به دنبال دستیابی به توافق هستهای میان ۱+۵ و ایران، و پیدایش چشمانداز آغاز پایان تحریمها، و سفر نمایندگان دولتها و نیز شرکتهای بزرگ تجاری اروپائی به ایران، موجی از شادی و سرور، آحاد مختلف مردم را در بر گرفت. با فروکش کردن شادی و پایکوبی ها، رفته رفته بحثها حول این توافق و پیامدهای احتمالی آن، آغاز گردیدند و در کنار پرسشهای مربوط به بخش فنی و تخصصی این توافق، سئوالات و نیزانتظارات گوناگونی طرح می گردند که در راس همه آنها امید به تغییر قرار دارد. تغییر در زندگی و وضعیت معیشت مردم چه در اقشار و طبقات میانی که هر چه بیشتر در مسیر زوال و سقوط به بخش تحتانی جامعه، حرکت می کنند؛ و چه در اقشار و طبقات زحمتکش و پایین جامعه که به دلیل سیاستهای غلط اقتصادی و نیز فساد مالی وسیع در میان دولتمردان، هر چه بیشتر در فقر فرو می روند.
اما جدا از انتظارات در عرصه بهبود وضعیت اقتصادی، بخش دیگری از جامعه که جزو الیت جامعه ایران به حساب می آید، پرسشها و انتظاراتی دیگر را در برابر دولت روحانی قرار داد؛ که آنهم ادامه نادیده گرفته شدن وضعیت وخیم حقوق بشر و تداوم اعدامها و بگیر و ببندها و سرکوب اقلیتهای دینی و نیز عدم برآورده شدن یکی از انتظارات مهم رای دهندگان به روحانی، یعنی پایان دادن به حصر رهنورد- موسوی- کروبی است. هر چند که در روزهای اخیر خبر آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی – عقیدتی، آنهم پس از پایان مدت محکومیت نخستشان، انتشار یافت، اما فاکتها و شواهدی وجود دارند که موجب نگرانی هر چه بیشتر و التهاب در جامعه میشوند.
صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری نویسنده و پژوهشگر عرفان که در دادگاه بدوی صادر شد؛ نگرانی عمیق از وضعیت جسمانی نرگس محمدی و مهوش ثابت که اولی به جرم فعالیت حقوق بشری و دومی فقط به جرم بهائی بودن در زندان است؛ افزایش احکام اعدام که نه فقط مجرمین اجتماعی، بلکه زندانیان سیاسی و عقیدتی را نیز شامل میشوند؛ ادامه تعطیل کردن نشریات، انجام حکم قطع دست و پای ۲ زندانی در مشهد، فشار و سرکوب علیه نمایندگان معترض کارگران و نیز حرکت اعتراضی اخیر معلمان، و … همگی نشان از موجه بودن نگرانی ها از نادیده گرفته شدن مسائل مربوط به حقوق و آزادیهای اولیه انسانها در ایران است.
در اینجا پرسشهائی طرح می شوند با این مضمون که:
– براستی اهرم تاثیر گذاری بر وضعیت حقوق بشر در ایران چیست؟
– آیا در بررسی امکانات تاثیر گذاری بر وضعیت حقوق بشر در ایران، می توان به فاکتور فشار دیپلماتیک و یا «یکی از موضوعات مورد گفتگو» در دیدار با نماینگان دولتها و نیز موسسات بزرگ اقتصادی که این روزها به ایران سفر می کنند، امید بست؟
– آیا تودههای وسیعی از مردم که در جشن و پایکوبی پس از توافق هستهای شرکت داشتند، نقض حقوق بشر در ایران را موضوعی برای طرح مطالبات می دانند یا خیر؟
و …
در پاسخ به این سئوالات می توان گفت: واقعیت این است که در وضعیت کنونی جامعه ایران، بخش اعظمی از مردم، با موازین و پایههای ابتدائی حقوق بشر نا آشنایند. دستیابی به تغییر واقعی در وضعیت حقوق بشر در ایران، در گرو رشد آگاهی و نیز اراده و خواست آحاد مردم در طرح و دفاع از حقوق اولیه شان، در همه عرصه های مربوط به آزادی از جمله: وجدان، دین، قلم، بیان و در شکل عالی آن تحزب است. بدون وجود ارادهای نیرومند که تجلی آن در رشد آگاهی و ارتقاء کف مطالبات جامعه از طریق روشنگری و رسانههای مستقل و آزاد است، نمی توان چشم انتظار “اهدای” آزادی از بالا بود.حداقل آنچه که از “بالا” می توان و باید انتظار داشت، تحقق آن موادی است که در قانون اساسی کشور، قرار بود تامین کننده امکانات برای روشنگری و کسب آگاهی تودهها، باشند. یکی از این قوانین که از وعدههای اصلی روحانی نیز بود، آزادی انجمنهای صنفی و فرهنگی است که تا کنون به فراموشی سپرده شده است.
نیز باید اذعان داشت که طرح دائم موارد نقض حقوق بشر در ایران که توسط سازمان ها و فعالان حقوق بشری و در مجامع و جلسات بین المللی و همراه با آکسیونهای مختلف صورت می گیرند، هرچند که با موفقیتهائی در محکومیت جمهوری اسلامی همراه بودهاند، اما بنظر می رسد که با توجه به موج فزاینده «بهبود مناسبات اقتصادی» با غرب، این تلاشها در سایه مانده و مورد بی توجهی مقامات این کشورها قرار گرفتهاند. به این موضوع نیز باید توجه داشت که سیاستمداران کشورهای غربی که این روزها از ایران بازدید کرده، یا در صف بازدیدکنندگان آتی قرار دارند، منافع کشور یا موسسات بزرگ اقتصادی متبوعشان را نمایندگی می کنند، و مهمترین اهرم تاثیرگذاری بر آنان، افکار عمومی و رسانههای همگانی، در این کشور ها اند. با توجه به این ویژگی است که نقش و اهمیت سازمانهای جهانی و منطقهای حقوق بشری و پیوند و ارتباط دائمی آنها با سازمانها و فعالین حقوق بشری در ایران و نیز خارج از ایران دو چندان می شود.