چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۷

چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۷

چند کشور آماده‌اند که از همین فردا تولید سلاح هسته‌ای را آغاز کنند؟
امروزه علاوه بر «پنج کشور هسته‌ای»، چهار کشور دیگر نیز دارای سلاح هسته‌ای هستند. در عمل، ما یک «نه کشور هسته‌ای» داریم که به آن «کلوپ هسته‌ای» می‌گویند. اما تل‌آویو،...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: والنتين کاتاسانف
نویسنده: والنتين کاتاسانف
ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم
برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسام سلامت
نویسنده: حسام سلامت
#سوزنبان
سوزنبانِ پیر چشمکی زد. صدای سوت قطار از دور شنیده می‌شد. شلوغی ایستگاه بخاطر پایان این جنگ ۱۲ روزه، مرا یاد کودکی و نوجوانی‌ام می‌انداخت. می‌ترسیدم جا بمانم. تجربه جاماندن...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
وارث شکست‌خورده و پرچم!
از نظر آنها، فقط قدرت‌های غربی اختیار ایجاد یا سرنگونی رژیم‌ها را دارند. می‌توان تا حدی با این دیدگاه همدل بود: به هر حال، بریتانیا در نیمه اول قرن بیستم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
Lasting peace is only possible with active popular participation
The twelve days of war brought unexpected results. Iran's internal cohesion was preserved, despite chronic economic crises and social divisions...Peaceful protests in various countries, Iranian immigrants' support for the right...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی

داستان آن آگهی نصب‌شده بر کوی و برزن!

او هنوز هم در بسیاری از لحظات سخت زندگی به آن عکس‌های نصب‌شده بر پشت در گنجه مراجعه می کند. عکس‌هایی که حال در گوشه‌ای از ذهن او جای گرفته‌اند. تلاش می کند آن حس زیبای سالیان دور را زنده کند. حسی که به او توان ایستادن می داد؛ نیروی آن که تسمه از گرده گاو وحشی طوفان بکشد، در مقابل تندر بیایستد و خانه را روشن کند! تن به حقارت در زندگی نسپارد! "آزاد سرو باشی حتی اگر اسیری"

منصور جباری همان طور که عادتش بود، وقتی خبر مهم و سرپوشیده‌ای را بیان می کرد، دهانش را بیخ گوش او چسباند و گفت: “شمال انقلاب شده. یک هفته است که لشکری از ارتش با چریک‌ها در جنگ و گریز است! تمام جنگل‌ها را محاصره کرده‌اند. ما بی‌خیال اینجا نشسته‌ایم.” او تمام شب بیدار بود؛ به جنگل‌های شمال فکر می کرد. این جنگل‌ها برای او همواره حالتی اساطیری داشت. بارها و بارها وقتی هنوز کوچک بود با رستم از آن جنگل‌ها عبور کرده بود. حال، به وضوح صدای گلوله‌ها را، صدای فریاد، صدای افتادن، صداهای عجیبی را می شنید که انسان گلوله‌خورده در آخرین لحظات حیات از گلو خارج می کند. قلبش از اندوه لبریز شده بود؛ اما در عمیق‌ترین گوشه آن حسی تازه و ناشناخته جان می گرفت؛ حسی از غرور، حسی از شجاعت و حسی از آزادگی همراه با احترام و هم‌سان‌پنداری با این طغیان‌گران، چرا که در “زیر چتر استبداد، طغیان لحظه شکوه و جلال انسان است.”

روزهای بعد به دقت تمامی اخبار را دنبال می کرد. هیجانی ناشناخته بر وجودش چنگ می انداخت؛ هیجانی دلنشین چونان وزیدن نسیمی در میانه گرمائی تب‌سوز که جان سوزانش را خنک می کرد. حسی از امید، حسی از توانستن و رهانیدن خویش از فضای سنگینی که کرختش کرده بود. چونان هیجان دلاوران در میانه میدان که دشمن را به ستوه می آورند و بیرق می افرازند. او از شکوه این نبرد، این دلاوری مست شده بود. طیران سیمرغان افسانه‌ای روحش را جلا می داد. بسیار جان‌های آزاد بر خود نظر می کردند و سیمرغ درون را آزاد می ساختند.

وقتی عکس چریک‌های فدائی تحت‌ تعقیب را در گاراژها و مهمان‌ خانه‌ها زدند، قلبش ماغ کشید. پشت شیشه گاراژ «کاوندی» می ایستاد و به آنها خیره می شد. به کسانی که می ایستادند و نگاه می کردند دقت می کرد. اگر حرفی می زدند با تمام حواس خود گوش می داد.

