درنقش اپوزیسیون یا پوزیسیون ؟
اخیرا موسوی وکروبی درآستانه اجرائی شدن سیاست حذف یارانه ها و آزادسازی قیمت ها، دیداری باهم داشتند. اجرائی کردن کامل این سیاست که خود رژیم ازآن به مثابه جراحی بزرگ نام می برد، سالها بودکه بخاطر نگرانی ازپی آمدهای اجتماعی آن به امروزوفردا می افتاد. چرا که پیشبرد آن چیزی جزافکندن بارکمرشکن بحران نظام بردوش ده ها میلیون کارگرو زحمتکش مزد وحقوق بگیر و بیکار و . . . و تهاجم مستقیم به هست ونیست آنها نبود. ازهمین رونیازمند حالت فوق العاده و دولتی به شدت میلیتاریزه و سرکوبگر، نظیردولت احمدی نژاد بود. دولتی که درعین استفاده حداکثر ازشعارهای باصطلاح ضداستکباری وغلط اندازبتواند حداکثرسرکوب لازم را بتواند اعمال کند تا مبادا رژیم اسلامی درگذرازاین دباغ خانه سرِسبزبربادهد. دربرابرآن برای جنبش اعتراضی و تحت فشار نیزبزنگاه وفرصت مهمی فرارسیده است که برعمق ودامنه پایگاه اجتماعی فعال خود بیافزاید. چراکه آشکارا شرایط عینی مناسبی برای گره خوردن مطالبات معیشتی- اقتصادی با مطالبات سیاسی کلان وخیزش های اجتماعی گسترده ونهایتا اعتصاب های فراگیر درکنارمبارزات خیابانی فراهم می گردد. شرایطی که هیچ اپوزیسیون واقعی ورزمنده و مدعی حمایت ازجنبش مردمی ودمکراسی وعدالت اجتماعی نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد وپیرامون چگونگی تاکتیک ها ودامن زدن به حرکات اعتراضی درچنین شرایط خطیر سخنی برزبان نیاورد. ناگفته نماند شکل چنین چنین موقعیت های حساسی درعین حال، فرصت مناسبی را فراهم می آورد تادهها میلیون زحمتکش درکشاکش تجربه خود ماهیت دوستان و دشمنان واقعی خود را محک بزنند.
دیدارموسوی وکروبی درچنین شرایط بحرانی ونکاتی که درآن مطرح گردید، نمایشگراوج سترونی آنها بود. واین درحالی است که رژیم تمامی بوق ها وعمله واکره وازجمله خطیبان نمازجمعه خود را برای آرام نگهداشتن مردم، دادن وعده و وعیدهای نسیه وجلب هم آهنگی آنها با دولت بکارگرفته اند؛ به عنوان نمونه امام جمعه مشهد می گوید: حرکت عظیم هدفمند کردن یارانهها که امروز در این کشور اتفاق افتاده است، رنگ و بوی امیرالمومنین و رسولالله را می دهد(همانطور که چندرغازیارانه های نقدی پول امام زمان بوده وپربرکت وضدتورم نامیده می شود!) و شما مردم باید با همه قدرت فعالیت کنید تا این تحول عظیم تثبیت شود وهرکس در این راستا کارشکنی ویا گران فروشی کند، بداند که فتنه گری و کارشکنی در دین و قرآن کرده است. درچنین شرایطی آنچه که موسوی وکروبی درآستانه این جراحی بزرگ به زبان آورده اند، براستی ازنظربی بووبی خاصیت بودن شاخص و تماشائی است و مصداق ضرب المثل کوه موش زائید. نگاهی کوتاه به آن بیافکنیم
رئوس نکات مطرح شده دراین دیدار بشرح زیراست:
۱-درمورد باصطلاح هدفمندی یارانه ها(یعنی همان سیاست آزادسازی قیمتها) ضمن حمایت ازکلیت طرح هدفمندی یارانه ها به عنوان یک حرکت اقتصادی بنیادی واساسی درسطح جهانی، نگرانی خود را ازعدم اجرای کارشناسی وبه دورازهیجان ابرازمی دارند. البته می دانیم که این نوع نگرانی هارا دلسوزان نظام حتی با غلظت بیشتری درمجلس شورای اسلامی وروزنامه ها و حتی نمازجمعه ها(مثلا درنمازجمعه تهران توسط امامی کاشانی) وپیرامون شیب حذف یارانه ها ونظایرآن مدتهاست که مطرح می کنند. جالب است که سایت کلمه وابسته به میرحسین موسوی حتی پارا فراترنهاده و به عقب نشینی دولت درمورد اعتصاب کامیونداران واتوبوس ها ویا مرغ داران خرده گرفته است که گویا درصورت عقب نشینی های بیشترمی تواند سیاست آزادسازی قیمتها را با شکست مواجه سازد! باین می گویند آخرخط رسیدن وکاسه داغ ترازآش شدن! البته تازمانی که حاکمیت دراردوی “اپوزیسیون” وباژست اپوزیسیونی چنین گل زنانی بهمراه خود داشته باشد، ازچه چیزی وکدام باخت باید نگران باشد؟ البته ناگفته نماند،(به زعم نگارنده) نه جنبش نیازی به رهبری برفرازسرخود دارد و نه اساسا این نوع رهبران می توانند پاسخگوی نیازهای ولوحداقلی جنبش باشند. بنابراین بحثی درمورد یاوه هائی چون تشویق”رهبران نمادین” به انجام وظایف واقعی رهبری ورادیکالیزه کردن آن نمی تواند درمیان باشد، اما تجربه درسهای گزنده خود را دارد. چنانکه شاهدیم رهبران باصطلاح نمادین بدلیل اشتراکاتشان باسایرجناحهای حاکمیت وطبق اولویت منافع نظام،حتی همان تمایزات ادعائی اشان نیزبهنگام عبورازنقاط عطف وسرنوشت ساز رنگ می بازد. ازاین روعملانقشی جزکارشکنی وایستادگی درمقابل تعمیق مطالبات وشکل گیری یک جنبش ساختارشکن ومطالبه محور ندارند. واین همانطورکه اشاره شد، درشرایطی است که رژیم دربیم ازخطربروزوگسترش اعتراضات واعتصابات دامن گیر نفس درسینه حبس کرده وسعی می کندکه با بکارگیری انواع ترفندها و تهدید وبعضا تطمیع(مانند توافق با طلافروشان بازار) ویا عقب نشینی موضعی دربرابر کامیون داران بدنبال اعتصاب اخیرآنها ازسرریزشدن امواج نارضایئی وشروع یک حرکت اعتراضی گسترده (اعتصاب سراسری) جلوگیری کند. درواقع بزبان ادبیات سیاسی روز، اکنون کودتای اقتصادی تکمیل کننده کودتای سیاسی سال ۸۸ شده است وشعار”نان من کو” درادامه شعار “رأی من کو” که به سرعت فراتررفت، بستروشالوده جدیدی را برای تعمیق وگسترش پایگاه توده ای وکارگری – زحمتکشی جنبش اعتراضی فراهم می سازد. وباین ترتیب اصلاح طلبان ولیبرالها در فازجدید جنبش چیزی جزبه نمایش گذاشتن سترونی خویش درچنته ندارند. آنها علیرغم ادها وهارت وپورت هایشان، قادربه ایفاء نقش یک اپوزیسیون واقعی ورزمنده نیستند و همسوبا سیاست های حاکمیت،عملا با دعوت ازمردم برای پذیرش پی آمدهای این جراحی حاکمیت برای خروج ازبحران نفس گیرکنونی، گیرم اندکی شرمگینانه، درکنارسیاست ارتجاعی وضدکارگری وناانسانی حاکمیت ودیکتاتوری تؤامان نعلین وسرمایه قرارگرفته اند. این سیاست عمومی همه جناحهای حاکمیت وسرمایه است. مگرناصرمکارم نگفت که اگرنبودنیازبه آرامش درهنگام اجرای هدفمندی یارانه ها،(بادولت ومشائی) جوردیگری برخوردمی کردم!
۲-درمورد زندانیان سیاسی واعتصاب غذای آنها: بی تردید مبارزات پرشورومتهورانه زندانیان سیاسی بخش مهمی ازمبارزاتی است که درسطح جامعه علیه استبدادبی امان جریان دارد ودراین میان تصمیم به اعتصاب غذا توسط برخی ازندانیان سیاسی وباتوجه به شرایط حاکم برآنها وبه عنوان اهرمی برای مقابله با فشارها وتحقیرهای زندانبانان نظام ویاحتی طرح خواستها ویا اعلام همبستگی با اعتراضات جنبش ونظایرآن ازدیرباز یکی از اشکال مبارزه بوده است. بی شک این شکل ازمبارزه را نه کسی می تواند به زندانی دیکته ویا توصیه کند ونه البته می تواند نسبت تداوم آن بخصوص وقتی به مراحل خطرناک برای سلامتی وحیات زندانی می رسد بی تفاوت باشد. وبی تردید این تاکتیک هم مثل همه تاکتیکها مقتضیات وپیش شرط های خود را دارد. اما بیش ازآن، این وظیفه حمایت فعال ازاین مطالبات ومهمترازآن سازماندهی فشارازبیرون درسطح داخلی وجهانی برای دفاع ازمطالبات زندانی وآزادی آنها وگره زدن مبارزات پرشورزندانیان جسوربا جنبش بیرون ودرتنگناقراردادن رژیم است که باید به عنوان تاکتیک اصلی درمدنظرباشد. چراکه مبارزه آنها، صرفنظرازاین یا آن شکل بخشی ازمبارزه جنبش وتداوم آن است . وگرنه درغیاب آن عملا این رژیم است که این گونه درخواستها وفراخوانهای یک طرفه برای توقف اعتصاب را-همان درخواستی را که موسوی وکروبی اززندانیان(به مثابه یک فراخوان کلی ونه حتی خطاب به لحظه معین ویافردمشخص) با عنوان دست شستن ازاعتصاب غذا به خاطرحفظ جان به عمل آورده اند- بسودخودتمام خواهدکرد. بنابراین بسنده کردن به این نوع درخواست بدون انجام وظایف دیگر درقبال زندانیان عملا چنین رویکردیک جانبه را به یک تاکتیک انفعالی تبدیل می کند ودست رژیم را برای خاموش کردن مقاومت وتشدید فشاربرزندانیان بازنگه می دارد. چراکه علاوه برحربه فشارمستقیم حربه درخواست”اپوزیسیون” را نیزدراختیاررژیم قرارمی دهد. باین ترتیب چنین رویکردی حتی امکان بهره برداری لازم از این نوع مقاومت های فداکارانه وخود انگیخته ورسواکننده علیه استبداد حاکم راببادمی دهد. به نظرمن درصورت لزوم وتحت شرایط معینی بخصوص وقتی که وضعیت برای جان زندانی خطرناک تلقی می شود و حالت فرسایشی می گیرد وامکان عقب نشینی رژیم هم نمی رود، به نحو متناسبی می توان اززندانی ویازندانیان خواست که دست ازاعتصاب غذا بردارند. اما اولا نمی تواند متضمن نفی این نوع تاکتیک ها بطورکلی وتحت هرشرایطی بشود، وثانیا نمی تواند جایگزین تاکتیک اصلی حمایت فعال ازبیرون ازمبارزه زندانیان ورساندن صدای آنان به گوش جهانیان و زیرفشارقرادادن جنایت کاران بشود.
