رئیس جمهورروسیە، پوتین، درپیامی بە اجلاس غیر متعهدها در تهران ازنظم جهانی چند قطبی کە درحال شکل گیری است، سخن گفت. ادعایی کە خیلی صریح باید گفت با توجە بە قراین موجود خود راحقیقی نشان می دهد. اما این جهان چندقطبی، درصورت شکل گیری قطعی آن، با دوران دو قطبی جنگ سرد تفاوتهای بارزخواهد داشت، کە عمدەترین آنها بە ظاهر عبارت خواهند بود از اینکە، اولا این جهان چنانکە از اسمش پیداست جهانی چند قطبی خواهد بود، و نە دوقطبی، واینکە در این جهان چند قطبی، حداقل پنج سیستم سیاسی ـ اقتصادی خود را نشان خواهند داد: ١ـ کشورهای لیبرال ـ دمکراسی ٢ـ کشورهای اقتدارگرا ـ دمکراتیک (نمونە روسیە) ٣ـ کشورهای شبە دمکراتیک اسلامی ۴ـ کشورهای چپگرای آمریکای لاتین، و سرانجام مورد پنجم، کشورهای اقتدارگرای غیر دمکراتیک (مورد چین). و بدین ترتیب ما با دنیایی مواجە خواهیم شد کە عمدتا پنج بازیگر اصلی خواهد داشت.
بعد از فروپاشی شوروی واقمار بلوک شرق، جهانی یک قطبی بە سرکردگی آمریکا شکل گرفت.حملات نظامی ناتو و یا غرب بە کشورهای یوگسلاوی، عراق، افغانستان ولیبی، ومتعاقب آن سرنگونی دولتهای بر سرقدرت دراین کشورها در طی دو دهە بعد از فروپاشی شوروی، بە خوبی این اقتدار تک قطبی را نشان دادند. علاوە بر این، توانایی غرب درهمراە ساختن نسبی روسیە وچین (بە عنوان قدرتهایی مطرح) با طرحهای خود، و نیز استعداد آمریکا درمجبور ساختن بسیاری از کشورها در تبعیت از برنامە آن کشور برای محاصرە اقتصادی ایران، خود موارد دیگری هستند کە بە طور بارز این قدرت بلامنازع را نمایش می دهند.
اما این اقتداردر چند زمینە مشخص درسالهای اخیروبویژە بعد ازحوادث سوریە کاملا بە چالش کشیدە شدە است. در زمینە اقتصادی چین بیش ازپیش بە سوی کسب موقعیت برتر بە پیش می رود، درزمینە نظامی ظاهرا دولت روسیە درمورد بحران سوریە می خواهد از قدرت نظامی خود در بعد هستەای استفادە کردە وبە مقاومت درمقابل طرحهای غرب مبادرت ورزد. واگر نگاهی بە تحولات در کشورهای عربی دردوسال اخیر بیاندازیم، متوجە می شویم کە با قدرت گیری اسلامیها دراین کشورها کەعمدتا دریک نگاە استراتژیک موقعیت اسرائیل بەعنوان مهمترین متحد و کشوردوست آمریکا را بە چالش می کشند، وبە اضافە بحران اقتصادی حاد درغرب، موقعیت غرب وبویژە آمریکا را درشرایط بسیاربغرنجی قراردادە اند. موقعیتی کە دیگر بە مانند سابق جلوەای از پیشرویهای ممتد غرب درعرصە سیاست جهانی درآن هویدا نیست. واگر بە کل این تصویر، مورد ایران را نیز بیافزائیم کە هنوز درمقابل فشارهای غرب درخصوص برنامە اتمی خودش مقاومت می کند، وبا تجهیزروزافزون خود بە سلاحهای نظامی، وضعیت را بیش از پیش بغرنج تر می کند، آنگاە شرایط دشوارموجود برای غرب را بیشتر از پیش متوجە می شویم.
بە موارد چندی دربالا درخصوص دلایل این وضعیت اشارە شد. اما اگر بخواهیم اساسی ترین مورد ودلیل را در بارە آغاز دوران جهان چند قطبی برجستە کنیم، باید بە مورد سوریە اشارە شود. مورد سوریە، زیرا کە این بحران بیشتر از موارد دیگرازخصوصیت سیاسی وسریع برخوردار است، ودرست جائی است کە قرار است بە عنوان نقطەعطف، قدمهای اولیە این جهان چند قطبی برداشتە شود. خصوصیات “سیاسی” و “سریع” درکنارهم قراردادە شدەاند تا بە این منطق اشارە شودکە تحولات سیاسی مثل همیشە ازتاثیراتسریعتر واز این لحاظ کیفیت تاثیرگذاری بالاتری برخوردار هستند. درواقع بحران سوریە اگر حتی بە ترتیبی حل و فصل شود کە طرفین بە تفاهمی میانی برسند، حاکی از بە گل نشستن ماشین سیاسی غرب در مسیر پیشرویهای خودخواهد بود، پدیدەای کە پیامدهای معین وقطعی سیاسی درتوازن نیروها درآیندە درعرصە جهانی خواهد داشت.