یک روز تصمیم گرفت اطلاعیه عکس‌هائی را که پشت ویترین گاراژ مسافربری «کاوندی» بود، بردارد. بارها از جلو ویترین عبور کرد؛ داخل سالن فروش بلیط شد؛ بار نخست دو نوارچسب آن را برداشت و در نهایت در شلوغ‌ترین زمان، اطلاعیه را از شیشه کند. هرگز آن لحظه را تا امروز که سنی از وی گذشته از یاد نبرده است؛ حسی از ترس، حسی از ناترسی، نوعی آزادشدن و نوعی باورکردن به خود. شاید همین کار کوچک نمادین بود که تمامی مسیر زندگی او را تغییر داد. در سختی راه، یارش بود تا نهراسد و تا حد مرگ در چشم زندگی خیره شود؛ چرا که در جستجوی ایستادگی قدم اول را برداشته بود.

وقتی اطلاعیه را با خود به خانه آورد آن را پشت در گنجه قدیمی که کتاب‌هایش را جای می داد، چسباند. از حضور آنانی که عکس‌هایشان در اطلاعیه بود، نیرو می گرفت. دیگر کمتر به عکس چه‌گوارا و کاسترو که بر دیوار اطاقش نصب کرده بود نگاه می کرد. هربار که در گنجه را می بست حس می کرد پشت آن در بسته، در امان اند. همیشه نگران‌شان بود. مادر در هراس از عکس‌ها: “پسرم می ترسم، این عکس‌ها خطرناک اند. چرا آنها را در گنجه‌ات نهاده‌ای؟”

وقتی از آنها برای مادرش صحبت می کرد، سری به ناباوری تکان می داد و می گفت: “این حکومت، این شاه را نمی‌توان با چند جوان و چهارتا تفنگ از پای انداخت. مثلاً از دست تو چه کاری ساخته است؟ مصدق‌اش، حزب توده‌اش نتوانستند کاری کنند. من می ترسم! دلم برای جوانی‌شان می سوزد. چه قیافه‌های نجیبی دارند!” اما دیگر مخالفتی نکرد. یک روز قفلی آورد و گفت: “پسرم این را بر در گنجه بزن.” او ترس را در چشمان مادر می دید، اما می دانست که ته قلبش آنها را به خاطر او دوست دارد. “نگران‌شان نباش، من هرروز برای آن که نتوانند آنها را دستگیر کنند، بطور مرتب آیت‌الکرسی می خوانم.”

مادر، بی‌آنکه آگاه باشد همیشه مخالف زور بود. در هر بحثی طرف ضعیف را می گرفت و برای هر موضوع کوچک زندگی‌اش جنگیده بود. او، بی‌آنکه بداند یک جنگاور بود. حال، در مقابل او عکس کسانی قرار داشت که در برابر ظلم قد علم کرده بودند. مرتب می پرسید: “چه شد؟” می دانست مادر هراسان است. چون کشته‌شدن و تیرباران‌های زیادی را با چشمان خودش دیده بود. هراسش از آینده او بود. چرا که خوب می دانست در سرزمینی که او بیشتر از پسر جوانش می شناختش: “هرگونه عدم‌اطاعت و سرپیچی از اوامر حکومت گناهی کبیره و مستوجب عقوبت است.”

آیت‌الکرسی‌های مادر چاره‌ساز نشد و هر روز خبر از اعدام بود و کشته‌شدن. مبارزه جدی شده بود. جدی‌تر و پرشورتر از آن که بتوان تصور کرد! چرا که قلب ده‌ها و صدها انقلابی را با خود داشت. انقلابیونی که می خواستند در اوج استبداد و قدرقدرتی رژیم که صدای هیچ مخالفی را بر نمی تافت، نشان دهند هنوز هستند در این سرزمین کسانی، که حاضرند تا پای جان در برابر استبداد بایستند و از قهر و خشونت رژیم هراسی نداشته باشند. مبارزه برای درهم شکستن فضای رعب و وحشت.

تمامی تاریخ صدای فریادهای آزادی‌خواهانی است که برای آزادی جنگیده‌اند. از چهره آغشته به خون بابک تا گلوله نشسته بر پای ستارخان، از لب‌های دوخته‌شده فرخی تا بدن تکه تکه شده فاطمی، از روزبه تا جزنی، همه و همه به تو یادآور می شوند که بهای آزادی در این سرزمین استبداد زده عجین شده با قهر، چه میزان سنگین است و جان آزادی‌خواهان خون‌بهای این قهر که بشکند. چرا که “آزادی اکسیژن تاریخ است!”