۳-درمورد محکوم کردن عمل تروریستی در بلوچستان
دربخش دیگری ازاین دیدار آنها به محکوم کردن اقدام تروریستی اخیردربلوچستان پرداخته وبه دشمنان کشورهشدارداده اند.
بی تردیدهرعمل تروریستی محکوم است. اما درماجرای تروریستی اخیربسنده کردن به یک طرف ماجرا ومسکوت گذاشتن نقش طرف دیگریعنی نقش واقعی جمهوری اسلامی درانجام این گونه جنایت ها واقدامات تروریستی که بطوررسمی وغیررسمی به آن مبادرت می کند، قطعا موضعی یک جانبه ونادرست است. سرکوب مردم وجوانان بلوچ واعدام های انتقام جویانه وازجمله ۱۱ نفرازجوانان بلوچ باهدف انتقام جوئی،قدرت نمائی وایجاد رعب ووحشت،که هیچ فردآزادیخواه وبشردوستی نمی تواند با چنین ددمنشی هائی موافق باشد، بی تفاوت ماند. بخصوص وقتی پیشینه بی اعتنائی نسبت به مطالبات پایه ای ومبارزات وسرکوب های اقلیت های ملی وقومی ومذهبی را درنظربگیریم واهمیت چنین گسستی را به عنوان یکی ازعوامل مهم دخیل درعدم شکل گیری یک جنبش بقدرکافی نیرومندو سراسری ضداستبدادی درمدت یک سال ونیم اخیربشمارآوریم،آنگاه به اهمیت این نوع یک جانبه گری ها و عواقب منفی آن پی خواهیم برد.
۴-میدانیم که بخشهائی ازحاکمیت، بخشهای دیگری چون لاریجانی ها وقوه قضائیه و. . . را تحت فشارروزافزون برای دستگیری ومحاکمه موسوی وکروبی قرارداده است. پاسخ آن بخش دیگرآنست که تصمیم حول این مسأله فراترازسطح مسؤلیت واختیارات آنها بوده وبراساس تصمیم نظام ومصلحت سنجی های شخص خامنه ای اتخاذ می شود. خامنه ای نیزهم چنان منتظرسررسید شرایط وفرصت مناسبی برای باصطلاح فروکش کردن کامل غباراست تاتصمیم نهائی درمورد آنها رااتخاذ کند. درواکنش به چنین فشارهائی کروبی وموسوی درگفتگوی خود اعلام داشته اند که برای آنها تفاوتی بین زندان بزرگ وزندان کوچک وجود ندارد. بااین وجود هم فشارکنونی مدافعان دستگیری ومحاکمه سران باصطلاح فتنه وهم مدافعان بکارگیری تدبیرو مصلحت اندیشی درشرایط کنونی، بی ارتباط با جراحی اقتصادی و خطرخیزش ها واعتراضات از ِقبل آن نیست. اگرجناح تندروخواهان بیرون کشیدن چاشنی خطر وتکمیل فضای سرکوب درشرایط جراحی اقتصادی است، جناح دیگربرعکس به سیاست های انفعالی “سران سبز” وعدم تحریک فضای حساس کنونی نظردارد. درحقیقت درنظرگرفتن رویکرد انفعالی ویا حتی هوادارانه موسوی وکروبی درقبال جراحی بزرگ، درونمایه “تدبیربزرگ” خامنه ای و حامیان وی را تشکیل می دهد که باگذشتن ازاین “خوان بزرگ”، گام های بعدی را برای سرکوب ویا تسلیم کامل مخالفان درونی خود بردارند.