رنگ سازی خارج شویم، با صنعت کودتا بهتر به “قضیه” پی خواهیم برد. در پنجاه و هفت، خیابان کار خودش را کرده است و مهرش زده شده است؛ حال هنگام منطبق شدن میزهاست با خیابانها ی پنجاه و هفت – خیابانهای پنجاه و هفت را باید بدهیم و خواسته ها را برآورده بکنیم. “خیابانهای کنونی” نه توانایی و نه اساسا قصد مطرح کردن و گرفتن آن خواسته های پنجاه و هفت میلیونی را دارند – قصد همان تبدیل و به فراموشی سپردن آن خواسته هاست. هر حرکت مستقلی و تحت هر عنوانی باید دایما ازاین “سنت میلیونی” پنجاه وهفت مایه بگیرد، حواسش با اعداد یک تا هفده، واگنهای پنج نفره و یک نفره و شلوغ کاری روشنفکری پرت نشود. پنجاه هفت و خواسته هایش در ابعاد متفکر است و نه روشنفکر. این متفکر باید پرونده تا پنجاه و هفت را از نظر نقد گذشته ببندد، وپنجاه وهفت را شروع تولید تاریخ، یعنی، حاصل این نقد بداند. هرچیزی که بهر ترتیبی بخواهد این نقد و تاریخ را نپذیرد، و عطف به پیش از آن داشته باشد مشکل آفرین بوده و خواهد بود – خشونت داخلی و تهاجم و جنگ بیرونی حاصل دیر یا زود چنین وضعیتی خواهد بود.