حال سالها از آن روزی می گذرد که منصور از سیاهکل خبر داده بود. هیچ‌یک از صاحبان آن عکس‌ها زنده نماندند. آن گنجه شکسته شد. مادر در هراس همیشگی خود به خاطر پسرش در حالی که مرتب آیت‌الکرسی می خواند و به چهار طرف فوت می کرد، از دنیا رفت. هراس او بعد از روی کار آمدن رژیم خمینی و قتل عام‌ها قابل تصور نیست. او تا آخرین لحظه آیت‌الکرسی خواند. اعتقاد داشت دعاهایش پسر او را حفظ خواهند کرد. پسر خود نیز از فراز و نشیب‌های زیادی عبور کرد؛ رفتن یک سلطان و آمدن دیگری مستبدتر را تجربه کرد، انقلابی عظیم اما تلخ را شاهد شد. آن همه شور و اشتیاق او برای آن جان‌های آزاده و رسیدن به آنها در بوته بسیار نقدها قرار گرفت. این نقدها نیز رسم روزگار و زمانه است و هم لازمه تاریخ.

اما او از خود سؤال می کند: “آیا پیروی از احساس‌های زیبای آن روز درست بود؟ آن شور، آن شهامت مبارزه برای درهم شکستن فضای خفقان‌آور و پایبندی به هر آنچه که انسانی بود، درست‌تر بود، یا این منطق پیرانه‌سری؟ چگونه می توان در این زندگی که تنها یکبار تجربه می شود، منطقی بودن تمام تصمیمها را اثبات کرد؟ درستی یا نادرستی آنها را تشخیص داد، زمانی که وجودش خالی از احساسات عالی نهفته در اعماق انسان باشد؟ آیا ما با حس‌های خود زندگی می کنیم یا زندگی سراسر پوشیده از منطق است؟”

“منطق زندگی درست در لحظه‌ای حضور می یابد که نتیجه احساسات معلوم می شود. آن زمان منطق به قضاوت می نشیند: “اگر قرار بر زندگی توام و همیشگی منطبق بر منطق باشد، نه عشق بروز خواهد کرد و نه قلبی خواهد لرزید و نه جان شیفته‌ای در مقابل تندر خواهد ایستاد و نه انقلابی رخ خواهد داد. بدون این عشق، این حس، چگونه می توان از زیبائی‌های درون روح آدمی و از زیبائی زندگی سخن گفت؟ از هزاران رنگ نهفته در زیر لایه خاکستری حکومت‌های مستبد پرده برداشت و رنگین کمان آسمان باز را ترسیم نمود؟ جان‌های آزاد را به شنیدن موسیقی حیات دعوت کرد؟”

ایده‌ها خاکستری اند، این گذر حس‌های پر تب و تاب زندگی در رگهای جوان و پیران جوان‌مانده است که درخت زندگی را شاداب نگاه می دارد، تا منطق فرصت یابد به سبک و سنگین‌کردن آن برخیزد!

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی             عشق داند که در این دایره سرگردانند

(حافظ)

او هنوز هم در بسیاری از لحظات سخت زندگی به آن عکس‌های نصب‌شده بر پشت در گنجه مراجعه می کند. عکس‌هایی که حال در گوشه‌ای از ذهن او جای گرفته‌اند. تلاش می کند آن حس زیبای سالیان دور را زنده کند. حسی که به او توان ایستادن می داد؛ نیروی آن که تسمه از گرده گاو وحشی طوفان بکشد، در مقابل تندر بیایستد و خانه را روشن کند! تن به حقارت در زندگی نسپارد! “آزاد سرو باشی حتی اگر اسیری”

چه تسلای عظیمی است در این خیره‌سری و برافراشتن سر در تنگنای زندگی. زمان گذشت، آنها و بسیارانی دیگر از یاران رفتند. جسم‌ها در خاک شدند، اما هیچ نیروئی قادر به کشتن یک روح پیروزشده بر جسم نیست! آنها در کنار ما حضور دارند و به حضور خویش ادامه خواهند داد.

یادشان گرامی باد!

تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن, ۱۳۹۵ ۲:۳۸ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چند کشور آماده‌اند که از همین فردا تولید سلاح هسته‌ای را آغاز کنند؟

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

#سوزنبان

وارث شکست‌خورده و پرچم!

Lasting peace is only possible with active popular participation

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